- یکیمیگفت؛
بازنوبچهرفتیمکربلا:)
شباول،همسرمگفتخستم
رفتنهتل..
بادخترمرفتیمحرم؛🖐🏻:)
تویبینالحرمین،داشتنروضه
میخوندنماهمرفتیم.
بهخودماومدم؛
دیدمدخترمنیست!
میگفتهمهجاروزیروروکردمولی
نبود؛)
روشنمیشدبدونبچشبرههتل!
نشستهمونجاتاصبحشایدپیداشد؛
گذشت...
نیومدمنمعصبیشدم؛
بلندشدم
رفتمحرمحضرتعباس(ع)
گفتماینرسممهمونداریه؟!
منالانجوابزنمچیبدم؟!
گفتناامیدبرگشتمخونه . .
دراتاقکهبازکردم؛
دیدمدخترم
تویبغلهمسرمخوابیدهシ
بههمسرمگفتمدخترمونکِیاومده؟!
گفت:دیشبیهآقاییاوردش...
دخترمکهبیدارشد؛
ازشپرسیدمکیآوردتتاینجا؟!
گفتیهآقایمهربونمنوآورد.
بهمگفتبهباباتبگو:
مایهسهسالهگمکردیم💔:)
نمیذارمدیگهکسیشرمندهزن
وبچشبشه!.:)
#رقیه_جانم
#عباس_جانم
11.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فقط حالِ منُ رقـیه می فهمه 💔 :))))
#امینقدیم | #رقیه_جانم