روزی سوار بر اسب خود، به جایی میرفت.
جمعی از اصحاب، پیاده به دنبالش راه افتادند؛
حضرت نگاهی به آنها انداخت،
و پرسید: با من کاری دارید؟!
گفتند:
خیر، دوست داریم همراه شما باشیم.
فرمود: برگردید!
که همراه بودن پیاده با سوار؛
برای سواره باعث فساد اخلاق،
و برای پیاده، مایه ذلت و خواری است...
_ او خلیفه مسلمین #علیعلیهالسلام بود!
| معارفومعاریف،ج۷،ص۴۵۳
احمدبنحنبل میگوید:
از پدرم پرسیدم؛
ماجرای بین علی و معاویه چیست؟!
گفت:
#علیعلیهالسلام دشمن بسیار داشت؛
دشمنانش تلاش کردند
نقطهضعفی از علی پیدا کنند؛
تا به وسیلهی آن،
او را عیب جویی کنند!
وقتی چیزی پیدا نکردند،
آمدند سراغ مردی که
با علی سر جنگ داشت،
و از روی غضب و دشمنی
معاویه را یاری کردند...
| ابرمردمظلوم،ص۱۱۹
نوبت به علامهجعفری رسید.
بالا رفت و گفت:
اگر ميخواهيد بدانيد يک انسان
چقدر ارزش دارد،
" ببينيد به چه چيزي علاقه دارد،
و به چه چيزي عشق میورزد"
کسي که عشقش يک آپارتمان است،
در واقع ارزشش به مقدار همان است
کسي که عشقش ماشينش است،
ارزشش به همان ميزان است.
_ اما کسي که عشقش
خدای متعال است،
ارزشش به اندازهی خداست!
وقتي جامعه شناسان سخنان او را شنيدند،
براي چند دقيقه روی پای خود ايستادند،
و کف زدند.
علامه جعفری گفت:
عزيزان، اين کلام از من نبود،
بلکه از شخصي به نام #علیعليهالسلام بود.
که در نهجالبلاغه فرمود:
قِيمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا يُحسِنُهُ
ارزش هر انساني به اندازه چيزی است
که دوست میدارد و آن را خوب میداند.