eitaa logo
اشعار حاج محمود ژولیده
1.2هزار دنبال‌کننده
16 عکس
0 ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
شاهی که امتدادِ شه عالمین شد قدرِ زیارتش، چو حریمِ حسین شد نورِ کریمِ آل علی در وجود اوست آن سیدالکریم، که نورِ دو عین شد عبدالعظیم را، حسنی خلق کرده‌اند یعنی تولدش، حَسن از والدین شد او دینِ خود به هادیِ دین، خوب عرضه کرد زین رو برای دین خدا، زیب و زین شد در راه کربلا چه شجاعت به خرج داد مانند یک سپاه، پر از شور و شین شد وقتی که شخم زد متوکل، به نینوا او یک‌تنه بجای همه، زیر دین شد مردِ مبارزات و علمدار شیعیان اینگونه شد، که الگوی پیر خمین شد جان‌ها فدای او که سپهدار کربلاست عبدالعظیم، عبدِ علمدار کربلاست در عصرِ او کسی به ولایش نمی‌رسید هیچ عاشقی ز عشق، بپایش نمی‌رسید زهد و عبادتش، نه فقط فوقِ شیعیان کس در اطاعتش، به وفایش نمی‌رسید شاخص‌ترین خَصیصه‌اَش، اِخلاص در عمل الحق کسی، به حال و هوایش نمی‌رسید او دستگیرِ جمله یتیمانِ شهر بود اِنفاقها، به دست عطایش نمی‌رسید بارزترین فضیلت او، علم و معرفت این وصفها و به مدح و ثنایش نمی‌رسید فریادِ او، سکوتِ زمان را شکسته بود صوتی چنین، به صوت رسایش نمی‌رسید تبیینِ دین، به ذکرِ احادیث می‌نمود این‌گونه کس، به امرِ هدایت نمی‌رسید او را عزیز فاطمه خوانده، ولی خویش مانند او کسی به دعایش نمی‌رسید یومُ الغدیر را، به احادیث زنده کرد ما را به کوی شاه نجف، خوب بنده کرد از بس امام هادیِ ما را مرید بود در زنده بودنَش هم، از اول شهید بود او با شهادتین خودش، انقلاب کرد بیخود نبود هادیِ دین را امید بود با اعتقادِ پاک، گواهی به حشر داد چون از موحدانِ خدای وحید بود حق را همیشه حاضر و ناظر قبول داشت آگاه او، به آیه‌ی حبلُ الورید بود بر چارده، حقیقتِ عصمت مطیعِ محض در محضرِ نبی و وصی، روسفید بود با رجعت و شفاعت و معراج در یقین با کفر و شرک و خیلِ منافق، شدید بود قبر و صراط و برزخ و میزان، عقیده‌اَش در امر و نهیِ عترت و قرآن، سَدید بود با عدل و دادِ مهدی موعود، هم مسیر بر ظلم و جور، ضربه‌ی او چون حدید بود امروز هم، چو بندگیِ سیدالکریم مائیم و سبکِ زندگی سیدالکریم این است، عینِ عَرضه‌ی دینم، امام را باید که ماند، پای ولایت، قیام را هر جا که هست ظالم و مظلوم در ستیز پس روشن است، موضعِ ما هر کلام را از غزه تا به ضاحیه فریاد می‌زنیم با جبهه‌ی مقاومتیم، انسجام را خیبر شکن، به پاسخِ سنگر شکن، رسد میگیرم عاقبت، ز یهود انتقام را ما نسل کوثریم و فدائیِ حیدریم این جمله خودبخود، برساند پیام را موشک نشانه‌ای ست، ز خشمِ مقدسم با جان و سر مدد بدهیم، این نظام را دیدند در صفوفِ فشرده، چگونه ما یاری کنیم، رهبرِ والامقام را فرمود: راه قدس، همانا ز کربلاست خواهیم دید، حکمتِ حکمِ امام را تا محوِ قدّه‌ی سرطانی، صَلا دهیم پاسخ، میانِ روضه‌ی کرب و بلا دهیم گودال، ازدحام شد و جای پا نبود حتی برای نیزه و شمشیر جا نبود با این وجود، آمد از آن دور، دَه سوار پامال شد، تنی که بر او جای پا نبود اصلاً ‌کفن که هیچ، تنِ پاره پاره را یک قطعه، فرشِ سالمی از بوریا نبود مادر نظاره داشت و خواهر اشاره داشت این رسمِ میهمانیِ کوفه، بما نبود "آتش به آشیانه‌ی مرغی نمی‌زنند گیرم که خیمه خیمه‌ی آل عبا نبود" غارت که شد حرم، به سر نیزه شد سری بر پیکرِ حسین، عبا و رِدا نبود می‌گشت دختری، تَهِ صندوقچه‌ی حرم ای دخترانِ فاطمه، معجر چرا نبود ای وای، گوشواره و به گوشی نمانده است طفلی ز ترس مرده و خلخالها نبود یا منتقم بجان اباالفضل انتقم یا منتقم بجان اباالفضل انتقم @hajmahmoodzholideh
رسیده حجتِ دینِ خدا، اباالمهدی امین‌ترین وصیِ مصطفا، اباالمهدی دعای روز و شب مرتضا، اباالمهدی عطای حضرتِ خیرالنسا، اباالمهدی کسی که چشم و چراغ تمامِ آل علی است امامِ یازدهم. جلوه‌ی جمالِ علی است به یُمنِ سوره‌ی کوثر، نِکو ثمر حسن است سلاله‌ی حسنین، عشق را اثر حسن است حسینِ فاطمه را هشمین پسر حسن است برای هادیِ دین، پاره‌ی جگر حسن است به شعرِ زندگی‌اَش بیت بیت می‌نازیم به دومین حسنِ اهل‌بیت می‌نازیم کسی که معدنِ اسرار، در کرانه‌ی اوست کسی که گل پسرِ فاطمه، جوانه‌ی اوست کسی که حجتِ ثانی عشر، نشانه‌ی اوست کسی که یاریِ دین، کارِ جاودانه‌ی اوست نگاهِ جملگیِ انبیاست، سوی حسن تمامِ زندگیِ اولیاست، روی حسن برای یاریِ دین، غصه‌های دوران دید ز نقشه‌ی خلفا، سال‌های هجران دید جفا و خدعه و تبعید و داغ و زندان دید چقدر طعن و اهانت، ز مکرِ عدوان دید برای آنکه نیاید، وصیِّ او به جهان هَماره تحتِ نظر بود آشکار و نهان چه خوب، امتِ خود را، رهِ سعادت داد به شیعه، سَطوَت و آقائی و سیادت داد پیام و نامه، به یارانِ با رشادت داد مُحبّ و پیروِ خود را، به هجر عادت داد تقیّه کرد و به کِتمانِ سِرّ، قیام نمود وظیفه را همه، تفهیمِ خاص و عام نمود برای فاطمه صبر و قرار، عسکری است حسن‌مدار و حسینی تبار ، عسکری است برای شیعه، همه اعتبار، عسکری است چراغِ روشنِ شب‌های تار، عسکری است به آن نشانه، که از اربعین به ما داده هزار قافله را، اِذنِ کربلا داده نشانه‌های خدا را، دقیق فرموده ز اِلتزامِ ولایت، عمیق فرموده برای شیعه سفارش، عقیق فرموده چه خوب، از برکاتِ رفیق فرموده رفیقِ خوب، بدیِ ترا برَد از یاد هزار بار کند، خوبیِ ترا فریاد بگو کدام رفیق، از اماممان بهتر چه نصرتی به رهَش، از دَوامِمان بهتر اِطاعتش، ز قعود و قیاممان بهتر به فعل، یاریِ مان، از کلاممان بهتر اگر امام شناسی، خوشا بر اَحوالت قبولِ لطف و کرم می‌شوند، اَعمالت هزار شکر به ما، مهدی‌اَش نظر دارد به اعتبارِ پدر، مرحمت پسر دارد اگرچه دوریِ او، سخت دردِ سر دارد ولی ز حالِ همه، دوستان خبر دارد به دردِ شیعه اگر لطف، آن طبیب کند خدا جمالِ دل‌آرای او نصیب کند محبِّ او همه‌جا درد و داغ می‌بیند گهی به غزه و گه، شاچراغ می‌بیند خرابه را به غمِ یار، باغ می‌بیند بدان امید، که وصل از فراق می‌بیند سری به حجره‌ی سردابِ سامرا بزنیم و با امام زمان، سر به کربلا بزنیم بخوان دعای فرج را به حالِ مضطر، آه بگو به درد و غمِ کودکان بی سر، آه به یادِ اشکِ رباب و لبانِ اصغر، آه که آب بسته به لب‌های طفل و مادر، آه به کامِ تشنه‌ی نوزادِ زیرِ آن آوار به پشتِ خیمه بِگِرییم، تا قیامت زار به پشتِ خیمه ببین، کودکی در آغوش است بغل گرفته پدر، طفلکی که مدهوش است گلوی پاره‌ی نوزاد، گوش تا گوش است جوابِ هِلهِله‌ی حرمله، چه خاموش است حسین گریه کند بی‌صدا، ولی لشکر گرفته جشن، برای شهادتِ اصغر @hajmahmoodzholideh
ای علمدارِ بزرگان در قیام حضرتِ بنتُ الامام، اُختُ الامام ایکه الگوی بزرگِ مکتبی اولین بانوی بعد از زینبی در ره مولا چنان زهرا شدی در وفا چون زینب کبرا شدی هم‌نوا با کشته‌های کربلا هم‌صدا با راسِ روی نیزه‌ها عشق را فریاد کردی هرطرف تا که قم را کرده‌ای اُختُ النَّجف با احادیث و روایاتِ وِلا خوب زهرا را شناساندی بما تو فقیه اهل‌بیتِ عصمتی تو ولایت را نشانِ عترتی در سخن حقاً دلیری کرده‌ای شیعیان را تو غدیری کرده‌ای در ره ایمان علَم برداشتی در صفِ علم و عمل گُل کاشتی در عمل گفتی بما غوغا کنید حوزه‌های علمیه برپا کنید از عداوتها نترسیدی همی هیچ کم نگذاشتی در دین دَمی درس‌ها از بندگی دادی بما خوب سبک زندگی دادی بما شیوه‌ی رزمندگی برپا ز توست پرچمِ روح خدا بالا ز توست هر دفاع از دین و قرآن می‌شود با تو در دنیا و ایران می‌شود ای حیاتت آبروی کربلا راهبردت بود سوی کربلا ای پیام‌آور به اهل عالمین یاد دادی بر همه، راه حسین پا نهادی جای پای فاطمه کشته‌ها دادی برای فاطمه سِیر در کوی تکامل کرده‌ای با حرامیها تقابل کرده‌ای کازاری نابرابر دیده‌ای کشته‌ی هجده برادر دیده‌ای دیده‌ای در خون شناور، یارها پیشِ چشمِ خون‌فشان، گلزارها خواهران را اشکباران یافتی خویش را مسموم و نالان یافتی چاره را در راه قم دیدی و بس راه زینب را پسندیدی و بس راه تو در امتداد زینب است قافله سالار، یادِ زینب است یاد کردی از اسیرانِ حرم بر زمین جسمِ دلیران حرم آه بانو، زانچه در پِی دیده‌ای... هیجده سر بر سرِ نی دیده‌ای؟ کِی چهل منزل اسارت رفته‌ای؟ منزلی را با جسارت رفته‌ای؟ شهرِ قم، کوتاهی از یاران نکرد سنگباران جای گلباران نکرد دیده‌ای دشنامِ خاص و عام را دیده‌ای بزمِ شرابِ شام را بسکه گرییدی ز چوبِ خیزران نشر دادی اشک را بر دیگران کرده‌ای دِق از حجابِ آستین گشت روحت طایرِ خلد برین لحظه‌ی جان دادنت گفتی رضا لحظه‌ای بر دیدن خواهر بیا @hajmahmoodzholideh
ازی_دشمن_آمریکایی_صهیونیستی حمایت از فلسطین یک واجب شرعی است پشتیبانی از لبنان یک جهاد اسلامی است فرار صهیونیست‌ها از موشک حزب‌الله پایانِ اسرائیل است هر مرگ بر آمریکا هر مرگ بر اسرائیل صد موشکِ سجیل است موشکِ فتاحِ ما این مرگ بر آمريکاست موشکِ هایپرسونیک این مرگ بر اسرائیل وعده‌ی صادقِ سه از مسئولین سپاه مطالبه می‌کنیم تا خون به رگهای ماست با رژیم اشغالگر مقابله می‌کنیم - داریم به امید خدا *می‌ریم به جنگ اسرائیل - با فرمان روح خدا *می‌ریم به جنگ اسرائیل - با حکم حضرتِ آقا *می‌ریم به جنگ اسرائیل - تا محوِ مکرِ آمریکا *می‌ریم به جنگ اسرائیل - با جان و مال و آبرو *می‌ریم به جنگ اسرائیل - تا محوِ ظلمِ صهیونیست *می‌ریم به جنگ اسرائیل - تا فروپاشیِ ستم *می‌ریم به جنگ اسرائیل - تا محوِ دشمن از جهان *می‌ریم به جنگ اسرائیل - تا قطع دستانِ نفوذ *می‌ریم به جنگ اسرائیل - تا سقوطِ پرچمِ کفر *می‌ریم به جنگ اسرائیل دستِ نفوذِ دشمن قاتلِ نصرالله است نفوذِ صهیونیستی قاتلِ نیلفروش هاست این فضای مجازی قاتلِ سرداران است نقشه‌ی آمریکایی شد قاتلِ هنیه از ترورِ هنیه تا کشتنِ نصرالله با نفوذِ مجازی است این طرحِ حذفِ فیلتر از جانبِ وزیران نوعی ز حقّه بازی است نفوذ صهیونیستی نابود باید گردد اینستا و تلگرام تعطیل باید گردد واتساپِ اسرائیلی منکوب باید گردد بمباران مجازی مغلوب باید گردد حکمرانیِ مجازی ایجاد باید گردد اینترنتِ ایرانی ایفاد باید گردد ای وزیر اقتصاد حیاکن حیاکن طرحِ حذفِ فیلترو رهاکن رهاکن وزير ارتباطات! فیلترشکن نفوذی است قتلگاهِ جوانان این فضای مجازی است از اینستا تا فیس بوک قاتلِ جانِ مردم تلگرام است و واتساپ خصمِ ایمانِ مردم - ترویجِ بی‌حجابی = یک چالشِ مجازی است - نقشه‌ی بی‌عفافی = یک چالشِ مجازی است - تبلیغ بی‌غیرتی = یک چالشِ مجازی است - برهنگی نمادِ = یک چالشِ مجازی است - ترورهای پیجری = جاسوسیِ مجازی است - کشتار دسته جمعی = جاسوسیِ مجازی است - کشتار امدادگران = جاسوسیِ مجازی است - قتل عام کودکان = جاسوسیِ مجازی است - حمله به بیمارستان = جاسوسیِ مجازی است - بمباران مدارس = جاسوسیِ مجازی است - کشتارهای غزه = جاسوسیِ مجازی است - ویرانی‌های لبنان = جاسوسیِ مجازی است یاعلی مدد @hajmahmoodzholideh
آنانکه که با لگد، به زنِ حامله زدند نزدیک آمدند، نه با فاصله زدند هیزم بیارِ معرکه می‌زد، به قهقهه دنبال او به فاطمه، یک قافله زدند از روی در که رَد شدن، آسان نمی‌شود هم رَد شدند، هم وسطِ هلهله زدند قسمت نبود، محسنِ او دیده واکند وِی را به قصدِ کُشت، به هر مرحله زدند "باور کنید، مادر ما باردار بود" گفتند حامله ست، چه با حوصله زدند اینجا غلافِ تیغ، به بازوی مادر است در کربلا، به دخترِ او، سلسله زدند @hajmahmoodzholideh
آنکه راهش راه و رسم داور است بی‌گمان شوقِ وصالش بر سر است سالکِ سیر و سلوک ِکوی یار در حقیقت سالکِ پیغمبر است سر به فرمانِ ولایت می‌نهد آنکه گوید خاکِ پای حیدر است هر برائت از مسیرِ دشمنان هم‌صدای آیه‌های کوثر است یارِ ساداتِ جوانانِ بهشت شیعه و دلداده‌ی یک خواهر است همچو زینب باش، در بندِ حسین با عقیله، بندگی زیباتر است کیست این ممسوسِ فی ذاتُ الحسین زینبِ کبراست، مِرآتُ الحسین عاشق و معشوق شیدایی شدند هر دو هم آغوشِ همتایی شدند از ازل در انتظارِ یکدِگر ای عجب در عشق، رؤیایی شدند بی‌قرار از دیرباز، آمد وصال در سکوتی محض، غوغایی شدند چشم‌ها غرقِ نگاهِ یکدِگر هر دوتا، تفسیرِ یکتایی شدند اشک‌ها تبدیل بر لبخند شد بانیِ لبخندِ زهرایی شدند زینتِ بابا که آمد در حرم خاندانِ وحی، مولایی شدند کیست این ممسوسِ فی ذاتُ الحسین زینبِ کبراست، مِرآتُ الحسین هر نگاهش از نبی دل می‌برد از علی صدها خصائل می‌برد از بزرگی، هم‌چنان مادر بزرگ دل ز جدّش، زان شمایل می‌برد ارث از زهرای اطهر، در سرشت با هزار و یک فضائل می‌برد این همان بانوست، کز طوفانِ غم ناقه را منزل به منزل می‌برد ناخدای دین پس از خونِ خداست کشتیِ دین را به ساحل می‌برد حجتِ حق را برون از اضطرار بِینِ زنجیر و سلاسل می‌برد کیست این ممسوسِ فی ذاتُ الحسین زینبِ کبراست، مِرآتُ الحسین کیست زینب، آنکه خلقت را مَطاف پنج تن، گِردِ وجودش در طواف کاف، ها، یا، عین، صاد، آئینه‌ایست از وجودش، یک به یک در اعتراف مریمِ کرب و بلا نه، فاطمه رفته در گودالِ خون، زیرِ غلاف شاهدِ تشتِ سَر و تشتِ جگر ناظرِ جسمی پر از زخم و شکاف با وجودِ سنگباران‌های سخت پاسدارِ عصمت و دین و عفاف یک‌تنه حق را حمایتگر، ولی بِینِ انبوهِ مصائب، در مصاف کیست این ممسوسِ فی ذاتُ الحسین زینبِ کبراست، مِرآتُ الحسین از حرم تا قتلگه، میدانِ اوست دیده‌ی سلطانِ دین، گریانِ اوست پاسدارِ قافله، بعد از حسین چشم‌های دشمنان، حیرانِ اوست ناطقِ قرآن بروی نیزه‌ها پاره پاره بر زمین، قرآنِ اوست کوفه شد با خطبه‌اش کرب و بلا حیدرِ کرار پشتیبانِ اوست شام اما تاقتش را تاق کرد شاهدم بارانیِ چشمانِ اوست قاتلش بزمِ شراب و خیزران کاخِ دشمن، لاجرم ویرانِ اوست کیست این ممسوسِ فی ذاتُ الحسین زینبِ کبراست، مِرآتُ الحسین شرحِ غم، آموزگارش زینب است دفترِ غم، اعتبارش زینب است هر که داند قدرِ غیرت، زینبی است غیرتِ دینی، مدارش زینب است هر چه در عالم خدایی دارد و روضه هم، پرودگارش زینب است آگه از اسرار مقتل، قلبِ اوست جنگِ تبیین ذوالفقارش زینب است صبر و حلم از او به حیرت آمده صبر هم، صبر و قرارش زینب است روزِ عالَم، تیره تا صبحِ فرج صبح، نام مستعارش زینب است کیست این ممسوسِ فی ذاتُ الحسین زینب کبراست، مرآتُ الحسین @hajmahmoodzholideh
هدایت شده از هیئت غریب مدینه و محبان المرتضی(ع)
آدرس پیوند و عضویت در شبکه مجازی🍀 موج الحسن (علیه السلام)☘ https://eitaa.com/mojolhasan آدرس مجازی هیئت: https://eitaa.com/joinchat/1365508303C4da2fc5564 گروه جهادی: https://eitaa.com/joinchat/2751725642Cb202abf944 گروه درمانی: https://eitaa.com/K53hedayati https://eitaa.com/Hosseinpoor97 گروه جهادی: https://eitaa.com/joinchat/971374790C6b6b73996a
خوشحالم از اینکه، مرا هم دوست داری هرگز نمی‌گویم، مرا کم دوست داری خیلی زیاد از تو عنایت دیده‌ نوکر از بس مرا، ای باوفایم دوست داری من تازه فهمیدم، چقدر از یار دورم اما مرا، باز ای امامم دوست داری گاهی ز تو دورم ولی، گه‌گاه نزدیک والله در وصل و فراقم دوست داری من از علی دم می‌زنم، تا زنده هستم از بسکه خاطرخواهِ اویم دوست داری خاکِ من از شاه نجف باشد معطر حتی مرا، وقتِ گناهم دوست داری شاید مرا روزِ مبادا کاری داری با تو قراری را که دارم دوست داری آیا مرا از یاورانت می‌شماری؟ آیا مرا خطّ مقدم دوست داری؟ جدّ غریبت با غلامان همنشین بود آری غلامت را مسلَّم دوست داری روی سیاهم را مبین، قلبم سفید است نورِ حسینی را به قلبم دوست داری آقا دعا کن تا بمانم پای کارَت تو ماندَنَم را زیرِ پرچم دوست داری خواهم برایت، قطعه قطعه گردم آقا روزیکه می‌بینی شهیدم دوست داری حرفِ از شهادت می‌کُشد ما را، شنیدم وقتی ز مادر روضه خوانم دوست داری مادر ترا، بینِ در و دیوار خوانده فریادِ ما را، بهرِ این غم دوست داری گریان تمامِ عمر، از این ماجرایی چشمانِ گریانِ مراهم دوست داری @hajmahmoodzholideh
بیا ای زاده‌ی طاها، ضیاء دیده‌ی مولا رسان مرهم بر این دلها، بجانِ مادرت زهرا مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا صفای جانِ پیغمبر، شفابخشِ غمِ مادر بحق غنچه‌ی پرپر، بیا ای چاره‌ی غمها مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا همه سر در گریبانیم، که غمخوار غریبانیم ز درد و غم پریشانیم، تویی درمانِ دردِ ما مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا بیا ای ماهِ محرومان، برس بر دادِ مظلومان قسم بر آهِ معصومان، ببین اوضاعِ این دنیا مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا نه لبخندی به لب مانده، نه ما را روز و شب مانده فقط دستِ طلب مانده، اجابت کن دعاها را مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا هزاران کشته می‌بینیم، بخون آغشته‌ می‌بینیم ز کشته پشته می‌بینیم، امان از فتنه‌ی اعدا مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا تو می‌بینی غریبان را، غم و درد یتیمان را شهیدان را اسیران را، غریب و بی‌کس و تنها مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا تو با غم آشنا هستی، پر از درد و بلا هستی تو بهرِ کربلا هستی ولیِ دم، بیا آقا مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا تو دانی غصه یعنی چه، به خانه شعله یعنی چه به خیمه حمله یعنی چه، میانِ از آتشِ دلها مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا امان از ضربه‌ی سیلی، فغان از چهره‌ی نیلی نه تقدیری نه تجلیلی، از این حقِ ذَوِی القربا مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا تو از زخمِ جبین دانی، غمِ سقطِ جنین دانی امیرالمؤمنین دانی، چرا شد یکّه و تنها مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا چو مادر گیر کرد آنجا، و فضه دیر کرد آنجا علی را پیر کرد آنجا، عزای غنچه‌ی زهرا مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا نه زهرا در امان مانده، نه زینب در امان مانده همه در شعله‌ها حیران، حرم تا قتلگه یک‌جا مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا تو دانی ظلمِ عدوان را، تَهِ گودال عطشان را هجوم سمّ اسبان را، تنِ او پخش در صحرا مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا به نیزه حنجری پاره، به صحرا زینب آواره ز کف داده رهِ چاره، بیا ای چاره‌سازِ ما مدد ای یوسف زهرا مدد ای یوسف زهرا @hajmahmoodzholideh
پر ز دردی بی نهایت، صفحه‌ی رخسار توست غرقِ اشکی سرخ، رنگِ گریه‌ی خونبار توست اشکِ تو حاکی، ز داغِ چادری خاکی است، نه؟ چادری که شاهدِ دستِ امانت‌دار توست دستمالی زرد، آیا نزدتان محفوظ نیست؟ قسمتی آیا از آن، پیچیده در دستار توست؟ گوئیا دستی شکسته، پیشِ رویت هر شب است شاهدِ دستِ دعایی، دیده‌ی بیدار توست مخفی از آن چشمِ ناظر، دودِ بیت وحی نیست تیزیِ مسمار، هردم مایه‌ی آزار توست بستری پهن است، اما بینِ آن بیمار نیست بعد از این، در خاک پنهان مادرِ بیمار توست از زمین و آسمان، فریاد یازهرا رسد یک‌هزار و چارصد سال است، شیعه یار توست هر کجا را بنگری بزمِ عزای فاطمه ست روی هم رفته، دلِ یک امتی غمخوار توست مادرت از پشت در گوید: بیا صاحب عزا یوسفم برگرد، عالم تشنه‌ی دیدار توست روز تنهایی گذشت، اینک جهانی شد بسیج روز، روزِ انتقام از دشمنِ قدّار توست از نجف تا کربلا، از کربلا تا قدس را خود ببین، غرقِ سپاهِ حیدرِ کرار توست تا بگویی یاعلی، ما همرکابت می‌شویم یالثارات الحسینِ ما هم از تکرار توست @hajmahmoodzholideh
یا صاحب الزمان، چقدَر گریه می‌کنی شب زنده دار، تا به سحر گریه می‌کنی حق داری ای عزیز دلِ آل فاطمه بر پهلوی شکسته‌ اگر گریه می‌کنی بر بازویی که دادِ علی را بلند کرد زیرِ غلاف و ضربه‌ی در گریه می‌کنی وقتی نشد عمو حسنَت، بینِ کوچه‌ها دستش رسد به دفعِ خطر گریه می‌کنی بر آن مصیبتی که چهل سال مجتبی گرئید بی‌صدا به سحر گریه می‌کنی بر غنچه‌ای که سقط شد از کفوِ مرتضی حتی ندید روی پسر گریه می‌کنی بر قطره‌ای که از نوکِ مسمار می‌چکد بر زخمِ سینه، خونِ جگر گریه می‌کنی پرسی ز دربِ خانه و دیوارِ کوچه نیز این در چه سخت دیده اثر گریه می‌کنی از دردهای مادرِ مظلومه روز و شب وز دستمالِ بسته به سر گریه می‌کنی بر خطبه‌ای که هیچکس آنرا نکرد درک جز از خواص، چند نفر گریه می‌کنی گاهی به کعبه، گاه نجف، گاه کربلا بر مادرِ خمیده کمر گریه می‌کنی عمری برای خانه نشینیِ جدّ خویش بر حیدرِ بدونِ سپر گریه می‌کنی تقدیر بود غسلِ شبانه برای او تا صبح زین قضا و قدَر گریه می‌کنی هر روز و شب، به یاسِ کبودِ مدینه ات تا علقمه به اشکِ قمر گریه می‌کنی @hajmahmoodzholideh
من گنهکارم، امید است عفو بارانم کنی آتش آوردم که مهمان گلستانم کنی با خطایم آمدم، اما به درگاه کریم با بدی‌ها آمدم، کز جمعِ خوبانم کنی وای اگر یکبار از چشمت بیفتم، ای دریغ گر ز خود تردم کنی، بدبخت و حیرانم کنی گر ببخشی نعمت است و گر نبخشی نقمت است از تو می‌آید، ولی خوبست احسانم کنی من علی مولائی ام، حُبَّش نجاتم می‌دهد جای کیفر بهتر است، لطفِ فراوانم کنی گر دهی رخصت به ایوانِ نجف رو آورَم تا که از طومار زوارِ علی جانم کنی نام زهرا می‌برم آنقدر، تا راضی شوی مادری هستم، خوشا مِنّا چو سلمانم کنی مادرم انسیه‌ی حوراء و من وابسته‌اَش روضه می‌خوانم که بر مظلومه گریانم کنی رنگِ برگِ یاس، از طُرفه نسیمی خون شود روضه خوانِ سیلی‌ام، خواهم چو طوفانم کنی انتقامی سخت گیرم صبحِ روزِ انتقام گر مرا یار علی، همچون شهیدانم کنی در شب جمعه ترا خواندم، شبِ ذکرِ حسین تا به زیر قبّه‌ی ارباب مهمانم کنی می‌رسد صوتِ حزینِ یابُنَیَّ در حرم می‌شوم گوشه نشینِ یابُنَیَّ در حرم @hajmahmoodzholideh
از زیرِ در، وقتی که زهرا را در آوردم گشتم به سختی، غنچه‌ای را پرپر آوردم اصلاً نمی‌دانستم آن لحظه، چه باید کرد ناگاه، پیشِ چشمِ زینب سر در آوردم او خیره خیره دید، وحشت کردنِ من را من بارِ زهرا را، به نزدِ حیدر آوردم او غنچه را دید و نظر بر باغچه انداخت قبری پِیِ دفنِ جَنینِ مادر آوردم از سینه‌ی سوراخ، چادر غرقِ در خون بود رفتم برایش چادر و هم معجر آوردم وضعِ بدی دیدم، علی فرمود: ای سلمان! رویش عبا اَنداز، عبایش را درآوردم با بردنِ مولا، دوباره او ز جا برخاست خود را پیِ زهرا بحالِ مضطر آوردم با دیدنِ دستانِ بینِ ریسمان مُردم بی‌دست و پا، دستی کمک بر کوثر آوردم مَردی یهودی، صحنه را دید و مسلمان شد گفتا: به ذهنم، یادِ فتحِ خیبر آوردم زهرا کمربندِ علی را می‌کشید، اما ناباورانه، قتلِ او را باور آوردم زیرِ غلافِ تیغِ قنفذ، دست و پا می‌زد دستم بزیرِ بازوانِ اَطهر آوردم خون بود کز، پهلو و دست و سینه‌اَش می‌ریخت چادر نمازِ خویش را، چون بستر آوردم یکسو، حسین و مجتبی را در بغل گیرم یکسو، فغان از گریه‌های دختر آوردم روزی رسید، این ماجرا در کربلا دیدم هرچه دعا کردم، اجابت کمتر آوردم می‌خواستم بهر اسیران، آب و نان آرَم اما ز صبرِ بانویم، چشمِ تر آوردم @hajmahmoodzholideh
توصیفی نارسا از نماز سیدة النساء می‌رسد فيضِ جهان، هردم ز سوی فاطمه عالم و آدم، گدای آبروی فاطمه مِهر و ماه و کهکشان‌ها، دانه‌ی تسبیح او نُه فَلَک، هفت آسمان، زنده ز هوی فاطمه هیچ دانی چیست آبِ حوضِ کوثر، ای محب؟ قطره‌های نَم‌نَمِ آبِ وضوی فاطمه سایبانِ عرشیان، چادر نمازَش می‌شود چونکه می‌بندد گِره، زیرِ گلوی فاطمه تا به محرابِ عبادت، ذکرِ قد قامت کند ذاتِ حق لذت بَرَد، از گفتگوی فاطمه جمله ذراتِ جهان، تسبیح گوی خالقند خالق اکبر شود، تکبیر گوی فاطمه نورِ سیمایش همه، وَجهِ جلالِ کبریاست آرزوی اوست حق، حق آرزوی فاطمه بِینِ حمد و قل هو اللّهَش، چنان محو است که نیست مولایش علی، در جستجوی فاطمه اهلِ فَوقَ الاَزض، تا تَحتَ الثَّری حیرت کنند از قنوتِ عرشیِ معراج جوی فاطمه در رکوع و در سجودش، مات مانَد جبرئیل تا که وحیِ تازه‌ای آرَد، به کوی فاطمه اولیا تسلیم زهرایند، بی چون و چرا زانکه تسلیم خداوندیست خوی فاطمه نیست مخلوقی مگر محتاجِ زهرای بتول زمره‌ی پیغمبران، سائل به کوی فاطمه یاس یعنی فاطمه، احساس یعنی فاطمه عطرِ جنّاتِ نَعیم از عطرِ و بوی فاطمه نزدِ ما هرگز نگوئید از مصفّای بهشت جنتِ فردوس، باشد روبروی فاطمه گر نمی‌سوزد میان شعله‌ها گیسوی او رشته‌ی حَبلُ المَتین، هر تارِ موی فاطمه در میان کوچه، دستی بی‌هوا بر یاس خورد جای دستی بی‌حیا، مانده به روی فاطمه اشکِ ما از حوض کوثر می‌چکد بر غربتش کاسه‌ی چشمانِ ما، باشد سبوی فاطمه کاش من بی‌سر شوم، در راه اربابم حسین تا شوم شرمنده کم‌تر پیش روی فاطمه @hajmahmoodzholideh
یگانه یار علی، دمبدم ز تاب مرو همه قرار علی، تا ابد به خواب مرو رَوی برای همیشه ز خانه‌ام، چکنم ستون زندگی‌ام می‌شود خراب مرو به هر صدا زدنَم پاسخ تو "جانم" بود به التماسِ علی هم بده جواب مرو شکست قلب همه از دعای رفتنِ تو به اشک زینبِ مظلومه با شتاب مرو مرا که خانه نشینم پس از رسول خدا مکن به لفظِ خداحافظی خطاب مرو چه زود، مهرِ درخشان من، غروب کنی بمان و باز سه‌نوبت دگر بتاب مرو چقدر یکسره از من حلالیت طلبی مرا به مهر و وفایت مده عذاب مرو نفَس نفَس زدنَت می‌کُشد مرا بانو به سرفه‌های پر از زخم و التهاب مرو مجالِ آه، به این دنده‌ی شکسته بده کمی هم آه بکش، جانِ بوتراب مرو ز حفره‌های پر از خونِ پیکرت مُردم به زخم‌های تنت شد دلم کباب مرو بجای من تو، به تابوت می‌زنی لبخند کجاست آن‌همه لبخندِ بی‌حساب مرو ز هِق هِقِ حسنَت، جانِ من به لب برسد دلش برای غمِ تو شده مذاب و مرو بگو که بعد تو من، با چه حال و احوالی دهم به دستِ حسینت شبانه آب مرو اگرچه دفتر عمرت ورق ورق شده زود حدیث عمرِ کمت، کوهی از کتاب مرو @hajmahmoodzholideh
زهرا به وقتِ برگشت، در راه خورد سیلی ذکر علی به لب داشت، ناگاه خورد سیلی حفظ فدک بهانه‌ست، قصدش کمک بما بود از بس‌که مادری کرد، آنگاه خورد سیلی در آسمانِ رویَش، ابری سیاه بنشست در فکر مرتضی بود آن ماه خورد سیلی نورِ تمام‌وقتِ حیدر، غروب می‌کرد بدجور، بانو از یک گمراه خورد سیلی بدجور ضربه زد آن کافر به روی زهرا آنی ز دست و دیوار والله خورد سیلی هر کس که تا به امروز چون فاطمه، علی گفت در راهِ مرتضی، خواه‌ناخواه خورد سیلی آن‌چه به‌کوچه رخ داد، آغاز کربلا بود دختر ز بعدِ مادر، صد آه خورد سیلی هر بانویی ز خیمه، هر سو فرار می‌کرد در زیرِ تازیانه، در راه خورد سیلی در راهِ شام ای وای، از غربتِ رقیه کز دستِ زجر، گاه و بی‌گاه خورد سیلی روزیکه یار آید، آن روزِ انتقام است با منتقم تمامِ اسلام در قیام است @hajmahmoodzholideh
از زبان بی بی (سلام الله علیها): در پشت در یارت اگر غرق خون شد۳ تنها نه یار تو چنین واژگون شد۳ ببین غنچه‌ی باغت رفته از دستم گرفت از من دشمن ثلثی از هستم محسنم شده شهید فدای سرت۳ قامتم اگر خمید فدای سرت۳ ای امام بی کسم علی یاعلی۳ ای امام بی کسم علی یاعلی۳ از زبان مولا (علیه السلام): ای رنگ رخسارت ز سیلی مکدر۳ رویت مکن پنهان ز چشمان حیدر۳ مگیر دستت بر دیوار توان من مسوزانم بانوی جوان من من تک و تنها شدم فدای سرت۳ طعمه‌ی اعدا شدم فدای سرت۳ فاطمه یافاطمه تویی کوثرم۳ فاطمه یافاطمه تویی کوثرم۳ @hajmahmoodzholideh
بی‌تو ای خورشیدِ من، این نور می‌ریزد به‌هم می‌روی، کاشانه‌اَم بدجور می‌ریزد به‌هم تا به پیش چشم من، پهلو به پهلو می‌شوی دنده‌های پهلویت، ناجور می‌ریزد به‌هم دردِ افتاده به جانِ تو، علی را می‌کُشد چون کنی حاشا، از این منظور می‌ریزد به‌هم گوشه‌ای بنشینم و گریان تماشایت کنم این دلِ آشفته‌ام، از دور می‌ریزد به‌هم هر که می‌آید کنارت، درد می‌گیرد سرش خانه‌اَم را، این غمِ مستور می‌ریزد به‌هم هر فرشته آمد اینحا، از تَبَت آتش گرفت حوریه چون سوخت، بالِ حور می‌ریزد به‌هم چشم خوردی نازنینم، رفتی از دستِ علی یاس، حتی از نگاهِ شور می‌ریزد به‌هم تو زمین می‌خوردی و دستانِ حیدر بسته بود چون نشد یاریِ تو مقدور می‌ریزد به‌هم صبر اگر کردم، اطاعت از پیمبر کرده‌ام گرچه بنیانم از این دستور می‌ریزد تیرِ آخر را به‌من، وقتِ عیادت زد عدو حالم از این ضاربِ مسرور می‌ریزد به‌هم @hajmahmoodzholideh
ای دختِ نبی، که بر علی همتایی ناموس خدای سرمد یکتایی بشتاب، به دیدارِ تو ما منتظریم تو انسیه‌ای، حوریه‌ای، زهرایی ما را تو صدا کردی و ما می‌دیدیم حق را تو ادا کردی و ما می‌دیدیم با پیکر پر ز درد، در راه علی جان را تو فدا کردی ما می‌دیدیم آنشب که صدای ربنایت آمد از درگهِ لطفِ ما ندایت آمد یافاطمه بشتاب، نبی منتظر است با حضرت ما، وقتِ لقایت آمد ای رهبرِ هر قیامِ مکتب زهرا بنیان کَنِ هر دشمنِ مذهب زهرا ما حب تو را به هر که خواهیم دهیم اُم الحسن و حسین و زینب زهرا خورشیدِ سه نوبت علی، غوغا کن همواره بتاب و خلق را احیا کن نابودیِ کفرِ هر زمانه با توست با خطبه‌ی خویش، خصم را رسوا کن ای با خبر از گذشته و آینده وی مادر هر شهید و هر رزمنده امضای شهادت از تو هر کس گیرد تا صبح قیامت است او پاینده ای چادرِ خاکیِ تو بر خلق پناه اسلامِ عزیز، بر تو محتاجِ نگاه یک گوشه‌ی چشم، مسجدالاقصی را از کرب و بلا به قدس واکن یک راه ای آنکه ظهور، بر دعایت بسته‌ست اَلطاف خدا، به اِلتجایت بسته‌ست شب ناله کنی، صبح فرج می‌آید این رمز، به رازِ دست‌هایت بسته‌ست بگشای گره، که مسلمین خونجگرند کن لطف، که شیعیانِ تو ندبه‌گرند این ندبه‌گری چهارده قرن شده احباب ز هجرِ مهدی اَت نوحه‌گرند @hajmahmoodzholideh
باز دل‌های پریشان را پریشان‌تر مکن با وصایایت، علی را این‌همه مضطر مکن حرف از رفتن مزن، آتش به قلبِ من مزن نا امیدم از خودت ای روحِ پیغمبر مکن آتشِ دیوار و در، یک‌بار ما را سوخته بارِ دیگر، شعله بر جان و دل حیدر مکن حرفی ای بانوی اطهر، از حلالیَّت مگو با علی، صحبت از این شرمندگی دیگر مکن اشک می‌ریزی برایم، باز هم یارم شوی این‌همه خود را فنای غربتِ رهبر مکن لابد از غسلِ شبانه، هست منظوری ترا صورت و بازوی خود را، مخفی از همسر مکن عاقبت با من نگفتی از شکستِ بازویت وقتِ غسلت، مبتلا بر ناله‌اَم آخر مکن آیت‌اللهِ علی، آیاتِ تو از هم گسست بیش از این، محروممان از سوره‌ی کوثر مکن تو فقط، یکبار کردی از برای خود دعا این‌همه عجل وفاتی زیر لب یکسر مکن یک دعا بهر علی کن، تا خدا صبرم دهد مرتضی را با عروجِ خویش، بی یاور مکن مجتبای خویش را دریاب، جان فاطمه محرمِ سِرّ خودت را زود، بی مادر مکن هِق هِقَت، این آخرین ساعات زجرم می‌دهد با صدای گریه‌ی خود، با خبر دختر مکن هر سفارش‌ را که از بهر حسینت می‌کنی از عطش حرفی به پیش دیده‌ی خواهر مکن @hajmahmoodzholideh