#شهادت_جانسوز_حضرت_امام_حسن_عسکری_ع
#زبانحال_آنحضرت_با_نور_چشمشان_امام_زمان_ارواحنا_فداه
الا ای بر غمِ دل، چاره مهدی
سپهرِ دیده را مه پاره مهدی
پیمبر را شبیهی، پای تا سر
به خُلق و خوی و هم رخساره مهدی
برای دیدنِ روی چو ماهت
دلِ من تنگ شد همواره مهدی
من از نُه سالگی در حصر ماندم
تو از شش سالگی آواره مهدی
"بُنَیَّ" کم تُرا دیدم در این فصل
نهان بودی تو از گهواره مهدی
شدی مانوس بیش از بیتِ بابا...
تو با مِهر و مَه و سیاره مهدی
کنون من میشوم از دیده پنهان
به حکمِ حق ز تو یکباره مهدی
از این زهری که دشمن داده بر من
ندارم غیرِ رفتن چاره مهدی
دهَم با دردِ این زهرِ جگر سوز
گناهِ شیعه را کفاره مهدی
اگر دیدی که بابا دست و پا زد
بدان، شد شیعه اَم بیچاره مهدی
تویی تاج سر خاتم، پس از من
پناه عالم و آدم، پس از من
تو ای تنها امید آل عترت
از اول دیده ای دنیای محنت
تمام بار غمهای نبی را
تو بر دوشَت کشیدی در حقیقت
پیمبر را یهودیها که کشتند
شهادت ثبت شد با نامِ رحلت
هنوز آن جسمِ بی جان بر زمین بود
که بوی توطئه آمد ز امت
ز بعدِ فتنه ی سختِ سقیفه
مصیبت دیده ای روی مصیبت
به ضرب سیلیِ سنگینِ ضارب
به کوچه ماند جا، بر روی عصمت
پس از آن پهلوی او را شکستند
به جرمِ یاری شاه ولایت
ترا مادر به پشت در صدا زد
که گیری انتقامِ این عداوت
همانجا پشتِ در، سقطِ جنین کرد
به پیشِ فضه، آن بانوی جنت
پس از آن، با سر و دستِ شکسته
به کوچه کرد از مولا حمایت
ولی غصبِ خلافت شد، به مسجد
به دینِ حق خیانت شد، به مسجد
خیانت بر امیرالمومنین شد
علی بعد از نبی خانه نشین شد
غدیری را که بیعت کرده بودند
فراموش از میان مسلمین شد
پس از آن مادرِ ما را که کشتند
دگر دنیا به کامِ مشرکین شد
به رسمِ بدعتِ آن جبت و طاغوت
حکومت سلطنت شد، محوِ دین شد
خلافت گشت، بیست و پنج ساله
همه احکامِ قرآن بر زمین شد
جَمل تا نهروان تا جنگِ صفین
علی احیاگرِ دینِ مبین شد
و اینبار انحراف از شام برخواست
علی کشته، حسن مسمومِ کین شد
پس از قتلِ حسن در دوره ای سخت
حسین بن علی سلطان دین شد
علَم برداشت از یثرب پیِ حج
به مکه دشمنِ او در کمین شد
چو او حَجَش مبدل شد به عمره
قیام از کربلا تا اربعین شد
شهادت با اسارت عهد بستند
یکی با خون، یکی با اشک هستند
پس از کرب و بلا شد در اسارت
به اهل بیتِ پیغمبر جسارت
تمامِ زیور آلاتِ حرم نیز
مُباح اعلام شد از بهرِ غارت
زنانِ قافله از کوفه تا شام
همه دیدند از دشمن خسارت
نه تنها کعب نی، یا تازیانه
جسارت بود توام با حقارت
چه تهمتها شنیدند عمه هایت
شنیدند اِفترا با هر عبارت
به نامِ خارجی، نامِ کنیزی
به انگشتِ خطا دادند اشارت
هنوز از گریه های عمه زینب
نگشته خشک، چشمانِ فَکارت
هنوز از کشتنِ جدّ غریبت
میان سینه ها مانده حرارت
هنوز از ناله ی اَلشامِ سجاد
بسوزد قلبِ بی صبر و قرارت
هنوز ای یوسف زهرای اطهر
نشسته مادرت، چشم انتظارت
بیا ای چارده معصومِ کامل
که مانده ناقه ی اسلام در گِل
تو نور دیده ی اسلام هستی
اِمامَ الجودِ وَ الاِکرام هستی
همه اَسرارِ ربُ العالمینی
به عالَم، پرچمِ اَعلام هستی
تو مقصودِ تمام انبیایی
که با جدّت نبی همنام هستی
تویی آئینه ی هر چارده نور
ز قرآن، مجری احکام هستی
زمین و آسمان در سایه ی توست
زمان را نَضرَتَ الاَیام هستی
تو صاحب ذوالفقارِ مرتضایی
امامِ عدل و قسطِ تام هستی
مُنیرَ الحق، مُبیرَ الظالمینی
به هم کوبنده ی اَصنام هستی
تو کشتیِ نجات عالَمِینی
که با منصورِ دین خوشنام هستی
تو زهرا را غیاثَ المُستغیثین
تو تسکینِ همه آلام هستی
تو دستِ انتقامِ اهلِ بیتی
به هر اَمَّن یُجیب اِقدام هستی
بیا بابا که جانِ هَل اَتایی
تو خونخواهِ شهید کربلایی
#شهادت_جانسوز_حضرت_امام_حسن_عسکری_ع
#زبانحال_آنحضرت_با_نور_چشمشان_امام_زمان_ارواحنا_فداه
@hajmahmoodzholideh