#ولادت_با_سعادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
شکر خدا بنده ی زهرا شدیم
آینه ی وحدت یکتا شدیم
با سخنِ دمبدمِ لا اِله
یکسره گوینده ی اِلّا شدیم
همنفسِ احمد مختار، نیز...
همقدمِ حضرت مولا شدیم
تشنه ی صهبای ولای علی
نَشئه ی جامِ میِ طاها شدیم
باده گرفتیم و زدیم از ازل
تا به ابد، میکده سُکنا شدیم
چون ز اضافاتِ گِلِ حیدریم
خاکِ رهِ حضرت زهرا شدیم
کوثر و زمزم که به جانها رسید
مستِ طهورا مِیِ حَورا شدیم
ذکر لب هر نفسِ حیدری
کوثری ام کوثری ام کوثری
وصف کجا قبله ی حاجات را
مدح کجا روح عبادات را
با چه قلم، با چه زبان میتوان
شرح دهم سِرّ ملاقات را
آنکه ز شب تا به سحر مینمود
معنیِ احیاء و مناجات را
شرح کجا، معنی سِرُالصلوه
سِرُّالمُستودعِ بِالذات را
آیه به آیه همه خیرِ کثیر
تا که کند معنیِ آیات را
سَمتِ دعایش همه، همسایگان
بُرد ز ما جمله بلیات را
با دلِ محتاج بخوانیم ما
شافعه ی روز مکافات را
ذکر لب هر نفس حیدری
کوثری ام کوثری ام کوثری
خلقت بی فاطمه خلقت نبود
عصمت بی فاطمه عصمت نبود
نورُ علی نور فقط فاطمه ست
نور بجز مادرِ عترت نبود
پرتوِ توحید چو خورشید، اوست
بی مدَدَش نورِ نبوت نبود
قصه ی "لولاک" نخواندی مگر
بی مهِ عصمت که امامت نبود
جز پیِ اِقدامِ فُرادای او
پیرویِ راهِ ولایت نبود
بی روش و بی منشِ فاطمه
روحِ شریعت و طریقت نبود
حکمتِ محض است نفس های او
بی نفَسش این همه حکمت نبود
ذکر لب هر نفس حیدری
کوثری ام کوثری ام کوثری
فاطمه، سوگند به وحدانیت
هست همه مادرِ انسانیت
لطفِ خدا چیست بجز فاطمه
اوست همه معنیِ رحمانیت
خلقتِ نوریست سراپای او
کیست جز او مصدرِ نورانیت
رجس و پلیدیست از آن نور دور
هیچ نبرده ست به نفسانیت
حوریه در قالبِ انسان رسید
وَرنَه روا نیست به جسمانیت
چادرِ پُر وصله ی خاکیِ او
بر تنِ او جامه ی روحانیت
خصمِ ستم، عاشقِ مولا علیست
عاشقیِ او همه عقلانیت
ذکر لب هر نفس حیدری
کوثری ام کوثری ام کوثری
محوِ علی، کیست چنان فاطمه
یارِ علی، نیست چنان فاطمه
گر سخن از محورِ آلِ نبی است
پاسخِ دین، چیست چنان فاطمه
کیست که در عزّ و شرف، صاحبِ...
رتبه ی عالیست چنان فاطمه
در وسطِ کوچه براهِ علی
کیست که حامیست چنان فاطمه
عاملِ تدبیرِ دفاع از علیست
هر که ولائیست چنان فاطمه
مادرِ زهراست که با افتخار
مادرِ هستی است چنان فاطمه
ذکر لب هر نفس حیدری
کوثری ام کوثری ام کوثری
مادر ما، مامِ حسین و حسن
مادر زینب سپر بوالحسن
در دل محراب کنیز خدا
در وسط معرکه ها شیرزن
دشمن سرسختِ همه غاصبان
همچو علی روزِ عمل صف شکن
بازوی مولا به صفِ کارزار
محو کنِ دشمنِ او با سخن
مانده نهان از همه اَش قدر و قبر
این رَوِشش ریشه کَنِ اَهرمن
درسِ شهادت ز عنایت دهد
مادرِ ما بر همه ی مرد و زن
بهتر از این چیست برای زنان
روزِ تو "یافاطمه" شد روز زن
فاطمه ای مادرِ رزمندگان
فیضِ شهادت بده بر بندگان
□ □ □
قبلِ ظهورِ فرجِ مهدی اَش
داده خدایش پسری بت شکن
روحِ خدا آمد و نور انفجار...
یافت ز سرتاسرِ ایرانِ من
خلقِ جهان را همه قبل از ظهور
میدهد آن نور نجات از محن
پرچمِ او در کفِ سید علیست
تا برساند به امامِ زَمَن
درسِ قیامش ز ولایش رسید...
تا سوی ایران و عراق و یمن
میرسد از راه بزودیِ زود
زمزمه ی لشکرِ دشمن شکن
از همه سو ، حمله به خصم آورَد
لشکری از خِطّه ی سرخِ کُهن
لشکری از مهدویونِ عراق
لشکری از قاسمیونِ وطن
لشکری از زینبیونِ دمشق
لشکری از فاطمیون با کفن
تا رود از کرب و بلا سوی قدس
فتح کند ملکِ فدک تا عَدَن
سرخطِ سربندِ همه یک کلام...
حضرتِ زهراست علیهاسلام
□ □ □
بر در و دیوار نوشت این سخن
درس وفا در ره دین، سوختن
"در رهِ ابقای ولای علی"
کشته چو مامند، حسین و حسن
دوخته بر کشته ی گودالِ خون
بر تنِ صد چاک، عجب پیرهن
پیرهنش نیز به غارت رود
آنکه بماند بدنش بی کفن
آه از آن چکمه که بر سینه خورد
وای از آن نیزه که شد در دهن
سرورِ ما! در رهِ دین داده ای
جان و تن و قافله ی خویشتن
بُرد غنیمت پیِ انگشتری
از تنت انگشتِ ترا راهزن
طالبِ خونِ تو رسد از حرم
صوت رسایش سوی هر انجمن
تا که بگیرد ز عدو انتقام
با سپهی از همهی ما و من
حضرتِ ارباب! لِثارات را
یکسره دریاب از این جان و تن
باده ی خونرنگِ شهادت بده
بر همه عشاقِ حرم، جانِ من!
کرب و بلا قبله حاجات ما
امرِ فرج ذکرِ مناجات ما
#ولادت_با_سعادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_با_سعادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
سلام ای حقیقت تمامِ نور، فاطمه
سلام ای به دیده ی نبی سُرور، فاطمه
طلوعِ فجرِ هر سحر، خدا دهد سلامِ تو
کجا رسد به درکِ ما شناختِ مقامِ تو
تو لیلیِ خدایی و تو فجرِ صادقِ نبی
تو زهره ی ولایی و تو پرده گیر از شبی
تَنَزَّلُ الَملائکه، بِاِذنِ رَبّهِم تُراست
که هر که قدرِ تو شناخت، عبدِ درگهِ خداست
شبِ تو در حقیقت است، برتر از هزار شب
شبی که هست، شاهدِ تو وقتِ گفتگوی رب
تو قدری و تو کوثری، تو شرحِ صدرِ احمدی
تو طورِ سینِ سرمدی، تو بَهجتِ محمدی
قسم به جنتِ خدا، تویی بهشتِ مرتضی
که وحی شد ز کُلِ امر، بر تو بعدِ مصطفی
ولادتِ تو برترین، خبر در عالمِ وجود
که دارد این خبر ازل، هماره تا ابد سجود
تویی که بوسه میزند رسولِ حق به دستِ تو
تویی که هستِ مرتضی علی شده ز هستِ تو
تویی که بود از ازل رضای حق رضای تو
نمیشناسد این مقام را بجز خدای تو
تویی تو سَرورِ زنان، از اولین و آخرین
تویی که قبلِ خلقتت، خدات گفت: آفرین
تویی که امتحانِ عشق، در اَلَست داده ای
برای طاعتِ خدا، هر آنچه هست داده ای
حبیبه ی خدایی و کنیز بارگاهِ او
که کفوِ مرتضایی و عزیز بارگاهِ او
تو تکیه گاهِ رهبری، تو اقتدار حیدری
که در میانِ معرکه تو ذوالفقار حیدری
دیانتت، سیاستت، عبادتت، شجاعتت
برای طاعت است و بس، بنازم این اطاعتت
نمادِ خَشیَتِ خدا، نمایی از نمازِ تو
امینِ وحی، تشنه ی تَرنّمی ز رازِ تو
تَوَرمِ قدومِ تو، همه عقول میبرد
توجهِ خدا به تو، دلِ رسول میبرد
اقامه ی صلاتی و حقیقت زکاتی و
تویی تو حجتُ الحجج، تو بر همه نجاتی و
شود ز نور چادرت هدایت آن قبیله ای
که با تو آشنا نبود، بس که تو جلیله ای
شب زفاف، بخشِشَت زبانزدِ جهانیان
که جامه ی عروسی اَت شود نصیبِ بی کسان
ز نذرِ روزه داری اَت بجای اهل بیت، چند...
یتیم و سائل و اسیر میشوند بهره مند
چه در مسیر جامعه، چه در میان زندگی
تو اُسوه ای برای ما، به قله های بندگی
علی اگر چه میشود، گره گشای عالمین
تویی گره گشای او، قسم به گریه ی حسین
تو در دفاع از ولی، نشان دهی مداومَت
که زیرِ ضربه ی غلاف کرده ای مقاومت
به روزِ هجمه ی ستم، چو کوه ایستاده ای
اگر چه زیر دست و پای قاتلان فتاده ای
تو ابتدای یارها، تو انتهای کارها
بریده ای ز نارها، جدایی از شَرارها
برابرِ حرامیان که قد علَم نموده ای
تو تا همیشه ضربه بر سرِ ستم گشوده ای
تویی که در نبرد با سران، در آن نفاقها
گرفته ای ز رویشان، به خطبه اَت نقابها
چه ضربه ها به پهلوی تو پشتِ دربِ خانه خورد
چقدر زیر دست و پا گلِ وجودِ تو فِشرد
ز کفر و شرک، رونمایی از بصیرت تو شد
قیامِ ما هم از قیامِ پر قیامتِ تو شد
امامِ ما هم از قیام تو گرفته درس ها
ز انقلابِ پر دوامِ تو گرفته درس ها
تو مادر تمام انقلاب های دائمی
تو منشاءِ قیام کربلا، قیامِ قائمی
از آن زمان که در پیِ علی کشان کشان شدی
تو مادرِ هزارها شهیدِ بی نشان شدی
تو مادر حسینی و تویی تو مادر حسن
تو مادر تمامیِ شهیدهای بی کفن
از آن زمان که در رهِ امامِ خود سپر شدی
برای پیروانِ خود، تو رهبری قَدَر شدی
ولایتِ علی اگر، به قلبِ مومنین رسید
برای این متاعِ ناب، قامت شما خمید
تو اولین شهید را، به راهِ عشق داده ای
تو درسِ عشق، از شلمچه تا دمشق داده ای
شهید در کرانه ی تو آشیانه میزند
ز بارگاهِ باشکوهِ تو جوانه میزند
ز عِندَ رَبّهِم اگر شدند یُرزَقون همه
شدند این مدافعین، فدائیان فاطمه
چه مادرانه امتِ رسول را دعا کنی
شفاعتِ همه طلب، ز درگهِ خدا کنی
قسم به حق، به کوریِ تمام دشمنان خود
شفیعه میشوی به حشر، بهرِ دوستان خود
چو طائرِ گرسنه ای، که دانه گیرد از زمین
به روز حشر میدهی، نجات خیلِ مومنین
متاعِ حبّ داوری، محبتی است مادری
و این عطای مادریست، آیه های کوثری
به خُلق و خوی فاطمی، اگر شویم مُتَّصف
ز راهِ روشنِ علی، نمیشویم منحرف
قسم به نامِ اَطهرت، به شیوه ی هم عهدی اَت
بمانَد این سپاهِ عشق، در رکابِ مهدی اَت
#ولادت_با_سعادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
@hajmahmoodzholideh