#ولادت_حضرت_رسول_ص_و_امام_صادق_ع
بگو کیست محمد هوالاحمد و محمود
هوالعبد هوالحمد هوالشاهد و مشهود
هوالنور هوالطور هوالصادر و مصدور
هوالحقّ هوالحیّ هوالشاکر و مشکور
هوالخَلق هوالخُلق هوالرازق و مرزوق
هوالحِلم هوالعِلم هوالخالق و مخلوق
هوالکَهف هوالحِصن هوالظاهر و باطن
هوالعَدل هوالقِسط هوالآمِن و مؤمن
هوالفضل هوالبَذل هوالعالِم و حاکم
هوالعهد هوالشهد هوالقائم و دائم
به اخلاق رحیم است علیم است و حکیم است
به رفتار کریم است عظیم است و قدیم است
خدا راست مباهات بر آن خُلقِ عظیمش
گواراست به آیات ز کِردارِ کریمش
ستوده ست صفاتش به اوصافِ الهی
خدا گونۀ ذاتش همه لایتناهی
سترگ است مقامش که او بابِ نجات است
سرودیست بنامش سلام و صلوات است
مَجلّیست به قرآن مُهَیمِن به رسولان
مجلّاست به سبحان مبَیِّن به امامان
به موساست مؤیِد به عیساست معرِّف
به تورات مقیَد به انجیل معارِف
توَلّاست تبَراست همه دینِ مبینش
چه زیباست که هر جاست علی نقشِ نگينش
نبی اوست علی اوست شفیعِ دو سرا اوست
جلی اوست ولی اوست اَنیسُ الفقرا اوست
نذیر است بشیر است به عالَم همه میر است
مجیر است منیر است علمدارِ غدیر است
رسولیست معظَّم قرارِ همه عالَم
به مولاست معلِم به یکتاست معلَم
به اوصاف مبارک وجودش متبرک
به الطاف تبارک سجودش متبرک
مصلّاش به کعبه به زایشگهِ حیدر
تماشاش به قبله به زهرائیِ کوثر
حسین است چو جانش حسن جانِ جهانش
و زهراست جنانش علی شاهِ شَهانش
حیات است ممات است غمش فُلکِ نجات است
صراط است نشاط است لبش حَبِّ نبات است
مگر مدح توان گفت از آن لعلِ گهربار
مگر شرح توان کرد از آن چشمۀ سرشار
چه خوب است شود یاد از این پرتوِ میلاد
که صد سال پس از اوست از او میکده آباد
دوتا نور دمیدَست در این ماهِ پر از شور
دوتا ماه دوتا مهر دوتا نورٌ علی نور
دوتا شوق دوتا عشق دوتا رهبرِ عاشق
یکی نام محمد یکی جعفرِ صادق
از او حلم از این علم به عالَم شده معلوم
از او اصل از این فرع بنازم به دو معصوم
چه بسیار که دیدند در این عرصه بلایا
چه بسیار نمودند تحمل به رزایا
رساندند علَم را اگر دستِ علمدار
بیا قدر بدانیم به رفتار و به گفتار
به هر قوم به هر رنگ همه گِردِ ولایت
بگیریم ز هر کوی همه راهِ هدایت
بمانیم در این راه چنان حجِّ تمتُّع
بسازیم به وحدت تسنُّن و تشیُّع
بپرهیز از آن روز که قومی متملِّق
ز رَهدار نمایند شما را متفرق
چو آنروز که آتش به یک خانه کشیدند
چهل مَرد به یک مَرد غریبانه کشیدند
بترسیم از آنروز که باز از دلِ فتنه
به مظلوم بر آرَند همه خنجر و دِشنه
و هیهات که ایام به دنیا کند اقبال
و هیهات که آیند اَراذل سوی گودال
بمیریم نبینیم که در اوجِ حقارت
بیارند به بازار زنان را به اسارت
به بازار کشاندند چو ناموسِ خدا را
لگد مال نمودند رؤسِ شهدا را
بگِرییم بگوییم امان از دل زینب
بسوزیم بنالیم که خون شد دل زینب
#ولادت_حضرت_رسول_ص_و_امام_صادق_ع
@hajmahmoodzholideh
#ولادت_حضرت_رسول_ص_و_امام_صادق_ع
باز این دست دعا، اعطای داور خواسته
با تضرع رخصتِ ذکر پیمبر خواسته
اولین مداحِ احمد چون خدای احمد است
این دلِ مولا پرستم، اذن حیدر خواسته
تا شود جذب غلام خویش، الطاف رسول
بهر وصفش یاریِ زهرای اطهر خواسته
چون دَم روح القدس شد همدم جان و دلم
از نهادم نام احمد تا فلک برخواسته
طینت پاکم که باشد از اضافات گِلش
از سُویدای وجودم مدح دلبر خواسته
آتش ذوقم چنان شد مشتعل در سینه ام
آری انگاری که من مداحش از دیرینه ام
کیست احمد که حبیب حیِّ سرمد میشود
با علی یک روح در دو جسم، احمد میشود
کیست احمد که دلش ظرفیت وحی خداست
بس امین است او امین وحی سرمد میشود
بعد ذکر عالیِ اَلله ربُ العالمین
ذکر جبریل امینش یا محمد میشود
کیست احمد قابِ اَو اَدناست قُرب منزلش
با خداوند جلی نزدیک، این حد میشود
کیست احمد، با علی نورٌ علی نورِ کمال
فارق از هر غیر، آن روح مجرد میشود
اینچنین بر درگه سبحان نیایش میکنم
من خداوندِ محمد را ستایش میکنم
شد بهار آفرینش حکمفرما در ربیع
برترین عبد خدا آمد بدنیا در ربیع
این خبر پیچید در کاخ سرانِ ظلم و جور
ریخت برهم پایه های تاق کسرا در ربیع
خشک شد دریاچۀ ساوه ز بس بَد یُمن بود
وز سماوه ناگهان جوشید دریا در ربیع
نوری از مُلک حجاز آمد عیان، تا شرق رفت
شد خموش آتشکده در فارس، اما در ربیع
دستِ ابلیس از همه هفت آسمان کوتاه شد
سرنگون شد در همه بتخانه، بتها در ربیع
کاهنان و ساحران، محروم از ترفندها
این اباالزهراست دلبند همه دلبندها
آمد آن یکتا که مینازد به او یکتای او
آمد آن مولا که میبالد به او مولای او
آمد آن دلبر که کوثر میشود بر او عطا
آن اباالزهرا که حق بخشد به او زهرای او
سیزده معصوم از نور وجودش جلوه گر
چارده معصوم یکجا میدهد معنای او
مجتبی و مرتضی و مصطفی یک معنی اند
نور اهلُ البیت، پابرجاست برمبنای او
آمده بابا بزرگ حضرت ارباب ما
آنکه صدرُالمصطفی چندی شود مأوای او
زینت دوش نبی، پروردۀ آغوش او
روی خاک کربلا روزی شود مدهوش او
روزی از غربت، دلِ سوزان هر دو بشکند
سنگ یا چوب جفا، دندان هر دو بشکند
این مدینه، آن به کوفه، دعوت از مردم شوند
آه از بیعت شکن، پیمان هر دو بشکند
صورتِ ناموسشان، سیلی ز اعدا میخورد
پس غرورِ عترت و قرآن هر دو بشكند
گاه در محراب خونین، گاه در میدان جنگ
از قفا فرق سرِ یاران هر دو بشکند
گاه با تیغ جفا و گاه با تیر ستم
سینۀ پاک علمداران هر دو بشکند
این همان ذکر حسینٌ مِنّیِ پیغمبر است
یاری اسلام با آن پاره پاره حنجر است
بعد او کار امام صادق است احیای دین
گر چه با خط شهادت میشود ابقای دین
مکتب شیعه پدیدار از امام صادق است
با جهادش بیمه شد امروز تا فردای دین
حوزۀ علمیه مرهون هدایتهای اوست
خیل شاگردان او دادند جان در پای دین
پرچم کرب و بلا برپا ز قال الصادق است
او مهیا کرد ما را بهر عاشورای دین
انقلاب ما هم از الطاف او پیروز شد
تا شود بیداری اسلامی دنیای دین
ای مسلمان! هر که خواهد روزگار انتقام
پای قال الصادقش باید دهد جان، والسلام
#ولادت_حضرت_رسول_ص_و_امام_صادق_ع
@hajmahmoodzholideh