eitaa logo
اشعار حاج محمود ژولیده
1.3هزار دنبال‌کننده
2 عکس
0 ویدیو
34 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسکه ای زهر تو از تیغ دل آزار تری جگرم سوخت که از شعله شرربار تری از دلِ خونِ حسن، تا جگرِ زخمِ حسین سوخت بر حال دلم، بسکه تو خونبار تری سینۀ زخمیِ مادر ز تو یادم آمد یعنی ای زهر ز مسمار تو مسمار تری ظُهر زَهرم دهی و عصر عزادار شوی! یابن هارون! تو ز هر شمر تبهکار تری اِبنِ ملجم که به قدّاریِ خود می‌نازید تو از آن قلدرِ بی واهمه قدّار تری دستت آغشته به قتلِ دو امام است، خبیث! از معاویۀ بَد ذات تو بی عار تری تیرِ قلبم که نشد، وَرنه نشان میرفتی تو در این مرحله از حرمله خونخوار تری نَه تو معصوم کُشی، بلکه تو مظلوم کُشی ظالم! از هر چه جفاكار ، جفاکار تری من چه کردم بتو اینگونه شهیدم کردی؟ تو ز هر خار و خسِ پَست، خَس و خار تری به زمین خوردنَم از دور چه بَد خندیدی تو ز ابلیس هم ای خصم، گنهکار تری دیدی از جورِ تو بدجور به خود می‌پیچیم گفتی از جدِّ غریبت تو گرفتار تری گر لگد مالِ سُمِ اسب نکردی بدنم نشد ای پَست، وگرنَه تو سزاوار تری گفتی از غِیظ که هان! آنهمه انصار چه شد؟ از حسن هم تو دگر بی کس بی یار تری آمدی تا بشوی مطمئن از کُشتنِ من چه شده از پسر من تو عزادار تري «نه بقا کرد ستمگر، نه بجا ماند ستم» بخدا از عمرِ سعد نگونبار تری مادرم را بخدا در غمِ من سوزاندی هر چه گویم ز پلیدیِ تو بسیار تری @hajmahmoodzholideh
[Forwarded from اشعار حاج محمود ژوليده] نقش جلیله دخترِ ارباب سرجدا بعد از شهادت پدرش، بعد نینوا... کمتر نبود از هنرِ عمه های خود با شعر، خطبه، نوحه، تباکی، بکا، دعا یعنی پس از شهادت شاه شهیدمان مرهون نوحه های سکینه ست کربلا آن بانویی که عابدۀ اهلبیت بود با سوز خویش داده چنین درسِ دین بما راه حسین، راه قیام است و راه خون باید همیشه زنده نگه داشت راه را تیغ زبان گشود، به فریادِ فاطمی گفت از هزار داغ، یکی را برای ما وقت غروب بود و أذانی نمی رسید إلاّ صدای هلهلۀ لشگر دَغا دیدم به چشم خویش در اطراف خیمه گاه در لابلای شیون و غوغای ماجرا یک دسته نیزه، رأسِ بریده کنند حمل یک فوج نیزه، معجرِ زنهای با حیا دست خودم نبود که فریاد میزدم معجر مگیر از سرِ ما، پَستِ بی حیا دیدم ز پای خواهر من زیوری ربود یک نابکار، با طمع و حرص، بی هوا در بینِ دود و آتشِ خیمه، بدست خصم دیدم چکید خون، ز همه گوشواره ها دیدم فرارِ خواهر دیگر در آن میان با دامنِ به شعله نِشسته ،سوی کجا؟ میگفت با تمام نواهای زخمی اش اینجاست موجِ خونِ خدا، موج کربلا این موجِ کربلا همه را غرق می کند مستغرق خدا چو سکینه، نه در بلا @hajmahmoodzholideh
اقامه عزاي شهادت جانسوز امام حسن عسكري(ع) با قرائت زيارت جامعه كبيره چهارشنبه ۱۵ آبان ماه ١٣٩٨ از ساعت ۱۶ تا مغرب خ ۱۷ شهريور نرسيده به ميدان خراسان انتهاي خ شهيد عجب گل (جهان پناه ) خ شهيد هاشم پور خ شهيد طهام پور پلاك ٤ زنگ اول منزل كربلايي علي موحدي يادبود شهيد غلامحسين شنبه هيئت عصر عاشورا ويژه برادران @hajmahmoodzholideh
می‌نویسم به دست لرزانم آب در دست ماه می‌لرزید در دلِ خویش با خودش می‌گفت یادِ جدِّ غریب می اَرزید با لبِ خشک و داغ و عطشانش یادِ سوسوی اَختران می‌کرد ظرف آب و صدای دندانش یاد از چوب خیزران می‌کرد یاد می‌کرد با دلی خون، از... رأسِ جدّش میانِ طشت طلا چونکه تبعید را به غربت دید گشت گریان ز داغِ شام بلا ناگهان یاد دختران افتاد وای از ریسمانِ بسته به دست یکطرف دست سیدِسجاد یکطرف عمّه، پیشِ مردمِ پَست در گلستانِ سامرا یادِ غنچه های خرابه می افتاد طعمِ زندانِ سرد را که چشید یادِ زندانِ کوفه می افتاد همه غمهای کوفه و شام از... پیشِ چشمانِ او چو باد، وَزید مجلس آرائیِ عبیدالله محمل آرائیِ زنانِ یزید چشمِ بیگانگانِ بی پروا شرمِ ناموسِ کبریا ز عذاب شرمِ بی معجریِ زنها و... آستین ها که بود جای حجاب هیزیِ کافران، کُشنده تر از... تیزیِ تیغ های کوفه و شام دیده ها بود قاتلِ عصمت نیزه ها بود بِینِ قلبِ امام کُشتۀ سامرا در آن سَکَرات یادِ مقتولِ کربلایی بود یادِ شمشیر و نیزه و خنجر حنجرِ پاره، ماجرایی بود سینۀ عسگری که سنگین شد کَلبِ کوفی به سینه ای بنشست چه بگویم ز چکمه و سُمِ اسب استخوان های پیکری بشکست نالۀ مادری بگوش آید: خَذَلوکَ بُنَیَّ یا مظلوم ذَبَحوکَ مِنَ القَفا پسرم قَتَلوکَ بُنَیَّ یا مظلوم @hajmahmoodzholideh
همان گونه که دلتنگم برای کربلا آقا همان مقدار میسوزم ز هجر سامرا آقا تو تنها میروی، ما را ببر دنبال خود یک شب ز سرداب مقدس تا نجف تا نینوا آقا کنار مُضجَعِ پاکِ امامِ عسگری خوب است زیارتنامه خواندن از تو و گریه ز ما آقا بُقاعِ عسگریِین است ما را قبلۀ دلها طوافِ کعبه هم زیباست، اما با شما آقا کنارِ جدِّ تو هادی و بابایت حسن آری صفا دارد که با زهرا شود دل همنوا آقا به نرگس مادرت سوگند، دارم آرزو روزی که در مدحِ حکیمه عمه اَت، گویم ثنا آقا همانجا یاد باید کرد، یادِ عمۀ سادات اسیری را، غریبی را، یتیمیِ ترا آقا اسیری و غریبی چاره دارد ای گل زهرا تو خود بر اشکِ چشمانِ یتیمان کن دعا آقا سه ساله عمه اَت کنجِ خرابه گفت: باباجان! ببر من را به همراهِ خودت پیشِ خدا آقا @hajmahmoodzholideh
ای تمنا ز همه، لطف و کرامت از تو خواهش از ما و نشان دادنِ قامت از تو دلِ بیمار و تمنای عیادت از ما لبِ خندان و طبابت بسلامت از تو اِلتجا در طلبِ آن رخِ محشر از ما پرده برداشتن از وجهِ قیامت از تو سیزده نور، پیِ ماهِ شب چاردهند روشنی بخشیِ عالم به تمامت از تو حجة الله تو هستی، ولی الله تویی بر همه مُلک و مَلک هست امامت از تو چقدَر تاج ولایت به شما می آید سلطنت از تو و اِعلامِ قیامت از تو چارده قرن، جهان منتظرِ یک روز است کِی ز کعبه خبر آید بسلامت از تو نامِ مهدی به فلَک قُلقله انداز شده مانده در کعبه فقط خواندنِ نامت از تو مادرت فاطمه فرمود که یارِ تو شویم طاعت از ما، تو بیا! امرِ مُدامت از تو یا لثارات بگو تا که بیاییم همه فرشِ جان پیشِ تو از ما و اقامت از تو راه‌پیماییِ صد میلیونیِ مکه ز ما خواندنِ خطبۀ جمعه به فِخامت از تو هجرت از مکه سوی شهر مدینه، زان پس تا اَبد تکیه به کرسیِ مَقامت از تو فتح کن با قدمت منبرِ پیغمبر را عالَمی تشنه و تبیینِ امامت از تو گریه بر غربت سالار شهیدان از ما خواندنِ ناحیه با سوز کلامت از تو وارث فاطمه! امّیدِ ضعیفان توئی و بر زعیمانِ دو دنیاست زعامت از تو همچو شمشیرِ علی تیغِ تو پنهان به غلاف ذکرِ یافاطمه بر قفلِ نیامت از تو جان سپردن به رهِ مادر مضروبه ز ما انتقامِ ستمِ سیلیِ مامت از تو چونکه سیلی بزنی، صورتشان برگردد آنگه آتش زدنِ دو بُتِ امت از تو دوست داریم ببینیم غضب کردنِ تو ذکرِ تکبیر ز ما اَخذِ غرامت از تو گر گنهکار نباشیم ترا می‌بینیم توبه از ما و تبسم به غلامت از تو دستخط تو بما بود، نه با شیخ مفید شیعه! برخیز که اظهار ندامت از تو @hajmahmoodzholideh
اقامه عزاي شهادت جانسوز امام حسن عسكري(ع) با قرائت زيارت جامعه كبيره چهارشنبه ۱۵ آبان ماه ١٣٩٨ از ساعت ۱۶ تا مغرب خ ۱۷ شهريور نرسيده به ميدان خراسان انتهاي خ شهيد عجب گل (جهان پناه ) خ شهيد هاشم پور خ شهيد طهام پور پلاك ٤ زنگ اول منزل كربلايي علي موحدي يادبود شهيد غلامحسين شنبه هيئت عصر عاشورا ويژه برادران @hajmahmoodzholideh
🔸﷽🔸 🔻هيئت محبان المرتضي(ع)-جلسه هفتگي🔻 🔹یکشنبه ١٩ آبان ماه ٩٨ از ساعت ١٩:٣٠ سخنران : حجت الاسلام سيدعلي صادقي مداح : حاج حسين سازور 🚩 خيابان ۱۷ شهريور شمالي بالاتر از ميدان شهدا جنب حسينيه شهيد همت(ره) 🚩 حسينية روضه العباس(عليه السلام) ☑️ @hajhoseinsazvar
🔸﷽🔸 🔻هیئت غريب مدينه🔻 دوشنبه ٢٠ آبان ماه ٩٨ از ساعت ١٩ ايام ولادت حضرت رسول اكرم(ص) و امام جعفر صادق (ع) با آموزش روانخواني قرآن ميدان فلسطين ، تقاطع بزرگمهر حسینیه موج الحسن(ع) @hajmahmoodzholideh
بگو کیست محمد هوالاحمد و محمود هوالعبد هوالحمد هوالشاهد و مشهود هوالنور هوالطور هوالصادر و مصدور هوالحقّ هوالحیّ هوالشاکر و مشکور هوالخَلق هوالخُلق هوالرازق و مرزوق هوالحِلم هوالعِلم هوالخالق و مخلوق هوالکَهف هوالحِصن هوالظاهر و باطن هوالعَدل هوالقِسط هوالآمِن و مؤمن هوالفضل هوالبَذل هوالعالِم و حاکم هوالعهد هوالشهد هوالقائم و دائم به اخلاق رحیم است علیم است و حکیم است به رفتار کریم است عظیم است و قدیم است خدا راست مباهات بر آن خُلقِ عظیمش گواراست به آیات ز کِردارِ کریمش ستوده ست صفاتش به اوصافِ الهی خدا گونۀ ذاتش همه لایتناهی سترگ است مقامش که او بابِ نجات است سرودیست بنامش سلام و صلوات است مَجلّیست به قرآن مُهَیمِن به رسولان مجلّاست به سبحان مبَیِّن به امامان به موساست مؤیِد به عیساست معرِّف به تورات مقیَد به انجیل معارِف توَلّاست تبَراست همه دینِ مبینش چه زیباست که هر جاست علی نقشِ نگينش نبی اوست علی اوست شفیعِ دو سرا اوست جلی اوست ولی اوست اَنیسُ الفقرا اوست نذیر است بشیر است به عالَم همه میر است مجیر است منیر است علمدارِ غدیر است رسولیست معظَّم قرارِ همه عالَم به مولاست معلِم به یکتاست معلَم به اوصاف مبارک وجودش متبرک به الطاف تبارک سجودش متبرک مصلّاش به کعبه به زایشگهِ حیدر تماشاش به قبله به زهرائیِ کوثر حسین است چو جانش حسن جانِ جهانش و زهراست جنانش علی شاهِ شَهانش حیات است ممات است غمش فُلکِ نجات است صراط است نشاط است لبش حَبِّ نبات است مگر مدح توان گفت از آن لعلِ گهربار مگر شرح توان کرد از آن چشمۀ سرشار چه خوب است شود یاد از این پرتوِ میلاد که صد سال پس از اوست از او میکده آباد دوتا نور دمیدَست در این ماهِ پر از شور دوتا ماه دوتا مهر دوتا نورٌ علی نور دوتا شوق دوتا عشق دوتا رهبرِ عاشق یکی نام محمد یکی جعفرِ صادق از او حلم از این علم به عالَم شده معلوم از او اصل از این فرع بنازم به دو معصوم چه بسیار که دیدند در این عرصه بلایا چه بسیار نمودند تحمل به رزایا رساندند علَم را اگر دستِ علمدار بیا قدر بدانیم به رفتار و به گفتار به هر قوم به هر رنگ همه گِردِ ولایت بگیریم ز هر کوی همه راهِ هدایت بمانیم در این راه چنان حجِّ تمتُّع بسازیم به وحدت تسنُّن و تشیُّع بپرهیز از آن روز که قومی متملِّق ز رَهدار نمایند شما را متفرق چو آنروز که آتش به یک خانه کشیدند چهل مَرد به یک مَرد غریبانه کشیدند بترسیم از آنروز که باز از دلِ فتنه به مظلوم بر آرَند همه خنجر و دِشنه و هیهات که ایام به دنیا کند اقبال و هیهات که آیند اَراذل سوی گودال بمیریم نبینیم که در اوجِ حقارت بیارند به بازار زنان را به اسارت به بازار کشاندند چو ناموسِ خدا را لگد مال نمودند رؤسِ شهدا را بگِرییم بگوییم امان از دل زینب بسوزیم بنالیم که خون شد دل زینب @hajmahmoodzholideh
زشتم ولی نگاه، به نیکو سرشت می ارزد آری به چشمِ دوست، همین روی زشت می ارزد بر تو دهم سلام و ندارم توقعی اما یک پاسخِ سلامِ تو، بر صد بهشت می ارزد بی اَرزشم بجان تو، اما همیشه می‌دانم آنکه مرا برای تو نوکر نوشت می ارزد نامم بِبَر میان قنوتت، کمی دعایم کن شاید عوض شوم، که خدا هر چه هِشت می ارزد شاید سفید روی شود، باز هم سیه رویی گاهی نظر بروی غلامانِ زشت می ارزد دنیا که جای بهره ز رخسار ماهِ دلبر نیست عقباست که نظاره به محصولِ کِشت می ارزد خود را به دستِ دوست سپردن، مرامِ عشّاقست هر جا که او بَرد بسوی سرنوشت می ارزد یوسف میان چاه و منم سوی جمکران راهی هر که ز دردِ چاهِ تو نامه نوشت می ارزد حالا که مینَهند سرم را بروی بخاک قبر بالین رها کنیم، که سر روی خشت می ارزد ما ریزه خوارِ خوانِ حسینیم و با تو همسفره یک لقمه نانِ روضه به صدها خورشت می ارزد وقتی سرِ حسین شود میهمانِ یک راهب این انتظار، گوشۀ دیر و کنشت می ارزد @hajmahmoodzholideh
باز این دست دعا، اعطای داور خواسته با تضرع رخصتِ ذکر پیمبر خواسته اولین مداحِ احمد چون خدای احمد است این دلِ مولا پرستم، اذن حیدر خواسته تا شود جذب غلام خویش، الطاف رسول بهر وصفش یاریِ زهرای اطهر خواسته چون دَم روح القدس شد همدم جان و دلم از نهادم نام احمد تا فلک برخواسته طینت پاکم که باشد از اضافات گِلش از سُویدای وجودم مدح دلبر خواسته آتش ذوقم چنان شد مشتعل در سینه ام آری انگاری که من مداحش از دیرینه ام کیست احمد که حبیب حیِّ سرمد میشود با علی یک روح در دو جسم، احمد میشود کیست احمد که دلش ظرفیت وحی خداست بس امین است او امین وحی سرمد میشود بعد ذکر عالیِ اَلله ربُ العالمین ذکر جبریل امینش یا محمد میشود کیست احمد قابِ اَو اَدناست قُرب منزلش با خداوند جلی نزدیک، این حد میشود کیست احمد، با علی نورٌ علی نورِ کمال فارق از هر غیر، آن روح مجرد میشود اینچنین بر درگه سبحان نیایش میکنم من خداوندِ محمد را ستایش میکنم شد بهار آفرینش حکمفرما در ربیع برترین عبد خدا آمد بدنیا در ربیع این خبر پیچید در کاخ سرانِ ظلم و جور ریخت برهم پایه های تاق کسرا در ربیع خشک شد دریاچۀ ساوه ز بس بَد یُمن بود وز سماوه ناگهان جوشید دریا در ربیع نوری از مُلک حجاز آمد عیان، تا شرق رفت شد خموش آتشکده در فارس، اما در ربیع دستِ ابلیس از همه هفت آسمان کوتاه شد سرنگون شد در همه بتخانه، بتها در ربیع کاهنان و ساحران، محروم از ترفندها این اباالزهراست دلبند همه دلبندها آمد آن یکتا که مینازد به او یکتای او آمد آن مولا که میبالد به او مولای او آمد آن دلبر که کوثر میشود بر او عطا آن اباالزهرا که حق بخشد به او زهرای او سیزده معصوم از نور وجودش جلوه گر چارده معصوم یکجا میدهد معنای او مجتبی و مرتضی و مصطفی یک معنی اند نور اهلُ البیت، پابرجاست برمبنای او آمده بابا بزرگ حضرت ارباب ما آنکه صدرُالمصطفی چندی شود مأوای او زینت دوش نبی، پروردۀ آغوش او روی خاک کربلا روزی شود مدهوش او روزی از غربت، دلِ سوزان هر دو بشکند سنگ یا چوب جفا، دندان هر دو بشکند این مدینه، آن به کوفه، دعوت از مردم شوند آه از بیعت شکن، پیمان هر دو بشکند صورتِ ناموسشان، سیلی ز اعدا میخورد پس غرورِ عترت و قرآن هر دو بشكند گاه در محراب خونین، گاه در میدان جنگ از قفا فرق سرِ یاران هر دو بشکند گاه با تیغ جفا و گاه با تیر ستم سینۀ پاک علمداران هر دو بشکند این همان ذکر حسینٌ مِنّیِ پیغمبر است یاری اسلام با آن پاره پاره حنجر است بعد او کار امام صادق است احیای دین گر چه با خط شهادت میشود ابقای دین مکتب شیعه پدیدار از امام صادق است با جهادش بیمه شد امروز تا فردای دین حوزۀ علمیه مرهون هدایتهای اوست خیل شاگردان او دادند جان در پای دین پرچم کرب و بلا برپا ز قال الصادق است او مهیا کرد ما را بهر عاشورای دین انقلاب ما هم از الطاف او پیروز شد تا شود بیداری اسلامی دنیای دین ای مسلمان! هر که خواهد روزگار انتقام پای قال الصادقش باید دهد جان، والسلام @hajmahmoodzholideh