10.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📝آغاز امامتت مبارک...
🌺مولودی زیبای حاج #مهدی_رسولی بمناسبت آغاز امامت حضرت مهدی عجل الله تعالی فرج الشریف
📌 #آغاز_ولایت_امام_زمان
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🟤🌼🟢🌸🔴🌺🟣❅┅┅┄
@khandehpak
#شعر
ای رهنمای گم شدگان اهدنا الصراط
وی نور چشم راه رُوان اهدنا الصراط
در دوزخ هوا و هوس ماندهایم زار
گم کردهایم راه جنان اهدنا الصراط
بگذشت عمر در لعب و لهو بی خودی
شاید تدارکی بتوان اهدنا الصراط
ره دور وقت دیر و شب تار و صد خطر
مرکب ضعیف و جاده نهان اهدنا الصراط
غولی ز هر طرف ره وا مانده زنده
آه از صفیر راهزنان اهدنا الصراط
نی ره بسوی سود و نه سوی زیان بریم
ای از تو سود و از تو زیان اهدنا الصراط
از شارع هوا و هوس در نمیرویم
گاهی در این و گاه در آن اهدنا الصراط
رفتند اهل دل همه با کاروان جان
ما ماندهایم بیدل و جان اهدنا الصراط
💠#داستان
🔸تیرهای شبانه
«معروف است شخصى به نام «بکبوش»، وزير «جلال الدوله آل بويه» بود و کارهاى او را به تدريج قبضه کرد.
روزى «بکبوش» مردى از اشراف بصره را آزار بسيار داد و او را همچون مرده رها کرد.
مدتى بعد با گروهى عظيم سواره عبور مى کرد.
همان مرد مظلوم او را ديد، گفت: خداوند داور ميان من و تو باشد. من تو را با تيرهاى شبانه هدف قرار مى دهم.
«بکبوش» دستور داد او را آن قدر زدند که همچون مرده به روى زمين افتاد و به او گفت: اين تيرهاى روز است که به تو اصابت کرد.
سه روز بيشتر نگذشت که «جلال الدوله» دستور داد «بکبوش» را بگيرند و او را در اتاقى روى حصيرى نشاندند و کسى را مأمور کرد که مرتبآ به او اهانت کند.
فراش ها براى نظافت وارد اتاق شدند وحصير را از زير پاى او کشيدند، نامه اى زير آن يافتند و آن را به «ابن الهدهد» که رئيس فراشان بود، دادند.
او گفت: چه کسى اين نامه را در آن جا انداخته است؟
گفتند : نه احدى در آن حجره وارد و نه از آن خارج شده است.
نامه را خواندند ديدند اين دو شعر در آن است :
سِهامُ اللَّيْلِ لا تُخْطِىءُ وَلکِنْ
لَها أمَدٌ وَلِلاَْمَدِ انْقِضاءٌ
أَتَهْزَأُ بِالدُّعاءِ وَتَزْدَريهِ
تَأَمَّلْ فيکَ ما صَنَعَ الدُّعاءُ
🌸تيرهاى شبانه هرگز خطا نمى کند ولى ـ زمانى دارد و آن زمان به هر حال مى گذرد.
🌼آيا دعاى شبانه را مسخره مى کنى و بر آن عيب مى نهى؟ ـ حال ببين دعا با تو چه خواهد کرد.
🌸اين خبر به گوش «جلال الدوله» به طور مشروح رسيد.
دستور داد فراشان آن قدر بر دهانش کوبيدند که دندان هايش فرو ريخت و سپس انواع شکنجه ها را به او دادند تا هلاک شد.
دیدی که خون ناحق پروانه شمع را
چندان امان نداد که شب را سحر کند
💠#داستان
♦️از من دور شو!
امام صادق علیه السلام دوستى داشت که همراه ملازم آن حضرت بود،
روزى دوست همراه امام صادق علیه السلام در بازار کفاش ها عبور مى کرد و پشت سرش غلامى از اهل هند مى آمد.
ناگاه آن دوست به عقب نگاه کرد و غلام را ندید.
تا سه بار به پشت سر نگاه کرد و غلام را ندید،
بار چهارم وقتى که او را دید، به او گفت : اى زنازاده ! کجا بودى ؟
امام صادق علیه السلام وقتى که این بدزبانى را از دوست خود دید، بر اثر ناراحتى دست خود را بلند کرد و بر پیشانى خود زد و به دوست خود فرمود: َ
سُبْحَانَ اللَّهِ تَقْذِفُ أُمَّهُ قَدْ کُنْتُ أَرَى أَنَّ لَکَ وَرَعاً فَإِذَا لَیْسَ لَکَ وَرَع؛
«عجبا! به مادرش ، نسبت ناروا مى دهى ؟!
من خیال مى کردم تو آدم عفیف و پرهیزکار هستى ، اکنون مى بینم چنین نیستى ».
دوست امام صادق علیه السلام عرض کرد: مادر این غلام از اهالى سند هند و مشرک است بنابراین عقد اسلامى ندارند پس فرزند آنها زنازاده است .
امام صادق علیه السلام : آیا نمى دانى که هر امتى نزد خود داراى قانون ازدواجى است که به وسیله آن از زنا جلوگیرى کنند؟ بنابراین نمى توان به آنها زناکار گفت .
آنگاه امام صادق علیه السلام به دوست خود رو کرد و فرمود:ً
تَنَحَّ عَنِّی
از من دور شو!
روایت کننده مى گوید: دیگر آن دوست امام را ندیدم که همراه حضرت صادق علیه السلام راه برود، تا آن گاه که مرگ بین آنها جدایى افکند.
📚اصول کافى ج ۲، ص ۳۲۴، ح ۵.
8.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این نقاشی سهبعدی در کف جاده حتی حیوانات را هم به اشتباه میاندازد
🔹یک نقاشی سهبعدی در کف یک جاده حتی حیوانات را هم هنگام عبور از آن قسمت جاده به اشتباه میاندازد.😂
#دیدنی
کانال شادی و نکات مومنانه
┄┅┅❅🟤🌼🟢🌸🔴🌺🟣❅┅┅┄
@khandehpak
یکی از همسایه هامون یه قرص رو که زمین افتاده بود ورداشت خوردش💊
گفتم چرا میخوری اصلا میدونی چیه این؟
گفت ننه من همه جام درد میکنه بالاخره برا یه جام خوبه دیگه😂😂😂
#خندیدنی
@hal_khosh
شخصي به دوستش گفت : در نزديكي خانه ي ما كوهي است كه هر چه مي گويي تكرار مي كند . مثلا اگر بگويي: بهرام! . مي گويد: بهرام! بهرام! بهرام! بهرام! ...
دوستش كه مي خواست كم نياورد گفت : اين كه چيزي نيست . كوه كنار خانه ي ما ؛ اگر بگويي بهرام! . مي گويد: كدام بهرام؟!
#خندیدنی
🔵 کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
مادر:دخترم صدای شکستن چی بود؟
دختر: مادر یادت هست همیشه نگران شکستن گلدان شیشهای بودی
مادر: خب چی شده
دختر: هیچی دیگه نگران نباش😂
#خندیدنی
🔵 کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92