#شهادت_حضرت_زینب سلام الله علیها💔
عزای خواهرِ خونِ خدا شد
وفاتِ دختر خیرالنساء شد
پس از یک سال و نیم از داغِ عاشور
به جنّت میهمانِ مرتضی شد
#السلام_علیک_یا_زینب_کبری
#آجرک_الله_یاصاحب_الزمان
♦️نوحه حضرت زینب سلام الله علیها
▪️در سینه ام غم دارم امشب
جانم دگر رسیده بر لب
با دل سوی شهر دمشقم
افتاده ام به یاد زینب
واویلتا آه و واویلا۳
▪️زینب رود از دار دنیا
راحت شود از درد و غم ها
از سوز داغ زینب خود
سوزد دل حضرت زهرا
واویلتا آه و واویلا۳
▪️شنیده ای از پشت آن در
از سوز دل ناله ی مادر
همچون حسین و مجتبایت
تو دیده ای خجلت حیدر
واویلتا آه و واویلا۳
▪️دیدی پدر را دست بسته
مولای در خانه نشسته
دیدی که در محراب کوفه
از تیغ کین فرقش شکسته
واویلتا آه و واویلا۳
▪️حس کرده ای رنج و محن را
پاره جگر دیدی حسن را
وقت سحر دیدی تو خواهر
خون گلوی در لگن را
واویلتا آه و واویلا۳
▪️در رنج و درد و ابتلایی
سر تا به پا مهر و وفایی
با آن همه داغ و مصیبت
پیغمبر کرب و بلایی
واویلتا آه و واویلا۳
▪️غم را به دوش خود کشیدی
العطش طفلان شنیدی
پیکر پاره ی حسین را
غرق به خون غلتان بدیدی
واویلتا آه و واویلا۳
▪️دیدی زد آتش خیمه ها را
با کعب نی زد بچه ها را
غلتیده در خون بر روی خاک
دیدی حسین سرجدا را
واویلتا آه و واویلا۳
▪️حس کرده ای عطر گل یاس
اشک تو ریزد همچو الماس
در علقمه دیدی ز کینه
دستان ببریده ز عباس
واویلتا آه و واویلا۳
▪️دیدی بریده حلق اصغر
پیکر صد پاره ی اکبر
در گودی مقتل بدیدی
پیکر در خون سر بی سر
واویلتا آه و واویلا۳
▪️غم دیده ای در کوفه و شام
خوردی ز کین سنگ از لب بام
با این همه رنج و محن ها
تو بوده ای محکم و آرام
واویلتا آه و واویلا۳
▪️گریه و آه و ناله دیدی
پرپر ز کینه لاله دیدی
کنج خرابه شام ویران
جان دادن سه ساله دیدی
واویلتا آه و واویلا۳
▪️ای آن که نور عالمینی
امشب ز چه در شور و شینی
بمیرم این لحظه ی آخر
یاد برادرت حسینی
واویلتا آه و واویلا۳
✍️رضا یعقوبیان
#شهادت_حضرت_زینب
#وفات_حضرت_زینب
#حضرت_زینب
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🩸بسترش را به زیر آفتاب انداخت و پیرهن پارهپاره برادر را بر روی سینهاش گذاشت...
✍در برخی از نقلها آمده است:
🥀لحظات آخر عمر پر محنت و درد زینب کبری سلاماللّهعلیها فرارسیده بود، تا اينكه نيمه های ظهر به همسر خويش عبدالله فرمود: «بستر مرا در حياط به زير آفتاب قرار بده.»
🥀 عبدالله بن جعفر گوید: آن بانوی مظلومه را در حياط به زیر آفتاب جای دادم كه متوجه شدم چيزی را به روی سينه خويش نهاده و مدام زير لب سخنی میگوید. به او نزديك شدم ...
📋 و أخَذَتْ بَقمیصِ أخیهَا، المُلَطَّخِ بِالدِّماءِ و صارَتْ تَشُمُّهُ
▪️ديدم پيراهن پاره پاره و غرق در خون برادرش حسين عليهالسلام را بر روی سينه نهاده و آن را میبویَد.
🥀 نزدیکتر شدم که بشنوم چه بر لب دارد؟! شنیدم که مدام میگويد:
«حسين، حسين، حسين!... »
لحظاتی نگذشت که دیگر روح مطهرش از این عالم مفارقت نمود.
برگرفته از:
📚العبرة الساکتة،ج۲ ص ۴۲۴
📚زینب قهرمان، ص۱۳۰
📚عقیله بنی هاشم،محلاتی، ص۵٧
✍ هر دَم به آخرین سخنت گریه میکنم
یاد غروب و زخم تنت گریه میکنم
یکدَم بیا ببین که فتادم ز پا حسین
دائم به غصه و محنت گریه میکنم
پیراهنت به سینه گرفتم بیا ببین
بر خون روی پیرهنت گریه میکنم
یادم نمیرود که چه دیدم به قتلگاه
با یاد دست و پا زدنت گریه میکنم
در زیر آفتابم و یادِ تنِ توأم
از طرز زیر و رو شدنت گریه میکنم
شد بوریا کفن به تن نعل خوردهات
هر لحظه من، بر آن کفنت گریه میکنم
کی میرود ز خاطر من مجلس شراب
بر چوب دشمن و دهنت گریه میکنم
10.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
صلّى الله عليك يا أبا عبد الله
صلّى الله عليك يا أبا عبد الله
صلّى الله عليك يا أبا عبد الله
شب جمعه است بيشتر هوايت مى كنيم😭
✍نقل شده از بزنطی که می گوید:از حضرت اباالحسن الرّضا علیه السَّلام پرسیدم:
در چه ماهى حضرت امام حسین علیه السَّلام را زیارت کنیم ؟
فرمودند:
در نیمه ی ماه رجب و نیمه ی ماه شعبان.
📚کامل الزّیارات
پیشنهاد دانلود و نشر حداکثری 👌
أللهم عجّل لوليّك الفرج
▪️زنی دیدم که در گودال میرفت
پریشان خاطر و احوال میرفت
▪️گلی گم کرده بود اما بمیرم
به هر گل میرسید ازحال میرفت
1
بمان که روشنی دیده ی ترم باشی
شبیه آیینه ای در برابرم باشی
هوای خیمه ی من بی نگاه تو سرد است
بمان که مایه ی دل گرمی حرم باشی
چه شد که از ته گودال سر در آوردی
تو زینت سر دوش پیمبرم باشی
در این شلوغی گودال تنگ، قول بده
کمی مراقب پهلوی مادرم باشی
تو در بلندترین نیزه منزلت کردی
به این بهانه مگر سایه ی سرم باشی
جواب خنده ی دشمن به خواهرت با کیست
مگر تو قول ندادی برادرم باشی
تو آفتابی و بالای نیزه هم که شده
بمان که روشنی دیده ی ترم باشی
▪️🔹▪️🔹▪️🔹
بس کن حسین سربه سر نیزه ها مکن
بس کن حسین مادرمان را صدا مکن
بس کن حسین هستی من سایه ی سرم
بس کن حسین جان من و جان مادرم
ای کشته ی فتاده به هامون حسین من
ای صید دست و پا زده در خون حسین من
بس کن که این طائفه آبت نمی دهند
این ها همه کَرَند جوابت نمی دهند
ای پاره پاره زیر لگد ها رفو شدی
در زیر چکمه های عدو زیر و رو شدی
گفتم مرو راهی گودال میشوی
در زیر نعل تازه لگدمال میشوی
گفتم مرو ز داغ تو قلبم شود کباب
گفتم مرو خانه ی عمرم شود خراب
دیگر پس از تو هم قدم غصه ها شدم
آری اسیر قافله ای بی حیا شدم
بارفتنت به غصه نشاندی دل مرا
سوزانده ای در غم خود حاصل مرا
حالا بیا ببین که مویم شده سپید
حالا بیا ببین مرا قامتم خمید
3
دیدم به روی نیزه ها بال و پرت را
دیدم به صحرا اربا اربا پیکرت را
دیدم به سرعت آمدند و دوره کردند
دیدم گرفتند اشقیا دور و برت را
دیدم نشسته شمر روی سینه ی تو
دیدم تمام لحظه های آخرت را
بالا سرت بودم گریبان می دریدم
وقتی که با پا بر زمین میزد سرت را
آقای من هرکار می کردم نمی شد
بیرون کشم از بین مقتل مادرت را
سر را برید و برد و ... من ماندم همان جا
زانو زدم بوسه بگیرم حنجرت را
4
هر نی فغان نای تو را در می آورد
آوای ربنای تو را در می آورد
با اینکه زنده ای! چه حریصانه نیزه دار
دارد لباس های تو را در می آورد
پا بر زمین مکش،که کمان دار ِسنگ دل
می خندد و ادای تو را در می آورد
دارد نگاه مات من از متن تیغ ها
تفسیر بوریای تو را در می آورد
در حیرتم که سنگ به من می خورد ولی
بالای نی صدای تو را در می آورد
زخم لبت هم اشک مرا در می آورد
هم گریه ی خدای تو را در می آورد
وقت نماز افسری از خورجین خویش
عمامه و عبای تو را در می آورد
5
هم پیرهن که ماند برایم بدن نداشت
هم پیکر تو روی زمین پیرهن نداشت
ای بی کفن برادرم ای بوریا نشین
این چادرم لیاقت خلعت شدن نداشت؟
آن گونه ای که من وسط خیمه سوختم
پروانه هم دل و جگر سوختن نداشت
گل های باغت از همه رنگی گرفته اند
یعنی کسی نبود که دست بزن نداشت
مردی نبود اگر یل ام البنین که بود
هرگز کسی نگاه جسارت به من نداشت
6
وای از نگاه بی خرد بی مرام ها
بر نیزه بود جاذبه انتقام ها
بازی کودکانه اطفال گشته بود
پرتاب سنگ از وسط پشت بام ها
آن روز از تمامی دیوار های شهر
با سنگ میرسید جواب سلام ها
در مدخل ورودی آن سرزمین درد
از بین رفته بود دگر احترام ها
وای از محله های یهودی نشین شهر
وای از صدای هلهله و ازدحام ها
یک کاروان به ناقه عریان گذر نمود
آهسته از میان نگاه امام ها
7
هر چه خیر و برکت از بالا به ماها میرسد
ابتداءً زیر دست تو به امضا میرسد
کم اگر آید به درگاهت زیادش میکنند
قطره دریا میشود وقتی به دریا میرسد
در مقام روضهات این بس که قبل از هر کسی
حضرت زهرا سلام الله علیها میرسد
8
زنی دیدم که در گودال میرفت
پریشان خاطر و احوال میرفت
گلی گم کرده بود اما بمیرم
به هرگل می رسید ازحال می رفت
9
با یک نگاه مادرت حسین به اینجا رسیده ایم
با این دلی که فاطمه مذهب نوشته اند
از هرچه بگذریم سخن دوست خوشتر است
ما را فدایی حضرت زینب نوشته اند
نماهنگ قیام میکنم.mp3
2.45M
قیام میکنم برسم شام کارو تمام میکنم
به شاه نجف سلام میکنم
خوابو به چشم عدو حرام میکنم
من زینبم عقیده من آزادگی
من اسوه مقاومت و ایستادگی
شمشیر اگر دهند بجنگم به سادگی
با ذوالفقار نسبت من خانوادگی
عقیله منم به عالم سیده جلیله منم
به صوت علی تکلم کنم
که الآن حیدر این قبیله منم
سیدتی یا زینب ...
قدم میزنم به نیابت عباس علم میزنم
عجب صحنه ای رقم میزنم
کاخ و تخت یزیدو به هم میزنم
حق میدهم یزید که این گونه تب کند
خب زن ندیده بود مبارز طلب کند
عباس اگر که نیست عدو را ادب کند
زینب که هست کار امیر عرب کند
یا علی علمدار منم
ابوفاضل اگه نیست سپه دار منم
من از کربلا شدم مرتضی
عقب ننشستم و یعنی کرار منم
سیدتی یا زینب ...
🎙 #سجاد_محمدی
#️⃣ #مدح_حضرت_زینب
#️⃣ #وفات_حضرت_زینب
#️⃣ #حماسی
#️⃣ #استودیویی
▪️تا جان به تن مطهّرت بود
خون در دل و ديده ترت بود
مظلومه زینب مظلومه زینب مظلومه زینب (2)
▪️جان دادى و ذكر واحسينا
در زمزمه هاى آخرت بود
مظلومه زینب مظلومه زینب مظلومه زینب (2)
▪️پيراهن پاره پاره او
تا لحظه مرگ در برت بود
مظلومه زینب مظلومه زینب مظلومه زینب (2)
▪️گويند نشان تازيانه
در غسل عيان به پيكرت بود
مظلومه زینب مظلومه زینب مظلومه زینب (2)
▪️برقبر تولاله اى كه مى ريخت
خون دل واشك شوهرت بود
مظلومه زینب مظلومه زینب مظلومه زینب (2)
▪️بالله قسم شهادت تو
در شام شبيه مادرت بود
مظلومه زینب مظلومه زینب مظلومه زینب (2)
▪️چشمت به ره اجل دم مرگ
دل در حرم برادرت بود
مظلومه زینب مظلومه زینب مظلومه زینب (2)
📖✍️کانال مناسبتی توسلنامه🎤🖥, [۱۶.۰۱.۲۵ ۱۱:۵۷]
سبک: خدا مادرم را کجا میبرند
گل گلشن آل عصمت تویی
چنان فاطمه کوه غیرت تویی
ز بس با وفایی
به غم مبتلایی
گل فاطمه ²
دگر راحت از رنج و غم ها شدی
به جنت تو مهمان زهرا شدی
تو ای روح تقوا
برفتی ز دنیا
گل فاطمه ²
دم آخرت بوده ای دلغمین
به یاد حسین بوده ای تو حزین
چرا بی شکیبی
چو زهرا غریبی
گل فاطمه ²
تو که کوه صبر و رضا بوده ای
به یاد غم کربلا بوده ای
به جز غم ندیدی
گل چیده دیدی
گل فاطمه ²
بدیدی ز کینه گلی پرپر است
گلو پاره غرق به خون اصغر است
شده اربا اربا
گل ام لیلا
گل فاطمه ²
بدیدی اباالفضل شد از کین فدا
دو دستش ز پیکر بگشته جدا
به روی زمین بود
شکسته جبین بود
گل فاطمه ²
بدیدی برادر به روی زمین
حسینت ندارد یار و معین
به سویش دویدند
سرش را بریدند
گل فاطمه ²
#شهادت_حضرت_زینب (س)
#حضرت_زینب (س)
#ماه_رجب
4_5783047462608442970.mp3
5.4M
سر نی در نینوا می ماند اگر زینب نبود
کربلا در کربلا می ماند اگر زینب نبود
چهره سرخ حقیقت بعد از آن توفان رنگ
پشت ابری از ریا می ماند اگر زینب نبود
چشمه فریادمظلومیت لب تشنگان
در کویر تفته جا می ماند اگر زینب نبود
زخمه زخمی ترین فریاد در چنگ سکوت
از طراز نغمه وا می ماند اگرزینب نبود
در طلوع داغ اصغر استخوان اشک سرخ
در گلوی چشمها می ماند اگر زینب نبود
ذوالجناح دادخواهی بی سوارو بی لگام
در بیابان ها رها می ماند اگر زینب نبود
در عبور بستر تاریخ، سیل انقلاب
پشت کوه فتنه جا می ماند اگر زینب نبود
شاعر: قادر طهماسبی
.
💠#امام_حسین علیه_السلام
سوختن را دوست دارم لیک در پای حسین(ع)
چون نمی گیرد کسی در قلبِ من جای حسین(ع)
حُبِ من با او شروعش عصرِ عاشورا نبود
غرق بودم از ازل در مِهرِ دریای حسین
چشمِ سر آیینه ای جز قابِ روی او نداشت
چشمِ دل بینا شد از شوقِ تولای حسین
گم شدم در خویش چون کوری به دنیای سراب
خوش بحالم گشته ام در عشق پیدای حسین
عطرِ جنّت را میانِ روضه تا حس کرده ام
پر کشیده روحِ من تا عرشِ اعلای حسین
آن صدای مانده در آفاقِ هل مِن ناصرش
کرده عالم را چنان مجذوبِ سیمای حسین
کربلایی که نمادش نیزه و خورشید بود
قرنها مانده به سوگِ شرحِ غمهای حسین
شعرِ من هفتادو دو بیت است از کرب و بلا
لحظه لحظه می برد دل را به صحرای حسین
در طریقِ عشق بازی می دهم جان و تنم
شیوه ی دلدادگی یعنی که شیدای حسین
جز ز روی ماهِ او چشمم تماشایی نداشت
تا که خود را دیده ام غرقِ تماشای حسین
نوکرِ خوبی نبودم لیک مداحش شدم
تا دهم هستیِ خود را جمله در پای حسین!
#هستی_محرابی ✍️