#داستان
سردار دلها
🔳#حاج_قاسم برای خرید کاپشن به همراه فرزندش به یک فروشگاه در خیابون ولیعصر رفته بود و چهره سردار برای فروشنده آشنا میاد و ازش میپرسه شما سردار سلیمانی نیستید؟
🔻حاج قاسم میخنده و درجوابش میگه آقای سلیمانی میاد کاپشن بخره؟ فروشنده هم میگه منم تو این موندم. اون که قطعا نمیاد لباس بخره و براش میخرن میبرن. ولی شما خیلی شبیه به آقای سلیمانی هستید.
بعد از اصرار فروشنده و سوالات مکرر، حاج قاسم در جواب میگه بله قاسم سلیمانی برادرمه و بخاطر همین شبیهش هستم.زمانی که حاج قاسم کت رو در میاره تا کاپشن نو رو بپوشه و بپسنده، اسلحهای که در کمر حاج قاسم بود رو فروشنده میبینه. فروشنده میگه نه تو خود حاج قاسمی و لو رفتی.
فروشنده از اینکه سردار ازش خرید کرده خوشحال میشه و خیلی اصرار میکنه که پول نمیگیرم. حاج قاسم هم در جواب گفته بود اگه پول نگیری نمیخرم و میرم. فروشنده باورش نمیشد که معروف ترین ژنرال دنیا به همین راحتی بدون محافظ و بین مردم قدم زده و به مغازه اون اومده.
#جان_فدا
برای #حاج_قاسم
💢 بگذار که این جاده خطر داشته باشد...
🔹تا کی دل من چشم به در داشته باشد؟
ای کاش کسی از تو خبر داشته باشد
♦️آن روز كه ميبستي بار سفرت را
گفتي به پدر هر كه هنر داشته باشد
🔹بايد برود هرچه شود گو بشو و باش
بگذار كه اين جاده خطر داشته باشد
♦️گفتی نتوان ماند از اين بيش، یزیدی است
هر كس كه در اين معركه سر داشته باشد
🔹بايد بپرد هر كه در اين پهنه عقاب است
حتی نه اگر بال و نه پر داشته باشد
♦️كوه است دل مرد ولی كوه، نه هر كوه
آن كوه كه آتش به جگر داشته باشد
🔹اين تاك كه با خون شهيدان شده سيراب
تا چند در آغوش تبر داشته باشد
♦️دردا اگر از خوشه اين شاخه سرشار
بيگانه ثمر چيده و بر داشته باشد
🔹باید بروم هر چه شود گو بشو و باش
بگذار که این جاده خطر داشته باشد
♦️عشق است بلای من و من عاشقِ عشقم
اين نيست بلایی كه سپر داشته باشد
🔹برگرد، سفر طول كشيد ای نفس سبز
تا كی دل من چشم به در داشته باشد؟!
💢امیری اسنفندقه
#جان_فدا
#جانفدا
🟢#داستان
🔸روایت روزی که داعشیها از حاج قاسم طلب کمک کردند
حاج بهرام دریکوند از نیروهای سپاه حضرت ابوالفضل علیه السلام لرستان و از جمله همراهان و رفقای شهید سلیمانی:
به خاطر دارم طی یک عملیات داعش در محاصره بین نیروهای مقاومت و ارتش آمریکا قرار گرفت،
زن و بچه، پیر و جوان و خلاصه اینکه نیروی زیادی را داعش به همراه داشت که همگی اینها در مرز بین سوریه و عراق گیر افتاده بودند،
یک ماه تمام در منطقه ماندند و حاضر نبودند همراهان را به جایی بفرستند، به گفته خود داعشیها نه به روسیه اعتماد داشتند و نه به آمریکا و ترکیه، در آخر تصمیم گرفتند که جمعیت همراه (غیر نظامی) را به یونان بفرستند، اما تنها به یک شرط که حاج قاسم قول دهد که از آنها محافظت کند، چرا که تنها به سردار اعتماد داشتند.
سردار ضمانت داد و تا انتهای مسیر راه را برایشان باز گذاشت تا زن و بچهها و برخی افراد سالمند و مریض بتوانند از مهلکه نجات پیدا کنند.
#حاج_قاسم
#جان_فدا
#جانفدا
🔵کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
🟢#داستان
🔸این وقتها حاج قاسم قید کشتن داعشیها را میزد
سردار حاج بهرام دریکوند همرزم حاج قاسم : در جنوب حلب شهرک صنعتی وجود داشت که نیروگاه برق نیز در آن منطقه بود، داعش هم در این مکان مستقر شده بود.
در یکی از روزها وقتی با دوربین منطقه را رصد میکردم، دیدم که حدود ۹۰ داعشی در یک نقطه جمع شدهاند، فهمیدم که در حال نماز خواندن هستند، اما به حاج قاسم نگفتم که وقت نماز است، فقط گفتم که چند ده نیروی داعشی در یک نقطه متمرکز شدند که در صورت حمله میتوانیم تلفات سنگینی را از دشمن بگیریم.
همین که با حاج قاسم مطرح کردم، ساعت را پرسید و گفت الان وقت نماز است، ما برای نماز میجنگیم و اگر به داعشیها در حال نماز خواندن شلیک کنیم که دیگر آرمان برای ما معنی ندارد.
#حاج_قاسم
#جان_فدا
#جانفدا
🔵کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
#داستان
🌷
عکسی روی دیوار بود که آقا مهدی کنار سردار سلیمانی عکس انداخته بود. خاطره این عکس را هم برایم گفته بود.
تعریف کرد که: «یکبار حاج قاسم آمد در جمع بچهها و ایستاد با هم عکس بگیریم. به شوخی گفتم: سردار خیلی کیف میکنی با ما عکس میاندازی ها.
سردار گفته بود:
کیف که میکنم هیچ دستتان را هم میبوسم.»
قاب را از دیوار برداشتم و گفتم بچهها این هم هدیه ما به سردار. بدهید به او. بچهها هم دادند و گفتم: بگذارید روی دیوار اتاقتان.
موقع رفتن گفتم سردار برای من و بچه هایم دعا کنید.
حاج قاسم گفت:
شما باید برای شهادت من دعا کنید.
گفتم: کشور و ما به شما نیاز داریم. انشاءالله پایان عمرتان با شهادت باشد.
گفت: انشاءالله انشاءالله...
و وقتی رفت سریع از پنجره نگاه کردم. در را باز کرد سوار ماشین شد و رفت اشک من هم میریخت...
#شهید_مهدی_نعمایی
#حاج_قاسم
#جان_فدا
#جانفدا
🔵کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
#داستان
یکی از دوستان میگفت:
🍃 در #صحن جامع رضوی دیدم حاجی تشت قرمز دستشان است و دارد می رود،
کنجکاو شدم و برای دنبالش رفتم؛ دیدم رسید به پیرمردی👴🏻 و پای او را در تشت گذاشت و ماساژ می داد؛
رفتم نزدیک و گفتم حاجی این چه کاری است؟
گفتند "ایشان پدرم هستند"
#حاج_قاسم اینطوری حاج قاسم شد.
#حاج_قاسم
#جان_فدا
#جانفدا
🔵کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
▪️یک عراقی در وصف حاج قاسم نوشته: نمیدانم در کدام یک از این شبها باید تو را یاد کنم.
♦️روز مسلم چون تو فرستاده و میهمان ما بودی
♦️یا روز حبیب، چون تو بهترین دوست بودی
♦️یا روز قاسم چون اسمت قاسم بود
♦️یا روز علی اکبر چون بدنت قطعه قطعه شد
♦️یا روز عباس چون تو حامل پرچم بودی و دو دستت قطع شد؟
#حاج_قاسم
#جان_فدا
#جانفدا
🔵کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
🟢#داستان
🌸ایثار و رستگاری ابدی🌸
شهید حسین پورجعفری، رئیس دفتر و همراه همیشگی سردار شهید حاج قاسم سلیمانی، میگفت:
روزی در منطقهای در سوریه، حاجی خواست با دوربین دید بزند. خیلی محل خطرناکی بود.
من بلوکی را که سوراخی داشت، بلند کردم که بالای دیوار بگذارم تا برای دوربین استتار باشد.
همین که بلوک را بالا گذاشتم، تک تیرانداز بلوک را طوری زد که تکهتکه شد و روی سر و صورت ما ریخت.
حاجی کمی فاصله گرفت. دوباره خواست با دوربین اطراف را دید بزند که اینبار گلولهای کنار گوشش روی دیوار نشست. خلاصه شناسایی به خیر گذشت.
بعد از شناسایی برای تجدید وضو داخل خانهای شدیم.
احساس کردم اوضاع اصلاً مناسب نیست؛
به اصرار زیاد حاجی را سوار ماشین کردیم و راه افتادیم.
هنوز زیاد دور نشده بودیم که همان خانه منفجر شد و حدود 17 نفر به شهادت رسیدند.
بعد از این اتفاق حاجی به من گفت: «حسین! امروز چندبار نزدیک بود شهید شویم، اما حیف ...».
#حاج_قاسم
#جان_فدا
#جانفدا
🔵کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
✨﷽✨
🌼خاطره استاد #قرائتی از اولین آشنایی با #سردار_سلیمانی
✍️همه رئیس جمهورها با هم بمیرند یک چنین تشییع جنازهای میشود؟ یک چنین تشییع جنازهای نمیشود.
عزت دست خداست.
این تشییع جنازه چه چیزی درونش بود؟
پول بود، زور بود.؟
من خودم سلیمانی را نمیشناختم. سالها کار کرد و به احدی نگفت. ایشان بالاترین درجه را داشت، خواص او را نمیشناختند.
من یک وقت دفتر آقا رفتم، کاری داشتم با آقای حجازی، آقای سردار سلیمانی را هم نمیشناختم، آنجا نشسته بود.
به آقای حجازی گفتم: یک حرف خصوصی دارم، ایشان کیست که اینجا نشسته است؟
گفت: نمیشناسی؟
گفتم: نه،
گفت: سردار سلیمانی است.
گفتم: عه، اسمش را شنیدهام.
چند سال پیش چند نفر سردار سلیمانی را میشناختند؟
سه سال پیش چند نفر حججی را میشناختند؟
خدا خواسته باشد درست کند، یک شبه همه چیز عوض میشود.
یک شبه بنی صدر سقوط میکند و یک شبه بهشتی بالا میرود.
از دوازده بهمن تا 22 بهمن این ده روز چه حوادثی رخ داد.
هیچ مرجع تقلیدی به اندازه امام خمینی عکسش چاپ نشد.
شاه گفت: امام خمینی نه، خدا گفت: آره.
زلیخا همه درها را بست که هیچکس نفهمد همه فهمیدند.
با خدا ور نروید.اگر خودت را پاک کنی خدا مینویسد و خودت را بنویسی خدا پاک میکند.خیلی مهم است.
💥قرآن میفرماید:
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا»
رمز محبوب شدن ایمان و عمل صالح است.
پس هرکس ایمانش بیشتر و عمل صالحش بیشتر محبوبیتش بیشتر است.
این تشییع جنازه میگویند: هرچه وُّدش پررنگ باشد، معلوم می شود «آمنوا و عملوا الصالحات» اش پررنگ بوده است.
✅کانال استاد قرائتی
#حاج_قاسم
#جان_فدا
#جانفدا
🔵کانال #داستان و #طنز حال خوش👇
https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92