لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عاقبت سگ بازی #دیدنی و عبرت آموز
@hal_khosh
آيا از چربیهای اضافه خود خسته شده ايد.؟!
آیا از کوتاهی قد خود خسته شده اید.؟!
آیا از ریزش موهایتان خسته شده اید.؟!
آیا . . .خسته شده اید.؟
خسته نباشيد. خدا قوت....
#طنز
@hal_khosh
شخصی گفته : اونجایی فهمیدم دروغ گفتن عاقبت نداره که بعد امتحان برگمو دادم به استاد گفتم من مرتب سر کلاسها اومدم اگه میشه نمرهمو بالا بدین تا مشروط نشم ، گفت استادت ته سالنه من مراقبم
https://eitaa.com/hal_khosh/16179
🔵 #شادی_مومنانه (71)
✅ مقايسه شادىهاى #دنيوى و #اخروى
1️⃣خوشى و شادىهاى دنيا همراه با ناملايمات است.
🌸امام على عليه السلام فرمود:
سُرُورُها مَشُوبٌ بِالْحُزْنِ
▫️شادىهاى دنيا آميخته است به غم و اندوه (برخلاف شادىهاى قيامت).(1)
2️⃣خوشىهاى دنيا هر قدر كه باشد، محدود است؛ چه از نظر زمان و بقا و چه از نظر ابزار و زمينهها.
🌸امام على عليه السلام فرمود:
لَا خَيْرَ فِي لَذَّةٍ لَا تَبْقَى
▫️خيرى نيست در لذّتى كه دوام و بقاءِ ندارد.(2)
🌸و در روايت ديگر فرمود:
كَيْفَ أَفْرَحُ بِلَّذَةٍ تَفْنى و نَعيمٍ لا يَبْقَى
▫️چگونه شاد باشم به لذتى كه فانى مىشود و نعمتى كه بقا ندارد (بر خلاف شادىهاى اخروى).(3)
3️⃣شادىهاى دنيا گاهى پيامدهاى تلخ و ناگوارى دارد. 🌸پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله و سلم فرمود:
اذْكُرُوا انْقِطَاعَ اللَّذَّاتِ وَ بَقَاءَ التَّبِعَات
▫️ياد بياوريد پايان خوشىها و دوام پيامدهاى آن را.(4)
🌸امام على عليه السلام فرمود:
عارُ الْفَضيحَةِ يُكَدِّرُ حَلاوَةَ اللَّذةَ
▫️ننگ رسوايى، شيرينى لذّت را تيره و تار مىكند.(5)
*********
⭕️پی نوشت
1 . نهج البلاغه، فيض الاسلام، خطبه 103.
2 . تصنيف غرر الحكم، ص 144.
3 . جامع السعادات، ج 3، ص 215.
4 . بحار الانوار، ج 70، ص 364.
5 . غرر الحكم، حديث 6301.
@hal_khosh
#داستان
قصه #میرزای_قمی ره و #فتحلی_شاه_قاجار
"روزی شاه قاجار به قم آمد و بر میرزای قمی وارد شد،
وی ارادت زیادی به آن مرجع بزرگ داشت و هر وقت به قم میآمد به زیارتش میرفت،
میرزا ناگزیر میشد گاهی با او هم صحبت شود، البته همواره او را نصیحت میکرد،
روزی به ریش بلند فتحعلی شاه دست کشید و فرمود: ای پادشاه! کاری نکن این ریش فردای قیامت به آتش جهنم بسوزد.
آن روز با هم در اتاقی نشسته بودند، فتحعلی شاه دید جوانی بسیار با ادب و با جمال چای میآورد و از آنها پذیرایی میکند،
از میرزا پرسید: این جوان چه نسبتی با شما دارد؟!
میرزا گفت: پسر من است،
فتحعلی شاه که شیفته جمال و کمال جوان شده بود، به میرزا گفت: دختری دارم، دوست دارم همسر پسر شما شود!
میرزا فرمود: ارتباط من با شما درست نیست، از این تقاضا بگذر،
فتحعلی شاه اصرار کرد و گفت: باید حتماً این کار عملی شود،
میرزا ناچار فرمود: پس یک شب به من مهلت بده تا فکر کنیم،
فتحعلی شاه یک شب مهلت داد،
نیمههای آن شب، میرزا برای نماز شب برخاست، در آغاز نماز عرض کرد: خدایا! من میدانم که این وصلت باعث میشود که محبت من به تو کم شود، اگر این وصلت ضرر دارد، مرگ فرزندم را برسان.
مشغول رکعت دوم نماز شب بود که همسرش آمد و گفت: پسرت دل درد گرفته است،
در رکعت چهارم بود که همسرش آمد و گفت: حال پسرت خیلی خراب است،
سرانجام در قنوت رکعت یازدهم (نماز وتر) به او خبر دادند که پسرت از دنیا رفت،
میرزای قمی پس از نماز به سجده رفت و شکر خدا را به جای آورد که از این بنبست خلاص شده و نجات یافته است و در نتیجه مشکل وصلت و ارتباط با شاه به میان نیامد.
جالبتر اینکه میرزای قمی نامه به شاه نوشت و گفت: من مختصر محبت و ارتباطی هم که با تو داشتم آن را هم بریدم، من از تو متنفرم و پنجشنبه از دنیا خواهم رفت، نامه را مهر کرد و برای پادشاه فرستاد،
از قضا نامه زودتر از پنجشنبه به دست فتحعلی شاه رسید، فوراً دستور داد، کالسکه او را آوردند و سوار بر آن شد تا از تهران زودتر خود را به قم برساند، بلکه با میرزا دیدار کند،
به علی آباد قم که رسید خبر رحلت میرزای قمی را شنید، دستور داد جنازه را دفن نکنند تا به قم برسد،
خود رادر کنار جنازه میرزای قمی در قم رساند و گریهزاری کرد و گفت: ای میرزا! تو مرا رد کردی، ولی من تو را دوست دارم.
@hal_khosh