eitaa logo
کانال #داستان و #طنز حال خوش
4.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
106 فایل
#خواندنی ، #دیدنی و #خندیدنی ، 🔴🔴نظر، انتقاد ، پیشنهاد @abasalialmasi 🔵کپی پستها با ذکر #صلوات آزاد 👈در این کانال ❌ تبادل ❌ تبلیغ ⛔️ نداریم ✅کانالهای دیگرما👇 🆔 @Basirat_E 🆔 @hzrt_mahdi 🆔 @tavasolnameh 🆔 @Imam_zamani 🆔 @menbar_kotah
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 🔸سفارش حضرت عیسی علیه السلام به خانمی که چهره زیبائی نداشت 🌸پيامبر خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: برادرم عيسى عليه السلام از شهرى می گذشت كه ديد مرد و زنى با هم دعوا می کنند. فرمود: «شما دو را چه شده است؟». مرد گفت: اى پيامبر خدا! اين زن، همسر من است، عيبى ندارد، زن خوبى است؛ امّا دوست دارم از او جدا شوم. عيسى عليه السلام فرمود: «پس به من بگو مشكل او چيست؟». گفت: او پيرچهره است، بى آن كه سال‏ خورده باشد. فرمود: «اى زن ! آيا دوست دارى كه طراوت به چهره‏ات باز گردد؟». زن گفت : آرى. عيسى عليه السلام به او فرمود: «زمانى كه غذا مى‏خورى، از سير شدن بپرهيز؛ زيرا اگر غذا، بيش از اندازه خورده شود، طراوت چهره از بين مى‏رود». زن به دستور عيسى عليه السلام عمل كرد و طراوت به چهره‏اش بازگشت 📚 بحارالأنوار ج 14 ص 320 🔵 کانال و حال خوش👇 https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 👈قربانیان حسادت روزگاری در سرزمینی، زنى بود بسیار حسود، همسایه‌اى داشت به نام خواجه سلمان كه مردى ثروتمند و بسیار شریف و محترم بود، زن بر خواجه رشك مى‌برد و مى‌كوشید كه اندكى از نعمتهاى آن مرد شریف را كم كند و نیک نامى او را از میان ببرد؛ ولى كارى از پیش نمى‌برد و خواجه به حال خود باقى بود. عاقبت روزى تصمیم گرفت، كه خواجه را مسموم كند. حلوایى پخت و در آن زهرى بسیار ریخت و صبحگاهان بر سر راه خواجه ایستاد. هنگامى كه خواجه از خانه خارج شد، حلوا را در نانى نهاده، نزد خواجه آورد و گفت: خیراتى است. خواجه، حلوا را بستاند و چون عجله داشت، از آن نخورده به راه افتاد و به سوى مقصدى از شهر خارج شد. در راه به دو جوان برخورد كه خسته و مانده و گرسنه بودند، خواجه را بر آن دو، شفقت آمد، نان وحلوا را به آنها داد؛ آن دو آن را با خشنودى فراوان، از خواجه گرفتند و خوردند و فى‌الحال مردند. خبر به حاكم شهر رسید و خواجه را دستگیر كرد، هنگامى كه از وى بازجویى شد، خواجه داستان را گفت. حاكم كسى را به سراغ زن فرستاد، زن را حاضر كردند، چون چشم زن به آن دو جنازه افتاد، شیون و زارى آغاز كرد و فریاد و فغان راه انداخت؛ معلوم شد كه آن دو تن، یكى فرزند او، و دیگرى برادر او بوده است. خود آن زن هم از شدت تأثر و جزع پس از یكى دو روز مرد. این حسود بدبخت، گور خود را با دست خود كند و دو جوان رعنایش را فداى حسد خویش كرد. 🔵 کانال و حال خوش👇 https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌
💠 🔆دستورالعملی که را متحول کرد" 💫یکی از بازاریان که از شاگردان مرحوم شاه آبادی[استاد اخلاق و عرفان امام خمینی] بود، نقل می کرد که ایشان، یک شب در یکی از سخنرانی هایشان، با ناراحتی اظهار داشتند: “چرا افرادی که در اطراف ایشان هستند، حرکتی از خود در جنبه های معنوی نشان نمی دهند؟ می فرمودند :آخر، مگر شماها نمی خواهید آدم شوید؟ اگر نمی خواهید من این قدر به زحمت نیفتم” همین فرد می گوید: 💫بعد از منبر، ما چند نفر خدمت ایشان رفتیم و گفتیم که آقا ما می خواهیم آدم بشویم. چه کنیم؟ 🔅ایشان فرمودند: من به شما سه دستور می دهم، عمل کنید، و اگر نتیجه دیدید، آن وقت بیایید تا برنامه را ادامه دهیم. ✨سه دستور ایشان چنین بود: 💫۱٫ مقید باشید نماز را در اول وقتش اقامه کنید. هر کجا باشید و دیدید صدای اذان بلند شد، دست از کارتان بکشید و نماز را اقامه کنید و حتی المقدور هم سعی کنید به جماعت خوانده شود. 💫۲٫ در کاسبی تان انصاف به خرج دهید، و واقعا” اقل منفعتی را که می توانید، همان را در نظر بگیرید . در معاملات، چشم هایتان را ببندید و بین دوست و آشنا و غریبه و شهری و غیر شهری فرق نگذارید. همان اقل منفعت در نظرتان باشد. 💫۳٫ از نظر خمس ، گر چه می توانید برای ادای آن تا سال صبر کنید و امام معصوم علیه السلام به شما مهلت داده اند، اما شما ماه به ماه حق و حقوق الهی را ادا کنید. 💫همین فرد می افزاید: من دستورات ایشان را که از ماه رجب شنیده بودم، اجرا کردم تا به ماه رمضان رسید. قبل از ماه رمضان در بازار پاچنار می آمدم که، صدای اذان بلند شد. خود را به مسجد نایب رساندم و پشت سر مرحوم حجت الاسلام سید عباس آیت الله زاده مشغول نماز شدم. 💫در نماز دیدم که ایشان گاهی تشریف دارند و گاهی ندارند. در قرائت نیستند ولی در سجده و رکوع هستند. پس از نماز به ایشان عرض کردم: شما در حال نماز کجا تشریف داشتید؟ نبودید. 💫ایشان متحیر شد. تعجب کرد و فرمود که معذرت می خواهم. من از مسجد و منزل ناراحت شدم، لذا در نماز، گاهی می رفتم دنبال آن اوقات تلخی و بعد از مدتی، متوجه می شدم و بر می گشتم. 💫این اولین مشاهده ی من بود که در اثر دستورات آیه الله شاه آبادی برایم حاصل شده بود. در اثر دو ماه و نیم التزام من به این سه دستور، دید ما باز شد و برنامه را هم چنان ادامه دادم که مشاهدات بعدی من، دیگر قابل بیان نیست. 📚آثار و برکات نماز اول وقت صفحه ۷۰ @RoozieHalal 🔵 کانال و حال خوش👇 https://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
12.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 روزی که امام خندید. | فیلم شور حاج بخشی پیر دلاور در جبهه ها.| گردان عمار قبل از عملیات والفجر۸ ازادی شهر فاو 🔹 پسر حاجی بخشی تعریف می‌کرد، توی یکی از دیدارها که رزمنده ها خدمت امام رفته بودند، من هم همراه پدرم بودم. ◇ توی حسینیه جماران مملو از جمعیت بود، امام وارد حسینیه شد و همه ایستاده شعار می‌دادند و امام هم دستش رو برای رزمنده ها تکون می‌داد. ◇ امام روی صندلی نشست و قبل از اینکه صحبت هاش رو شروع کنه حاجی بخشی از جا بلند شد و شروع کرد شعار دادن. ◇ ماشاالله ...حزب الله بسیجیها ...حزب الله سپاهیا ...حزب الله ارتشی ها ...حزب الله ◇ و همه حسینیه به وجد اومد و امام عزیز هم از اون بالا به جمعیت نگاه میکرد. ◇ حاجی گفت: کجا میرید ... همه گفتند حاجی گفت: باکی میرید ...همه گفتند: حاجی گفت: مارم ببرید همه یکصدا گفتند ... جا نداریم..😂 ◇ اینجا بود امام بزرگوار شروع کردن خندیدن و حاجی بخشی هم رو به امام در حالیکه دست به محاسن سفیدش میکشید. گفت آقاجان: ببین این جوونها من پیرمرد رو اذیت میکنند. 🔹 در این روزهای باقی مانده اربعین یاد همه‌ی راهیان کربلا...یاد مرحوم حاجی بخشی گرامی باد.
مهمان این موکب فقط اشک است 🔹ماجرایی که تعریف می‌کنیم وقتی آدم می‌شنود کم می‌آورد. ماجرای پسرکی که از قریه و روستایی در حوالی شهر «دیوانیه» عراق هر روز کلمن آب پلاستیکی سنگینی که نصف قدش را دارد پر از آب و یخ کرده و با هزار‌ویک مراعات می‌کشد تا خودش را به جاده برساند. پسرکی که فیلم‌های عبور زائران از جاده‌های مشایهٔ نجف به کربلا، طریق العلما و سایر مسیرهای دیوانیه را دیده و دلش هوایی شده است. 🔹این کلمن برای پسرک نحیفی مثل او اصلاً سبک نیست و هزار بار روی زمین می‌گذاردش و برمی‌دارد تا مبادا آب روی زمین بریزد. پسرک فکر کرده که هر جاده‌ای که به مشایه برسد، مسیر عبور زائران است اما از قضا نیست که بدبختانه نیست! هر روز زیر هُرم آفتاب چهل‌و‌چند درجهٔ بیابان در حالی‌که سیاهپوش است انتظار می‌کشد تا شاید زائری رد شود و جرعهٔ آبی به دستش بدهد. هزار بار سرک می‌کشد اما این جاده، خلوت است. زائری رد نمی‌شود. رد هم بشود تک‌وتوک و بومی هستند. اینجا هم می‌توانید داستان پیرمردی را بخوانید که برای زوار نذر نگاه کرده است → https://eitaa.com/joinchat/878706719Cccb1c0eaf7
♦️در جواب کسایی که میگن:"من راضی نیستم با پول ماها برید اربعین!" ✅اولاً :که حجم کمک‌های دولت برای اربعین خیلی خیلی کمتر از اونی هست که جزو حق شما حساب بشه. ✅ثانیا : همونطور که شما میرید ترکیه و بیت‌المال در حد خودش براتون هزینه میشه(و البته این حمایت از نظر شرعی و قانونی نیز نباید باشد برای سفرهایی که نوعا حرام اندر حرام است) اینجا هم همینطوره. ✅ثالثا : حکومت اسلامی وظیفه داره برای شعائر اسلامی هزینه کنه و خرج حکومت از انفال هست که مال حاکم اسلامی است که وظیفه دارد آن را برای رشد و سعادت دنیوی و اخروی مردم خرج کند ✅رابعا : بر فرض اینکه از بیت المال هم باشد این وسط رضایت مسلمین ملاکه نه کسایی که با آیین اسلامی مخالفن، خصوصا اینکه اکثر ملت ایران، فدایی امام حسین هستند با جان و مال و آبرو. بهترین در کانال حال خوش🔻 http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
💠 👈قالیچه سوخته مردی ﺑﺪﻫﮑﺎﺭ ﺷده بود و ﻓﻘﻂ يك ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺩﺍﺷﺖ ﮔﻮﺷﻪ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ. ﻫﺮ ﻣﻐﺎﺯﻩ‌ﺍﯼ كه ﻣﯿﺮﻓﺖ، ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ: ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽﺍﺭﺯﯾﺪ، ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﺎ ١٠٠ ﯾﺎ ۱۵۰ تومن ﺑﯿﺸﺘﺮ نمی‌خریم. ﮔﺮﻓﺘﺎﺭ ﺑﻮﺩ و به ﺍﻣﯿﺪ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﺨﺮﻥ ﺍﺯ اﯾﻦ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﻣﻐﺎﺯﻩ میرفت. داخل ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﻣﻐﺎﺯﻩ ﻫﺎ، ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﯽ ﺷﺪﻩ كه ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺧﻮﺑﯽ ﺭﻭ ﻣﺮﺍﻗﺒﺖ ﻧﮑﺮﺩﯾﺪ؟ ﮔﻔﺖ: ﻣﻨﺰﻟﻤﻮﻥ ﺭﻭﺿﻪ ﺩﺍﺷﺘﯿﻢ، ﻣﻨﻘﻞ ﭼﺎﯾﯽ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﻗﺎﻟﯽ ﺑﻮﺩ، ﺫﻏﺎلها ﺭﯾﺨﺖ و ﻗﺎﻟﯽ ﺳﻮﺧﺖ. ﻫﺮ ﭼﯽ ﺑﯿﺸﺘﺮ مى‌تونى ﺍﺯﻡ ﺑﺨﺮ، ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﻡ ... ﻣﻐﺎﺯﻩ ﺩﺍﺭ پرسید: گفتی ﺗﻮ ﺭﻭﺿﻪ ﺳﻮﺧﺘﻪ؟ گفت: بله. مغازه دار گفت: ﺍﯾﻦ ﺍﮔﻪ ﺳﺎﻟﻢ ﺑﻮد ۵۰۰ تومن ﻣﯽ‌ﺍﺭﺯﯾﺪ ﺍﻣﺎ ﺣﺎﻻ ﮐﻪ ﺑﺮﺍی اﺭﺑﺎﺏ ﻣﻦ ﺳﻮﺧﺘﻪ ﻣﻦ ١ ﻣﯿﻠﯿﻮﻥ ﺍﺯﺕ ﻣﯿﺨﺮﻡ. قالیچه رو خرید و روی میزش پهن کرد و تا آخر عمرش آن یک قسمتی که سوخته بود رو همیشه گل‌محمدی‌ و‌ رز میخرید و روی قسمت سوخته قالیچه که به اندازه کف دست بود پرپر میکرد و دوستان صمیمی و همکارانش همه به نیت تبرک یک پر از گل را برداشته یا در جانمازشان میگذاشتند یا در قوری چای یا غذایشان میریختند اوﻥ ﻗﺎﻟﯿﭽﻪ تو روضه سوخته ﺑﻮﺩ قیمت گرفت، کاش دلمون تو روضه‌ها بسوزه. اونوقت بگیم: دلمون سوخته بی‌بی، چند میخری؟! پیرغلامان حضرت اباعبدالله‌ الحسین علیه‌السلام را با قرائت فاتحه و صلوات یاد کنیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. بهترین در کانال حال خوش🔻 http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
یعنی بازگشت به سوی امام هر زمان دراین زمان یعنی لبیک یعنی اجتماع قلوب برای یاری امام غریب یعنی 🌹اللهم عجل لولـیک الفرج🌹
🏴السلام علیک یا اباعبدالله 🏴 باز این چه شورش است که در اربعین توست باز این چه ماتم است که دلها غمین توست زوار اربعین تو ایمانشان سر است ایمان علامتی است که در اربعین توست موکب به موکب از تو فقط حرف می زنند این شور و عشق و زلزله ی آتشین توست در قتل تو حرارتی از جنس آتش است شوق زیارت تو الفبای دین توست سمعا و طاعتا به لب هر چه زائر است اهلا و مرحبا به زبان آفرین توست جمعیتی به یاری ات از جان گذشته اند این پاسخی به ناله ی هل من معین توست بنگر رباب ها، علی اصغر به روی دست بنگر هنوز حرمله ها در کمین توست با زائران خویش بگو عاقبت به خیر زیرا بهشت قطعه ای از سرزمین توست قافیه را به مادرتان هدیه می دهم این کشته ی فتاده به هامون حسین توست سجده به سنگ می کنم و گریه می کنم چون یادگار زخم عمیق جبین توست. بهترین در کانال حال خوش🔻 http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
نازم آن آموزگاری را که در یک نصف روز دانش‌ آموزان عالم را همه دانا کند ابتدا قانون آزادی نویسد بر زمین بعد از آن با خون هفتاد و دو تن امضا کند 🏴اربعین حسینی تسلیت باد🏴 🆔 @hal_khosh