eitaa logo
کانال #داستان و #طنز حال خوش
4.7هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
3.3هزار ویدیو
106 فایل
#خواندنی ، #دیدنی و #خندیدنی ، 🔴🔴نظر، انتقاد ، پیشنهاد @abasalialmasi 🔵کپی پستها با ذکر #صلوات آزاد 👈در این کانال ❌ تبادل ❌ تبلیغ ⛔️ نداریم ✅کانالهای دیگرما👇 🆔 @Basirat_E 🆔 @hzrt_mahdi 🆔 @tavasolnameh 🆔 @Imam_zamani 🆔 @menbar_kotah
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"آخرین سال تحویل که با مرحوم پدر بزرگوارتان داشتید، به یادتان می‌آید؟" + اگر اشتباه نکنم، تابستان ۵۷ بود. اینکه این بابا اینقدر اوسکله که سالش وسط تابستون تحویل میشه، هیچی اونهایی اوسکلترن که به این اوسکل میگن شاهزاده و قربان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌸پیامبر خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله فرمود : أحسَنُ النّاسِ إیمانا أحسَنُهُم خُلُقا و ألطَفُهُم بِأهِلهِ ؛ باایمان ترین مردم ، خوش اخلاق ترینِ آنها و مهرورزترین شان با خانواده خود است . 📚بحار الأنوار ، ج 71 ، ص 387 . کانال لطفا باما همراه باشید . 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
اخلاق شهدایی بعد از اتمام جلسه گفت: امروز همه جلسه اداری نبود حرف شخصی هم زدیم هزینه جلسه رو بذار به حساب من و فاکتورش رو بیار برام... 🌷 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
دوستم میگفت : رفته بودم آزمون شهری گواهینامه موتور افسره گفت: اونایی که با موتور خودشون اومدن یه گوشه برن تا زودی براشون امضا کنم و قبول شن منم با موتور رفته بودم خوشحال و بشکن زنان رفتیم یه طرف بعد افسره اومد گفت : شما که گواهینامه ندارین غلط میکنین بدون گواهینامه سوار موتور میشین هممون رو رد کرد خدایی دم اون افسر گرم🤣 خندیدنی 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
ناصرالدين شاه و ذغال فروش ناصرالدين شاه در بازديد از اصفهان با کالسکه سلطنتي از ميدان کهنه عبور مي‌کرد که چشمش به ذغال‌فروشي افتاد. مرد ذغال فروش فقط يک شلوارک به پا داشت و مشغول جدا کردن ذغال از خاکه ذغالها بود و در نتيجه گرد ذغال با بدن عرق کرده و عريان او منظره وحشتناکي را بوجود آورده بود. ناصرالدين‌شاه سرش را از کالسکه بيرون آورده و ذغال‌فروش را صدا کرد. ذغال فروش بدو آمد جلو و گفت: «بله قربان.» ناصرالدين شاه با نگاهي به سر تا پاي او گفت: «جنهم بوده‌اي؟» ذغال فروش زرنگ گفت: «بله قربان!» شاه از برخورد ذغال‌فروش خوشش آمده و گفت: «چه کسي را در جهنم ديدي؟» ذغال‌فروش حاضرجواب گفت: «اين هايي که در رکاب اعلاحضرت هستند، همه را در جهنم ديدم.» شاه به فکر فرورفته و بعد از مکث کوتاهي گفت: «مرا آنجا نديدي؟» ذغال‌فروش فکر کرد اگر بگويد شاه را در جهنم ديده که ممکن است دستور قتلش صادر شود، اگر هم بگويد که نديدم که حق مطلب را ادا نکرده است. پس گفت: «اعلاحضرتا، حقيقتش اين است که من تا ته جهنم نرفتم!» لطفا باما همراه باشید . 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
یارو به مادر زنش میگه : مادر جان این همه دعا و عبادت میکنی، چند درصد دعاهاتون مستجاب میشه؟ میگه: 50 درصد میگه : از کجا فهمیدین؟ میگه: از خدا خواستم ، دامادم خرپول باشه، دامادم خر هست، اما پول نداره!!!! کانال لطفا باما همراه باشید . 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
🔴از این ستون به آن ستون فرج است ✍️مردی گناهکار که در آستانه دار زدن بود به فرماندار شهر گفت: «واپسین خواسته مرا برآورده کنید. به من مهلت دهید بروم از مادرم که در شهر دوردستی است، خداحافظی کنم. من قول می‌دهم بازگردم.» فرماندار و مردمان با شگفتی و ریشخند به او نگریستند. با این حال فرماندار به مردم تماشاگر گفت: «چه کسی ضمانت این مرد را می‌کند؟» ولی کسی را یارای ضمانت نبود. مرد گناهکار با خواری و زاری گفت: «‌ای مردم شما می‌دانید كه من در این شهر بیگانه‌ام و آشنایی ندارم. یک نفر برای خشنودی خدا ضامن شود تا من بروم با مادرم بدرود گویم و بازگردم.» ناگه یکی از میان مردم گفت: «‌من ضامن می‌شوم اگر نیامد به جای او مرا بكشید.» فرماندار شهر در میان ناباوری همگان پذیرفت. ضامن را زندانی كردند و مرد محكوم از چنگال مرگ گریخت. روز موعود رسید و محكوم نیامد. ضامن را به ستون بستند تا دارش بزنند، مرد ضامن درخواست كرد: «‌مرا از این ستون ببرید و به آن ستون ببندید.» گفتند: «چرا؟»‌ گفت: «از این ستون به آن ستون فرج است.» پذیرفتند و او را بردند به ستون دیگر بستند که در این میان مرد محکوم فریادزنان بازگشت.‌ محكوم از راه رسید ضامن را رهایی داد و ریسمان مرگ را به گردن خود انداخت. فرماندار با دیدن این وفای به پیمان، مرد گنهکار محکوم به اعدام را بخشید و ضامن نیز با از این ستون به آن ستون رفتن از مرگ رهایی یافت. از همین رو، به کسی که گرفتاری بزرگی برایش پیش بیاید و ناامید شود؛ می‌گویند: «از این ستون به آن ستون فَرَج است.» یعنی تو کاری انجام بده هر چند به نظر بی سود باشد ولی شاید همان کار مایه رهایی و پیروزی تو شود. 💕🧡💕 کانال لطفا باما همراه باشید . 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
مامان به بچش میگه : اگه فردا امتحان مردود بشی دیگه پسره من نیستی. . . ! فردا بچشو تو کوچه میبینه میگه: امتحان چه خبر؟! بچش میگه : ببخشید شما؟! 😂 کانال لطفا باما همراه باشید . 👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/206700555C6ffd205a92
6.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 برخورد دولت پاکستان با روزه خواران. 💠آدم گاهی آرزو میکنه گذر روزه خواران ایرانی به پاکستان بیفتد 🙏😁😂🙏😂