این دل ِگمشده را یا به پناهت بپذیر؛ یا رها ساز که سرگشته‌ی عالم باشد ..

-از روزی که گذشت'!- [1402.4.18]

یه مگس منگ توی اتوبوس بود همه ازش عاصی شده بودن. تا نشست کف اتوبوس خواستم پامو بزارم روش دیگه رو مخ نره. یه خانمی برگشت گفت دیدین، همه چادریا همینجوری بی‌رحم و خشونت ‌طلبن! خلاصه من یه چادری جلادم. مراقب باشین پرتون به پرم گیر نکنه ..

من؟ آشوب ‌. اضطراب . ناآرامی . آشفتگی . درهم . بی‌قراری . تلاطم . بغض ‌. بغض . بغض .

تو خدا هستی و حق داری مخلوقت رو هزار بار از این دشوارتر، از این نفس‌ گیرتر امتحان کنی. اما با باقی‌ مونده‌ی قلب و تن و روح بنده‌ای که مقابل ترکش‌های سنگین آزمونت سپر انداخت چیکار می‌کنی؟

اصلا مگه ما جای دیگه‌ای رو داریم که بریم!؟

:'))))))))).

اینو بدونید که اگه دوست داشتن همراه درک کردن، فهمیدن، مهم بودن، توجه و اهمیت نباشه به هیچ دردی نمیخوره .

-بمونه به یادگار از امروز با مُـؤَثِـر عزیزم🤍:). [1402.4.20]

دلم یه اکیپ طبیعت ‌گرد ِخفن می‌خواد که درگیری ذهنی هر هفته این باشه که این بار کدوم قله بریم‌، یا شب تا صبح داخل کدوم کویر کمپ کنیم... ولی خب نیست دیگه.

بعضی کانالا انقد قشنگن و قلم خوبی دارن که دوست داشتم تنها عضوشون من بودم و فقط برای من می‌نوشتن .