🔴یه روزایی رسیده بود که تحمل شرایط فوق العاده #سخت شده بود واسم،
اوج #کرونا بود و ترس هایی که با خودش آورده بود
بچه ی #نوزاد داشتم و درگیر بیماری بودم
گاهی مسکّن ها هم عرضه نداشتن دردم رو کم کنن و کاری از دستشون ساخته نبود.
شبا خوابم نمیبرد
🔻با دو سه تا شال و پارچه ضخیم دستامو بسته بودم که کوچکترین هوایی بهشون نخوره وگرنه درد شدت میگرفت
🔺️این وسط تب های بالای 40 درجه و ناتوانی در راه رفتن هم مثل مهمان هایی ناخونده سر زده اومده بودن سراغم،
👈🏻دکتر هم میگفت #حقیقت رو #بپذیر و خودتو برای هر شرایطی آماده کن
شبا بچه ها که میخوابیدن،
مینشستم کف آشپزخونه میزدم زیر #گریه ،
میگفتم خدایا شکرت ولی آخرش این بود؟
یه مقدار #گلایه میکردم،
در همون حین بود که شرایط طوری شد
پُشت سر هم ،#اسباب_کشی واسمون پیش اومد،
طوری که تا تولد 3 سالگی دخترم، در خونه ی چهارم بودیم.
حالا زبون باز کرده بود، به دایره واژگانش،عبارتی به نام #خونه_جدید هم اضافه شده بود😅
👈🏻میگفتیم شرایط همینه باید بپذیرمیش و یه جوری واس بچه ها شیرنش کنیم که کمتر اذیت بشن،
فسقلکم با ذوق میگفت آخ جون بازم داریم میریم خونه ی جدید😄
🔰همون وقتا، همسرم توفیق پیدا کردن راهی #سفر_اربعین بشن،
قبل از رفتن ازم سوال کردن چی دوست داری برات بیارم از کربلا؟
گفتم #آرامش و #صبوری برام بخواه از #امام_حسین ع
دَم رفتن بازم پرسید
یک کلام میگفتم فقط آرامش بخواه واسم، نمیخوام خسته بشم.
از #کربلای معلی، #نجف اشرف و حرم ائمه ی #کاظمین، هم چندین بار پیام دادن اگه یادت اومد بگو چی دلت میخواد؛
👈🏻من اینجا ولی خوب میدونستم که هیچ چیز مادی نمیخوام، که چاره ی درد من فقط و فقط ، یه آرامش خوب و صبوری لذت بخش بود. دیگه به #اضطرار رسیده بودم؛
🔰حالا انگار اون زمان سخت،هیچ وقت جزئی از زندگی من نبوده و من حالا دارم از زندگی عزیز دیگری برای شما می نویسم، خودمم گاهی باورم نمیشه #گذشت خدا رو شکر.
✴اگه شما هم در شرایطی هستین که داره بهتون سخت میگذره،این روزا از خود حضرت آرامش و صبوری بخواین ،
که حسین ع عجیب هوای #دلشکستگان رو داره و دل شکسته رو قیمتی میخره
#م_تقوی
#صبر
✅ برای اینکه حال دلت خوب بشه حتماعضو شو 👇😍
https://eitaa.com/joinchat/2468085942Ce30d382941