eitaa logo
حلقۀ رندان
334 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
735 ویدیو
35 فایل
تجربۀ زندگی در باغ معارف آل الله علیهم صلوات الله أجمعین از دریچۀ هنر و ادب درگاه دریافت پیشنهادات و انتقادات شما: @halghe_rendan_admin جهت مشارکت بیشتر در گروه «حلقۀ رندان» عضو شوید: https://eitaa.com/joinchat/1185873964Cab5f90b3dd
مشاهده در ایتا
دانلود
با پای سر به سِیْر سماوات می‌رویم احرام بسته‌ایم و به میقات می‌رویم تا بارگاه قبلهٔ حاجات می‌رویم قسمت اگر شود به ملاقات می‌رویم میقات ما حسین، ملاقات ما حسین
صلّی الله علیک یا اباعبدالله تنور حتی بداهه طاهر ز تو شد طهور حتی ظاهر شده از تو نور حتی نوری به تنور داده ای که حیران شده کوه طور حتی از آنچه گذشت بر سرِ تو وا مانده لب تنور حتی از شوق وصال جان سپارم گر بوسه دهی ز دور حتی از برکت لطفت ای سلیمان بی بهره نبوده مور حتی یک لحظه جدایی از غم تو در دل نکند خطور حتی
دوباره میرسد روزی که برگردم به آغوشت که تا امروز رودی گم نکرده راه دریا را💔
خم نخواهد کرد حتی بر بلند دار سر هر کسی بالا کند با نیت دیدار سر هر زمان یک جور باید عشق را ابراز کرد چون تو که هر بار دل میدادی و این بار سر عشق آری عشق وقتی سر بگیرد، میرود بر سر دروازه ها سر، بر سر بازار سر ای شکوه ایستا! نگذار بر دیوار دست تا جهان نگذارد از دست تو بر دیوار سر کاشف الاسرار می‌خواهد گره‌گیسوی عشق خوش به هم پیچیده است این رشته‌ی بسیار سر لیله القدر است این افتاده در گودالْ ماه مطلع الفجر است این برکرده از نیزار سر در مسیر وصل سر از پا اگر نشناختی می کند پندار پا، تا می‌کند رفتار سر حاصل مرگ گل سرخ است عطر ماندگار پس ملالی نیست از گل میبرد عطار سر شمع بی سر زنده میماند که من باور کنم روی دوش مرد گاهی میشود سربار سر جای دارد "صبح" بگذارند نام "شام" را چون که دیگر میشود خورشیدِ شام تار سر چون طلب کرده است از اهل وفا دلدار دل در طبق با عشق اهدا میکند سردار سر دل به یک دست تو دادم سر به دست دیگرت زیر سر بگذار دل یا زیر پا بگذار سر العطش گفتی ولی آب از سر دنیا گذشت یک نفس آخر کشیدی جام را انگار سر زندگی یعنی عبادت، زندگی یعنی نماز مرگ یعنی والسلام، از سجده‌ات بردار سر آسمان! از ماه بالاتر نبر خورشید را نیزه را پایین بیاور، نیست یار از یار سر...
ای دست نیاز ما به سوی تو دراز هم کعبۀ‌ امیدی و هم قبلۀ راز پی بردم از آن حریم شش‌گوشۀ ناز شش‌گوشۀ عالم به تو دارند نیاز
از چار گوشهٔ دو جهان دست شسته‌ام شش گوشهٔ امام شهیدانم آرزوست...
تو را گرفته در آغوش خویش شش‌گوشه چنان که جلد طلاکوب، متن قرآن را از این حرم به حرم‌های دیگری راه است اگر که باز کنی چشمِ غرق باران را
جای شریف بوسهٔ پیغمبر خداست این نیزه‌ای که از همه بالاتر آمده...
هنوز شوق تو بارانی از غزل دارد... اما؛ میروم تا که بخوابم، به امید آن که خواب بینم که شدم زائر بین الحرمین...
دهر شد ماتم‌سرایِ فوتِ مطلب‌هایِ دل چون کنم در گریه ضبطِ خود، که جایِ گریه است هم‌چو مینایی که می‌افتد نگون در بزمِ شوق سرزمینِ خنده‌ام در زیرِ پای گریه است