eitaa logo
هم افزایی شهدایی
158 دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
5هزار ویدیو
72 فایل
🌹بسم رب الشهداء و الصدیقین🌹 🔸️بهترین حس یعنی؛ با شهدا رفیق باشید. 🔸️ما را مدافعان حرم و مدافعان وطن آفریدند. 🔸️رفیق شید،شبیه شید،شهید شید. امام سجاد(ع) فرمودند:کشته شدن عادت ما و شهادت کرامت ماست. 🌱کپی از مطالب آزاد برای عاقبت بخیری مون دعاکنید
مشاهده در ایتا
دانلود
انا لله و انا الیه راجعون🖤 درگذشت اندوهبار اسوه صبر و شکیبایی مرحوم حاج حیدر عطایی پدر بزرگوار شهید مرتضی عطایی (ابوعلی) را به خانواده محترم ایشان و مردم شهید پرور تسلیت عرض نموده از خداوند متعال خواستاریم روح مطهر این پدر بزرگوار را در کنار روح بلند فرزند شهیدش مشمول مغفرت و رضوان الهی قرار دهد. مراسمات متعاقبا اعلام میگردد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدم به همسر محترم سردار شهید علی دیمه به مناسبت سالگرد شهید عزیز
پیام مدافع حرم شهید سردار سرتیپ پاسدار مرتضی حسین پورشلمانی () : سلام برادران و خواهران شریف و ولایت مدار ، با همت و تلاش جهادی شهید رئیسی ریل قطار پیشرفت وحل مشکلات اقتصادی کشور بصورت صحیح بنا نهاده شد ما به فردی که به این راه معتقد و متعهد باشد فردا رای می دهیم گزینه پیشنهادی من و خانواده ام دکتر سعید جلیلی است ◇ برادر کوچک شما حسین پور
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•┈┄┅═✧❁🌷 ﷽ 🌷❁✧═┅┄┈• شهید حسن یزدانی‌راد شهید 18 ساله 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷 تاریخ تولد: 22 / 4 / 1348 تاریخ شهادت: 4 / 12 / 1364 محل شهادت: فاو عملیات: والفجر 8 شهید حسن یزدانی راد بیست و دوم تیر 1348 در شهرستان کرمان متولد شد. پدرش اکبر دبیر آموزش و پرورش بود و مادرش رقیه نام داشت. سال 59 به همراه خانواده به قم مهاجرت کردند. و آخر سال 60 مجددا به کرمان بازگشتند. به حوزه علمیه کاشان رفت و طلبه شد. از طرف بسیج به جبهه رفت و به عنوان مسئول واحد اطلاعات عملیات لشکر 41 ثارالله مشغول به فعالیت شد. حسن طی عملیات والفجر 8 سی بار از اروندرود گذشت و حاج قاسم سلیمانی او را فاتح اروند (سردار اروند) نامید. حسن 24 بهمن 64 طی عملیات والفجر 8 در فاو بر اثر حمله بمب شیمیایی به شدت مجروح شیمیایی شد و چهارم اسفند 1364 در بیمارستان امام‌رضا(ع) مشهد به شهادت رسید. پیکرش در گلزار شهدای زادگاهش به خاک سپرده شد برادر بزرگترش شهید علی یزدانی‌راد دی 65 طی عملیات کربلا 5 در شلمچه در 22 سالگی به شهادت رسید قسمتی از وصیت نامه شهید حسن یزدانی: مادرم برای تو نویدی را دارم و آن اینست كه یقینا خدای بزرگ، فرزندت را قبول خواهدكرد و این برای تو نویدی بس مهم است كه میتوانی مانند مادران شهید در صحرای محشر، سربلند باشی و توسط پیامبر و ائمه تحسین شوی و تو ای خواهرم از تو میخواهم كه وقتی من شهید شدم، زینب وار در خط امام، گام برداری و دچار غفلت در راه اسلام نشوی و تربیت فرزندانت بگونه‌ای باشد كه بتوانند در آینده مولایمان حسین را بطور حقیقی بشناسند و جان و سرشان را در راه او تقدیم كنند •┈┄┅✾❀🌸🦋🌷🦋🌸❀✾┅┄┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_5821300275297650011.mp3
8.03M
مهدی یغمایی خاک اهورایی من 🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍هر کس مدیر این کشور می‌شود باید مدیریت اداره‌ی این کشور را در ابعاد مختلف اقتصادی فرهنگی و امنیتی بر پایه‌ی اصل استقلال این کشور دارا باشد هر کس را حائز این آراء دیدید به او رای بدهید.
رباعی هر رأی من و تو، انقلاب من و توست هر رأی صواب ما، ثواب من و توست هر خوب و بدی که شد مدیر و مسئول از قوّت و ضعفِ انتخاب من و توست!
خانواده شهید محمد رحیمی و خانواده شهید علی دیمه پای صندوق رای به آقای دکتر سعید جلیلی
به کسی رای ندید که اسرائیل کودک کش بهش تبریک گفته😔😔😔
🖤 امروز دقیقا 44 روز از خاکسپاری شهید جمهور میگذره ❤️ به کد 44 رای میدیم تا ادامه مسیر شهیدمون طی بشه.... ─┅─═इई 🍀🌻🍀ईइ═─┅─
🔰🖼 پوستر/ ای اهل حرم، وقت دفاع از حرم ماست... 🇮🇷
📸 او با دست بسته نگذاشت کشورش دست نااهلان بیفتد . . . ✍🏼 تو با دستان باز چه خواهی کرد ؟! 🏷 🗳
«نتوانستیم جلوی سقوط هلیکوپتر «شهید جمهور» را بگیریم. اما میتوانیم با انتخاب « درست » جلوی سقوط راه و روش «شهید رییسی» را بگیریم. آینده کشور با رأی شما تضمین و اداره می شود.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مسجدِ شهر بود شعبه ی رای پیرمردی عصا زنان آمد مادری دست کودکی در دست بین مردم در آن میان آمد پسری رای‌اولی با شوق آمد انجا شناسنامه به دست یک زن خانه دار با زنبیل بین آن صف به انتظار نشست دختری رو گرفته در چادر دختری شال صورتی بر سر آمدند و میان صف پیچید عطر گل‌های یاس و نیلوفر سرِ انگشت من نشانه گرفت جوهری را که رنگ آبی داشت جوهری را که رنگ زیبایش خبر از روزی آفتابی داشت در دل ازدحامی از مردم ورق سرنوشت در مشتم سر صندوق رای می رفتم صفی از مردم محل پشتم ماشه آماده شد،هدف معلوم خون خودکار روی کاغذ ریخت نام تو در میان برگه ی رای قطره‌قطره به اشک من آمیخت! یاد آن سرو ها که سر دادند پای این سررسید، افتادم یاد آزادگیِِ صد جانباز یاد صدها شهید افتادم! به دعای فرج شهادت داد سرِِ انگشت‌های جوهری‌ام باد تندی وزیده بود و زدم گره محکمی به روسری‌ام! وقت برگشت با خودم گفتم یعنی امروز روسپید شدم؟ ناگهان روی عکسِ دیواری چشم در چشمِ یک شهید شدم! صف مردم شلوغ تر شده بود کاسبی از سر دکان آمد خسته، اما امیدوار و صبور پیرمردی عصا زنان امد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا