🌷🌷🕊🌷🌷🕊🌷
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐از همان روز اول ازدواج،با هم عهد بستیم که به هم،تو نگوییم و همدیگر را با احترام و «شما»،صدا بزنیم و من همیشه به ایشان،احمدآقا میگفتم.اگر مواقعی که خیلی هم کم بود یادمان میرفت که به هم شما بگوییم،سریع همان لحظه اصلاح میکردیم.احمدآقا علاوه بر این که پاسدار بود،در مسجد محل فعالیت داشت. کتاب های فراوانی مثل کتابهای اخلاقی، عرفانی و سبک زندگی، خیلی مطالعه میکرد.
🌾به قدری به حضرت آقا ارادت داشت و ولایی بود که یک تابلو درست کرده و جلوی ورودی منزل نصب کرده بود که روی آن نوشته شده بود:«هر که دارد بر ولایت بدگمان،حق ندارد پا گذارد در این مکان» و میگفت:«کسی که آقا را قبول ندارد،مدیون است که نان من را بخورد. آقا یعنی علی و علی یعنی اهل بیت(ع) و همه اینها به هم وصل هستند.»
🌷شهید احمد اعطایی خیلی مهمان نواز،با محبت،ساده زیست و به فکر دیگران بود.هنگامی هم که منزل بود، خیلی کمک میکرد.
✍به نقل از:همسر شهید
🌹#پاسـدار_مدافع_حـرم
#شهید_احمد_اعطایی
#شهدای_اربعه_حلب
#سالـروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌷🌷🕊🌷🌷🕊🌷🌷
🔸 " ترمز براے گناه "
🍃یه روز با مسعود در مورد گناه کردن افراد و مکروه بودن یا یه سری کارا که وجهه اونا تو جامعه خوب نیست صحبت میکردیم.
💠مسعود می گفت:ما نباید به گناه نزدیک بشیم و باید برای خودمون ترمز بذاریم.اگه بگیم فلان کار که به گناه نزدیکه ولی حروم نیست رو انجام بدیم تا گناه فاصله ای نداریم.پس باید برای خودمون چند تا ترمز و عقب گردموقع نزدیک شدن به گناه بذاریم تا به راحتی مرتکب گناه نشیم....
🌹#پاسدار_مدافع_حرم
#شهید_مسعود_عسگری
#شهدای_اربعه_حلب
#سالروز_شهـادت 🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐 سیدمصطفی عاشق شهید بابایی بود و مدام به قزوین و سر مزار شهید میرفت و کتابهای زیادی درباره این شهید خریده بود و دوست داشت مثل او زندگی کند و شهید شود.به عشق او دنبال خلبانی رفت.سیدمصطفی میگفت:رویای اصلیام،این است که خلبان شوم و با هواپیمای پر از مهمات به قلب تل آویو بزنم.
🌷علاقه زیادی به خواندن کتاب داشت. کتابهای دکتر شریعتی، شهید چمران، شهید آوینی،رحیم پور ازغدی و تفاسیر قرآن را مطالعه میکرد.به شهید آوینی نیز علاقه زیادی داشت و جملههای شهید آوینی و شهید چمران را در اتاقش نصب کرده است.همیشه تمام خبرهای شبکههای مختلف تلویزیون را با دقت زیاد نگاه و دنبال می کرد.حتی اخبار انگلیسی و عربی را هم نگاه میکرد.
🌾اگر حضرت آقا سخنرانی داشتند، آن را بارها از هر شبکهای که پخش میشد نگاه میکرد و میگفت: «میخواهم تمام کلمات حضرت آقا ملکه ذهنم شود.»
✍راوی:مادر شهید
🥀#جوانترین_شهید_مدافع_حرم
#شهید_سیدمصطفی_موسوی
#شهدای_اربعه_حلب
#سالروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯
🌷🌷🕊🌷🌷🕊🌷🌷
🥀🕊#لاله_های_زینبی
💐از نحوه شهادتش هیچ کسی چیزی به من نمی گفت.دوستش که در سوریه با او بود،از جواب دادن طفره می رفت.هنوز پیکر محمدرضا دفن نشده بود،یک شب باحال خیلی بد خوابیدم.همین که سرم راروی بالش گذاشتم، محمدرضا به خوابم آمد و به صورت واضح گفت:مامان اون بنده خدا را این قدر سؤال پیچ نکن!وقتی سؤال میکنی، اوغصه می خورد دوست داری نحوه شهادت مرا بدانی، خودم به تو می گویم.😔
🕊محمدرضا دست مرا گرفت و برد به آن جایی که شهید شده بود لحظه ی شهادت و پیکرش را به من نشان داد.بعد از این خواب وقتی نحوه شهادت او را برای فرماندهانش توضیح دادم،آن ها تعجب کردند.گفتند:مگر شما آنجا بودید که از همه ی جزئیات باخبر هستید؟!
محمدرضا دقیقا ساعت یک ربع به۷شب ۲۹محرم در عملیات العیس در حومه حلب مورد اصابت گلوله مستقیم توپ۲۳ قرار می گیرد.سر و گردن و قسمت چپ بدن او از بین می رود.😭
🌹فرماندهانش می گفتند:نحوه شهادت محمدرضا از همه شهدای یگان فاتحین دلخراش تر بوده است.😭
✏️راوی:مادر شهید
🥀#شهید_محمدرضا_دهقان امیری
#شهدای_اربعه_حلب
#سالروز_شهـادت🕊
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯