طرف یکی از کاسب های بازار بود
یه روز پا پیچ شدن که راز این همه شوق برای خدمت به زائرین #شهید_حججی چیه؟
ماجرا رو تعریف کرد:
می گفت یک شب زمستونی، نصف شب توی خیابون ماشین من پنچر شد و من با خانواده بودم و زاپاس هم نداشتم
هر چی منتظر بودم کسی نیومد تا اینکه یک ماشین از کنار ما گذشت و کنار زد
راننده پیاده شد و گفت چی شده و من ماجرا رو براش تعریف کردم
لبخندی زد و گفت اشکالی نداره درست میشه و رفت سمت ماشینش و از صندوق
زاپاس ماشینشو در آورد و با هم بستیم روی ماشینم
بعد که کار تموم شد
گفت برید به سلامت...
گفتم چی ؟ یه شماره بده که برات زاپاس رو بیارم
گفت نمیخواد،
فقط اگه روزی فردی رو دیدین که مثل شما تو جاده گرفتار شده
شما هم بهش کمک کنین
گفتم لااقل اسمتو بگو
مشخصاتتو بگو
گفت یک بنده خدا و رفت
از این ماجرا چند سال گذشت تا یه روز توی تلویزیون دیدمش ، شهید شده بود ، شناختمش...
از اون روز به بعد با خودم عهد کردم که همیشه بیام سر مزار ایشون و خادم زائرهای قبر ایشون باشم...
🌱
╭━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╮
@hamafzaeieshohadaei
╰━━⊰🦋°🇮🇷°🦋⊱━━━━━╯