#حماسه_هیأت
در مراسم فاطمیه بیشتر کارها با خودش بود؛ از جارو زدن تا چای دادن. برای تمیز کردن سرویسهای بهداشتی بیت الزهرا کارگر گرفته بودیم.
تا فهمید رفت پایین پیششان. نگذاشت کارگرها دست بزنند. بعد همه را بیرون کرد. قدغن کرد کسی پایین برود. در را بست و مشغول تمیز کردن شد.
بعد از ۴۵ دقیقه آمد بیرون. یک نفس راحت کشید و گفت: «آخیش؛ منم تونستم به عزاداری حضرت زهرا (س) یه خدمتی بکنم».
کار که زیاد بود. حاجی سخت ترین و بی ریاترین را انتخاب کرده بود.
پ.ن: عکس و کپشن این پست رمزی است ...
📚برشی از یک کتاب ...
#من_مادری_ام
#یک_و_بیست_بامداد
#فاطمیه
#مراسم_فاطمیه
#عزای_حضرت_مادر
🆔 @HamaseHeyat
🌐HamaseHeyat.org
🔰instagram.com/hamaseheyat
#حماسه_هیأت
قبل از انقلاب همسایه بودیم . خوب میشناختمش . عاشق حضرت زهرا (س) بود .
تو جبهه هم کنارش بودم ، یه مدّتی بود دلم شور میزد . نگران شده بودم. اومد پیشم. دست انداخت گردنم و گفت :
" تو دیگه چرا غصّه میخوری ؟
کسی که مادرش حضرت زهراست که نباید دیگه غصّه بخوره . هر جا احساس کردی درمونده شدی بگو "
"یـــــا فاطـــــــــمــه (س)"
سبک بال عاشق سیدباقر علمی
#من_مادری_ام
#حماسه_هیأتها
#یازهرا
#سربند_یا_زهرا
#جبهه_مقاومت
🆔 @HamaseHeyat
🌐HamaseHeyat.org
🔰instagram.com/hamaseheyat
#حماسه_هیأت
می خواستیم تابلوهایی با عنوان “یا فاطمة الزهرا” نوشته و به اتاق های دانشکده نصب کنیم.
بعضی دانشجوها می گفتند: “این کارها جاش اینجا نیست”.دکتر موافق نبود. می گفت: “اتفاقا جاش همین جاست. باید این دانشگاه را با اهل بیت (ع) ضمانت کنیم”.
دکتر خیلی روی زمان کلاس حساس بود و اصرار داشت که ۹۹ درصد ۱۲۰ دقیقه را درس بدهد. اما روزهایی که به نام اهل بیت (ع) گره خورده بود، قاعده اش فرق می کرد.
روز شهادت حضرت زهرا (س) چند کتاب عربی و فارسی همراه خود آورده بود و نیم ساعت درباره حضرت صحبت کرد.
نمی دانم آن روز در ذهنش چه گذشت که شروع کرد با صدای بلند گریه کردن. های های گریه می کرد و ما هاج و واج دکتر بودیم و فقط نگاهش می کردم.
«دانشمندِهستهای
سبکبال ِعاشق
مجید شهریاری...»
#من_مادری_ام
#حماسه_هیأتها
#دانشمند_هسته_ای
🆔 @HamaseHeyat
🌐HamaseHeyat.org
🔰instagram.com/hamaseheyat
#حماسه_هیأت
یک بار در تولد حضرت زهرا(سلام الله علیها) حمیدرضا برای من پارچه چادری خرید و آورد؛ به او گفتم «این چیه؟»
گفت: «هدیه روز مادر».
گفتم: «تو که پول نداشتی؟»
گفت: «پول تو جیبیهایم را جمع کردم برای چنین روزی». آن چادر پاره شد اما آن را یادگاری نگه داشتم...
مادر ش.ه.ی.د مفقودالاثر «حمیدرضا مهرایی»
#من_مادری_ام
#حماسه_هیأتها
🆔 @HamaseHeyat
🌐HamaseHeyat.org
🔰instagram.com/hamaseheyat