🥀 شنبه پیش، اول صبح شما را در نمایشگاه کتاب دیدیم. برایمان جای تعجب بود، هنوز خستگی سفر به قم را در نیاورده آمدهاید.
شما را این بار از نزدیک دیدیم؛ خوشرو و خوش برخورد و خندان مثل همیشه. سر به زیر ایستادید و ما از کتابهایمان گفتیم؛ 😭 از تنها گریه کن و شما گفتید در قم با مادر شهید معماریان دیدار داشتم. قصه ننهعلی را دستتان دادیم و شما به خیال همان ننهعلی معروف، گفتید این مادر را میشناسم. همان که در بهشت زهرا سر مزار شهیدش زندگی میکرد. وقتی گفتیم این، آن ننهعلی نیست، خنده صورتتان را پر کرد. گفتید مگر چند تا ننهعلی داریم؟
📘وقت رفتن خداقوتی گفتید و کتابها را با خودتان بردید.
آقا سید! 😔
حالا که رفتهاید لااقل کاش میگفتید ما با خودمان چه کنیم؟
با چشمهایی که شهید را دید و نشناخت.
آقا سید شهید! 😔
میدانید، ما پیش از این هم شهید دیدیم و نشناختیم؛ همین سعید کریمی خودمان. چندین و چند سال با ما بود و آخر با شهادت پرید و داغش ماند به دلهای مایی که مدعی بودیم.
آقا سید ابراهیم! 😭
حالا که رفتهاید، هیچ کس تنها گریه نمیکند و قصه شما تا سالهای سال ورد لبهای ننهعلیهاست
#شهید_جمهور #شهید_سید_ابراهیم_رئیسی #شهید_خدمت #رئیسی #خادم_مردم
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
❗️این خاطره روایتی کوتاه از یک دیدار، در سفر شهید آیت الله #رئیسی به کشور سودان و دیدار با حجت الاسلام انصاری در سمت دادستان کل کشور بود.