eitaa logo
انتشارات حماسه یاران
2.8هزار دنبال‌کننده
3هزار عکس
852 ویدیو
34 فایل
انتشارات حماسه یاران نشر تخصصی جهاد و شهادت حس خوب خواندن را با ما تجربه کنید... ارتباط با ادمین @hamasehyaran2 بخش فروش @hamasehstore1 پیگیری سفارش‌های سایت @store_manager روابط عمومی انتشارات @hamasehyaran1
مشاهده در ایتا
دانلود
معرفی کتاب عروس حاج غلام‌حسین 🔹روایت زندگی خانم راضیه صادقی، مادر شهیدان اسحاق و مجید اسحاقی 💠 کتاب عروس حاج غلام‌حسین، روایتی خواندنی و عبرت‌انگیز از داستان زندگی و صبر بی‌نهایت حاجیه خانم راضیه صادقی است. خاطراتی که خانم صادقی نقل کرده‌اند، دل وسیعی می‌خواهد که با نهایت عشق پای آن بنشیند و روزهایی که او لحظه لحظه‌اش را تجربه کرده، درک کند. خانم صادقی در این کتاب زندگی یازده شهید از نسل حاج غلام‌حسین اسحاقی را هم روایت می‌کند. 📖 ✏️ به قلم: خانم سکینه صفرزاده 🖨️ 📔قطع رقعی، ۲۲۹ صفحه 💰قیمت: ۱۴۵ هزار تومان سفارش اینترنتی کتاب عروس حاج غلام‌حسین ☎️ برای سفارش راحت‌تر شما، این شماره تلفن ماست😊👇🏻 ۰۲۵۳۷۷۴۸۰۵۱ انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
📕برشی از کتاب عروس حاج غلام‌حسین 🖌داخل قبر را که نگاه کردم، یک لحظه همه‌جا برایم عوض شد. دیگر در این عالم نبودم؛ اصلا من خودم نبودم. از صحنه‌ای که به اذن خدا و عنایت شهید می‌دیدم، ماتم برد. قبر در برابر چشمانم یک اتاق بزرگی شد با نورافکن‌های زیبا و نورانی. اتاق پسرم گلستانی بود پر از گل‌ها و سبزه‌های زیبایی که دیگر هیچ‌وقت نظیر آن‌ها را در دنیا ندیدم؛ عظمتی داشت. خدا می‌خواست نه بترسم و نه آن لحظه بقیه را از موضوع آگاه کنم؛ انگار خدا دلم را وسعت داده بود و می‌خواست جایگاه اسحاق را نشانم دهد که آرام بگیرم و اشک نریزم. گفتم: «خدایا! هزاران بار شکرت. جگرگوشه‌م رو سپردم به خودت.» خم شدم به طرف قبر و آهسته گفتم: «شفاعتم رو بکن عزیزِ دلِ مادر!» انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
📕برشی از کتاب عروس حاج غلام‌حسین 📚(خاطرات دوران انقلاب) 🖌مردم درِ خانه‌هایشان را باز می‌گذاشتند تا انقلابی‌ها از دست مأموران نانجیب فرار کنند. درِ خانه‌ی ما هم همیشه نیمه‌باز بود و خیلی‌ها موقع فرار از دست ساواک، به حیاطمان پناه می‌آوردند. همه‌ی مردم خانه‌یکی شده بودیم و برادر و خواهر؛ نقطه مشترکمان خدا بود و اسلام و امام خمینی. چادرم را جمع کردم زیر بغلم. گره روسری‌ام را محکم‌تر کردم و دوباره بستم که باز نشود. یا زهرا گفتم و همراه بچه‌ها دویدم. صدای چند مامور را که پشت سرم ایست می دادند، می‌شنیدم.... ناگهان درِ یک خانه را باز دیدم. فوری مهری را بغل کردم و با فاطمه رفتیم داخل... 💳برای تهیه اینترنتی کتاب عروس حاج غلام‌حسین اینجا کلیک کنید 🌺🌱 انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
📕برشی از کتاب عروس حاج غلام‌حسین 📚(خاطرات دوران انقلاب) 📌کم‌کم متوجه شدم اسحاق شب‌ها دیر به خانه می‌آید. علت را که جویا شدم، فهمیدم با چند نفر از هم‌سن‌وسال‌هایش هر شب دور هم جمع می‌شوند و درباره‌ی انقلاب و حال و هوای کشور حرف می‌زنند. گاهی به مسجد محل می‌رفتند. یک ضبط صوت کوچک داشتند که آن را هم می‌بردند و نوارهای امام خمینی را پنهانی و با هزار دردسر می‌گرفتند و با دقت گوش می‌دادند. ذوق داشتند که حتی شده جمله‌ای از امام بشنوند و انتشار دهند. محمد هم یک جا بند نمی‌شد. هم راهپیمایی می‌رفت، هم تشییع شهدا. بچه‌ها را هم با خودش می‌برد، می‌گفت: «بذار ببینن که این شاه با جوونای مملکت چی‌کار میکنه! ببینن و لعنتش کنن.» 💳برای خرید اینترنتی کتاب عروس حاج غلام‌حسین اینجا کلیک کنید. 🌺🌱 انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran
خاطرات امام زمانی😍 📕برشی از کتاب عروس حاج غلام‌حسین 🖌اسحاق برای هر مناسبتی، چه شهادت و چه ولادت، برنامه داشت؛ ولی نیمه‌ی شعبان که می‌رسید، حال و هوایش جور دیگری بود. حدود بیست نفر از جوانان هیئت را جمع می‌کرد و به خانه می‌آورد. دور هم جمع می‌شدند و سرود تمرین می‌کردند.... صدای مولودی خوانی بچه‌ها، خانه را پر می‌کرد و روح و جان مرا جلا می‌داد. چون نیمه‌ی ماه آمد / بقیه‌الله آمد فرزند زهرا مهدی / دل‌دار دل‌ها آمد از شوق وصال امام زمان دستی بردارم به سوی آسمان گویم ادرکنی ادرکنی ادرکنی الغوث و الامان الامان الامان 🌹🍃 💳برای خرید اینترنتی کتاب عروس حاج غلام‌حسین اینجا کلیک کنید. انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت 🇮🇷 @hamasehyaran