📖 #چشم_احمد
🔷 #روایت_هایی از #زندگی و #بندگی_جاویدان_اثر_محمد_تقی_رستگار_مقدم
✍🏻 به قلم: #امیر_حسین_انبار_داران
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
📖 #چشم_احمد
🔷 #روایت_هایی از #زندگی و #بندگی_جاویدان_اثر_محمد_تقی_رستگار_مقدم
✍🏻 به قلم: #امیر_حسین_انبار_داران
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
#رونوشت
📖 #چشم_احمد
تیر ماهی که تو را به اسارت بردند، دوم راهنمایی بودم. مدرسه شهید وفاداران. زیر گذر آب انبار سید عرب قم. در امتحانات پایان سال، شش تجدیدی، آوردم و شهریور هم مردود. منی که همیشه شاگرد اول بودم، با اسارتت، روزگارم را گم کردم. دیگر تقی رستگار نبود که، به عشق او و دروازه بانی اش نفس بکشم و دلخوش باشم.
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
✴️ روایت هایی خواندنی از زندگی سردار بینشان، تقی رستگار مقدم
✂️ برشی از کتاب:
آمدیم پادگان بانه. برادر احمد را برای اولین بار، دیدیم. پرسید: از کجا آمده ایم؟ گفتیم: «قم.» گفت: « خوبه!» خبر نداشتیم، عاشق و معشوق به هم رسیده اند. خبر نداشتیم مرید و مراد، یکدیگر را پیدا کرده اند و از آن روز به بعد، تا قیامت، با هم خواهند بود...» ادامه در عکس فوق...☝️
📖 #چشم_احمد
✅ خرید آسان اینترنتی
https://b2n.ir/g39383
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
✴️ روایت هایی خواندنی از زندگی سردار بینشان، تقی رستگار مقدم
✂️ برشی از کتاب:
آمدیم پادگان بانه. برادر احمد را برای اولین بار، دیدیم. پرسید: از کجا آمده ایم؟ گفتیم: «قم.» گفت: « خوبه!» خبر نداشتیم، عاشق و معشوق به هم رسیده اند. خبر نداشتیم مرید و مراد، یکدیگر را پیدا کرده اند و از آن روز به بعد، تا قیامت، با هم خواهند بود...» ادامه در عکس فوق...☝️
📖 #چشم_احمد
✍🏻 به قلم: امیرحسین انبارداران
✅ سفارش کتاب چشم احمد از طریق مراجعه به سایت زیر 👇👇👇
https://b2n.ir/g39383
🎁 ۳۰٪ تخفیف
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
✴️ روایتی از زندگی سردار بینشان، جاویدالاثر تقی رستگار مقدم
یکی از چهار دیپلمات دزدیده شده در کنار سردار حاج احمد متوسلیان
✂️ برشی از کتاب:
آمدیم پادگان بانه. برادر احمد را برای اولین بار، دیدیم. پرسید: از کجا آمده ایم؟ گفتیم: «قم.» گفت: « خوبه!» خبر نداشتیم، عاشق و معشوق به هم رسیده اند. خبر نداشتیم مرید و مراد، یکدیگر را پیدا کرده اند و از آن روز به بعد، تا قیامت، با هم خواهند بود...»
ادامه در عکس فوق...☝️
📖 #چشم_احمد
✍🏻 به قلم: امیرحسین انبارداران
✅ سفارش اینترنتی کتاب:
b2n.ir/g39383
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
✴️ روایتی از زندگی سردار بینشان، جاویدالاثر تقی رستگار مقدم
یکی از چهار دیپلمات دزدیده شده در کنار سردار حاج احمد متوسلیان
✂️ برشی از کتاب:
آمدیم پادگان بانه. برادر احمد را برای اولین بار، دیدیم. پرسید: از کجا آمده ایم؟ گفتیم: «قم.» گفت: « خوبه!» خبر نداشتیم، عاشق و معشوق به هم رسیده اند. خبر نداشتیم مرید و مراد، یکدیگر را پیدا کرده اند و از آن روز به بعد، تا قیامت، با هم خواهند بود...»
ادامه در عکس فوق...☝️
📖 #چشم_احمد
✍🏻 به قلم: امیرحسین انبارداران
✅ سفارش اینترنتی کتاب:
b2n.ir/g39383
#انتشارات_حماسه_یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
معرفی کتاب چشم احمد
🔹زندگی و بندگی جاویدان اثر محمدتقی رستگار مقدم
💠روایتهایی از زندگی و بندگی جاویدان اثر محمدتقی رستگار مقدم، اولین مسئول آموزش و تاکتیک تیپ ۲۷ محمد رسولالله(ص)، مردی که همراه با حاج احمد متوسلیانٰ، توسط مزدوران تحت امر رژیم اسرائیل در لبنان ربوده شد.
📖 #چشم_احمد
✏️ به قلم: امیرحسین انبارداران
🖨️ #انتشارات_حماسه_یاران
📔قطع رقعی، ۲۲۴ صفحه
💰قیمت: ۱۴۹ هزار تومان
💳برای سفارش اینترنتی کتاب چشم احمد اینجا کلیک کنید.
☎️ برای سفارش راحتتر شما، این شماره تلفن ماست😊👇🏻
۰۲۵۳۷۷۴۸۰۵۱
#معرفی_کتاب #چشم_احمد
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
📕برشی از کتاب چشم احمد
🖌حاج احمد متوسلیان انگشتان استخوانی دو دستش را گذاشت روی دو چشمش. دوزانو نشسته بود جلوی من و حاجی؛ انگار نشسته بود جلوی پدر و مادر خودش. چشم در چشم حاجی گفت: "این حرفها چیه حاجآقا؟! آقا تقی چشم ماست!"
حاجی، نفسی بهراحتی کشید؛ انگار خیالش راحت شد که پسرمان سربار نیست. حاج احمد متوسلیان طوری جواب داده بود که حاجی دیگر حتی به ذهنش هم راه ندهد از حاج احمد بپرسد: «پسر ما به دردتان میخورد یا نه؟!»
#برشی_از_کتاب #چشم_احمد
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
نسخه الکترونیکی کتاب چشم احمد
🔹شما میتونید نسخه الکترونیکی این کتاب رو از سایت فراکتاب تهیه کنید و خیلی راحت با گوشیتون این کتاب دلنشین رو مطالعه کنید📱😍
💳برای خرید نسخه الکترونیکی این کتاب اینجا کلیک کنید
#نسخه_الکترونیکی #چشم_احمد
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
سپ مایرِ ایران ⚽️
وقتی تقی رستگار داخل دروازه بود، هم خیال خودم راحت بود و هم خیال بازیکنهای تیم. (سرمربی سابق تیم فوتبال عارفِ قم)
- اگر تقی الان بود، بیشک بهترین دروازهبان ایران و دروازهبان اول تیم ملی بود.
- زمانی که تقی توی دروازه میایستاد، مهاجمان حریف از مقابلهی با او میترسیدند.
- تقی هر وقت جبهه بود، برای بازی خودش را میرساند و بعد برمیگشت جبهه.
- یک بازی فوقالعاده حساسی داشتیم. اگر میبردیم، به دستهی ۲ صعود میکردیم و اگر مساوی میشدیم، به دستهی 3 سقوط میکردیم. دقیقهی ۸۲ بازی بود. ۳ بر ۲ هم عقب بودیم. تقی رستگار یک کار خطرناک و شیطنتآمیزی کرد. توپ را انداخت جلوی پای مهاجم حریف و او هم بیمعطلی توپ را وارد دروازه کرد. ازش پرسیدیم چرا اینکار را کردی؟ جواب داد بازیکن حریف چندین دقیقه است اینجا ایستاده و دوست داره گُل بزند. نخواستم امیدش را ناامید کنم.
در آن بازی به طرز عجیبی، در همان واپسین دقایق مانده به پایان بازی، سه گل زدیم و بازی را ۶ بر ۳ بردیم. تقی گفت دیدین من گفتم میبریم!؟ الان هم اون بازیکن گلش رو زد و هم ما بُردیم...
- فیزیک بدنی، نرمی بدن، شجاعت، نترسی و کلهشقی ایدئالی داشت. خیلی از تیمها میخواستنش، اما روی تیم عارف تعصب داشت. جای خالی او با هیچ بازیکنی پرشدنی نبود.
☆ گفتهها و تعاریف برخی از همرزمان و بازیکنان تیم فوتبال عارف در سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۱ از سردار دلیر سپاه اسلام #جاویدالاثر_تقی_رستگار_مقدم در کتاب #چشم_احمد نوشتهی برادر #امیرحسین_انبارداران .
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran
تقی زاغی 🤗
🔸تقی در بحث آموزش نظامی و تاکتیک خیلی مسلط بود. در بحث تخریب هم خیلی تسلط داشت. در موضوع کار با سلاح هم انگار یک متخصص بود.
🔸در دوران حضور در کردستان و نیز اوایل تجاوز بعثیها، سلاح کالیبر پنجاه را که در اختیار داشتیم آچارش را نداشتیم. کالیبر پنجاه، سلاح سازمانی ارتش بود، تنظیم کردن لولهی این سلاح خیلی سخت و دشوار بود، به همین علت هرکسی نمیتوانست با این سلاح کار کند. چون اگر حین کار، تنظیم آن به هم میخورد دیگر شلیک نمیکرد. هرکسی هم نمیتوانست بدون آچار، لوله را تنظیم کند، اما تقی به این موضوع و مسائل مشابه خیلی مسلط بود. سلاح دیگری داشتیم به اسم A6. افراد خیلی کمی بودند که بتوانند با چنین سلاحی کار کنند، اما تقی انگار از کودکی با چنین سلاحی انس داشت. روی این سلاح و سایر سلاحهای خاص اشراف کامل داشت و با آنها کار میکرد و ریزهکاریشان را میدانست. وقتی برای اولین بار اسلحه دوشکا را از دشمن به غنیمت گرفتیم، این تقی بود که روی آن کار کرد و توانست دوشکا را راهاندازی کند.
📚 برگرفته از خاطرات سردار سرافراز جانباز حاج #جعفر_جهروتی_زاده از کتاب شیوا و خواندنی #چشم_احمد، صفحات ۱۳۷ و ۱۳۸.
#تقی_رستگار_مقدم
#جاویدالاثر_تقی_رستگار_مقدم
#حس_خوبِ_خواندن
انتشارات حماسه یاران | ناشر تخصصی جهاد و شهادت
🇮🇷 @hamasehyaran