4_650210855513751801.mp3
1.79M
👆فرمان رسیده از خمینی رهبرایمان حاج صادق آهنگران
این دعوت نامه از طرف برادران شهید رستمخانی هست
👈دعوتید به کانال حماسه سازان
🍀🍀🍀🍀🌺🌺🌺🌺
نشر معارف شهدا در حماسه سازان زنجان در ایتا👇
کانال حماسه سازان
کانال رزمندگان زنجان
اینجا قرارگاه شهدا🌹است
انتقال مطلب با ذکر منبع
نشر مطالب صدقه جاریه است
محفل انس و رفاقت با شهدا🌹
دعوت شهدا هستید👇👇
همه دعوتید به محفل رزمندگان
┄┅☫🇮🇷کانال حماسه سازان🇮🇷☫┅┄
➡️@hamasesazanznj🇮🇷🇮🇷عضو شوید👈
➡️@hamasesazanznj🇮🇷🇮🇷عضو شوید👈
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به فرماندهان و رزمندگان لشگر خوبان
به یاد شبهای عملیات
🍀🍀🍀🍀🌺🌺🌺🌺
نشر معارف شهدا در حماسه سازان زنجان در ایتا👇
کانال حماسه سازان
کانال رزمندگان زنجان
اینجا قرارگاه شهدا🌹است
انتقال مطلب با ذکر منبع
نشر مطالب صدقه جاریه است
محفل انس و رفاقت با شهدا🌹
دعوت شهدا هستید👇👇
همه دعوتید به محفل رزمندگان
┄┅☫🇮🇷کانال حماسه سازان🇮🇷☫┅┄
➡️@hamasesazanznj🇮🇷🇮🇷عضو شوید👈
➡️@hamasesazanznj🇮🇷🇮🇷عضو شوید👈
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌹
گزارش به خاک هویزه=ق ۶۲
خاطرات یونس شریفی
قاسم یاحسینی
✍قرار بود بچههای سپاه یک گردان ۳۰۰ نفره را وارد عملیات کنند. نیروها از سوسنگرد، اهواز و جاهای دیگر آمدند و در هویزه مستقر شدند. از اصفهان گروهی به فرماندهی برادر فرزانه آمده بودند. بچههای مسجد سلیمان هم به فرماندهی برادر کریمپور آمده بودند. گروههای مختلفی از مشهد، سبزوار، تهران، شیراز و جاهای دیگر در میان بچههای سپاه به چشم میخوردند. عده زیادی از آنها، از جمله دانشجویان پیرو خط امام بودند که در تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در روز سیزدهم آبان ۱۳۵۸ شرکت کرده بودند.
شب چهاردهم دیماه فرا رسید. کلیه هماهنگیها را انجام دادیم و همه چیز برای عملیات شب پانزدهم آماده بود. یکی، دو شب قبل از عملیات، برادر صادق آهنگران آمده و برای ما نوحه جالبی خواند.
در آن مقطع از جنگ احساس میکردیم قبله جنگ هویزه شده است. شهری کوچک و دورافتاده اما دارای نامی پرآوازه. نماز را پشت سر علمالهدی اقامه کردیم. نماز که تمام شد، سید حسین به من گفت: «یونس، ماشین را روشن کن!» من ماشین را روشن کردم و علمالهدی خودش پشت فرمان نشست. من هم جلو کنار دستش نشستم. قرار شد نیروهایی را که آمده بودند از سیاهی شب استفاده کنیم و ببریم جلوی تانکهای ارتش خودمان مستقر کنیم تا فردا صبح آماده رزم باشند. ما در آن روزها تنها یک ماشین لندکروز بیشتر نداشتیم. همه کارهایمان را با همان یک ماشین انجام میدادیم. گروههای سپاهی را یکی یکی توزیع میکردیم، سوار ماشین کرده و به جایی که از پیش مشخص شده بود میبردیم. رانندگی ماشین در همه مراحل را خود سید حسین انجام میداد. چندین بار بچههای مختلف را بردیم و پیاده کردیم. وقتی هم که میرسیدیم، حسین خودش پیاده میشد و نیروها را راهنمایی و هدایت میکرد تا در چه مکانی مستقر شوند. تا حوالی ساعت یک بامداد کارمان طول کشید و همه را مستقر کردیم. فقط هسته اصلی سپاه هویزه که همان ۵۰ نفر بود، در مقر باقی ماند. ساعت یک و نیم که به مقرمان برگشتیم، من و حسین حسابی گرسنه، خسته و کوفته بودیم. مقداری نان خشک گیر آوردیم و گرسنگیمان را برطرف کردیم.
بچهها پروانهوار آمدند و گرد حسین نشستند. همه شور و شوق خاصی داشتیم. فردا برای ما روز سرنوشت بود. عملیاتی که هفتهها و ماهها در آرزویش بودیم، در شرف تحقق بود. کسی تا صبح سر به بالین نگذاشت. عدهای نماز شب خواندند، عدهای دعا و نیایش کردند. جمعی هم از همدیگر خداحافظی کردند. فضای معنوی خاصی بر سرتاسر مقرمان حاکم شده بود. آن شب نمیدانم چرا، من در فکر شهید اصغر گندمکار و شهید رضا پیرزاد افتادم. با خود فکر کردم که به زودی آنها را در آن دنیا ملاقات خواهم کرد. حال عجیبی داشتم. یادم است برادر جلالی آن شب آبی گیر آورد و به سر و صورت خود صفایی داد، انگار که میخواست به حجله عروس برود. غفار درویشی هم نشسته بود و با چشمانی پر از اشک، داشت وصیتنامهاش را مینوشت. چند نفر داشتند با هم شوخی میکردند. آن شب حسین، حسین هر شب نبود، برای من مسجل شده بود که آخرین شب زندگی حسین است و فردا قطعاً به شهادت خواهد رسید. از ما برای غسل شهادت آب گرم خواست. به او گفتم= آقا سید! خدا خیرت بدهد، تو هم توی این هیر و ویر برای غسل کردن وقت گیر آوردی؟
علم الهدی در پاسخم گفت= هر طور شده آب پیدا کنید تا غسل کنم.
گفتم=مگر میخواهی به ملاقات کسی بروی که به غسل نیاز داری؟
علم الهدی با لحن آرامی به من گفت=بله، میخواهم به ملاقات کسی بروم.
من که حسابی از مرحله پرت بودم، گفتم= تو فردا فرمانده ما هستی، کجا میخواهی بروی؟! باید بمانی نزد ما.
علم الهدی تبسمی کرد و گفت= میخواهم به ملاقات خدا بروم.
سکوت خاصی بر فضا حاکم شد. من گریهام گرفت. احمد خمینی که کنارم ایستاده بود، گفت= یونس ! این حسین شهید میشود، نگذار فردا در عملیات شرکت کند! به احمد گفتم=
ایشان فرمانده من است، نه من فرمانده ایشان.
آن شب حسین طوری رفتار کرد که برای همه ما مسجل شد شب آخر زندگیاش است و فردا از میان ما خواهد رفت و به اصغر و رضا خواهد پیوست. غفار درویشی آب آورد و آب ریخت و حسین سرش را شست. غسلش که تمام شد، به مسؤول انبار گفت=
«در انبار لباس نو داری؟
:بله!:
«میان بچهها توزیع کن!»
برخیها رفتند و لباس نو نظامی گرفتند و به تن کردند. پیام حسین را آنها خوب فهمیده بودند. آن شب سید حسین علم الهدی نماز شب با حالی خواند و حسابی گریه کرد و خودش را سبک کرد.
همراه باشید
🍀🍀🍀🍀🌺🌺🌺🌺
نشر معارف شهدا در حماسه سازان زنجان در ایتا👇
کانال حماسه سازان
کانال رزمندگان زنجان
اینجا قرارگاه شهدا🌹است
انتقال مطلب با ذکر منبع
┄┅☫🇮🇷کانال حماسه سازان🇮🇷☫┅┄
➡️@hamasesazanznj🇮🇷🇮🇷عضو شوید👈
➡️@hamasesazanznj🇮🇷🇮🇷عضو شوید👈
1_455539739.mp3
382K
نوحه سرایی
بعد از آزادی شهر هویزه
شهر عشق و شور و ایمان
تربت پاک شهیدان
آرام خاموش
آرام خاموش
شعر= حبیب اله معلمی
محل اجرا= هویزه
زمان اجرا= سال=۱۳۶۰ در دعای کمیل شب مبعث در این مراسم باد بسیار شدیدی وزید و پلاکاردها و داربست ها را به هم پیچید.
🍀🍀🍀🍀🌺🌺🌺🌺
نشر معارف شهدا در حماسه سازان زنجان در ایتا👇
کانال حماسه سازان
کانال رزمندگان زنجان
اینجا قرارگاه شهدا🌹است
انتقال مطلب با ذکر منبع
نشر مطالب صدقه جاریه است
محفل انس و رفاقت با شهدا🌹
دعوت شهدا هستید👇👇
همه دعوتید به محفل رزمندگان
┄┅☫🇮🇷کانال حماسه سازان🇮🇷☫┅┄
➡️@hamasesazanznj🇮🇷🇮🇷عضو شوید👈
➡️@hamasesazanznj🇮🇷🇮🇷عضو شوید👈
سلام دلاور ارادتمندم
برادر بهتر از جانم
تو که با ذکر این خاطرات دل ما را آرام می کنی و امیدواربه پایانی خوش
در رابطه با شهید عاشق علم الهدی هویزه و صدای شنی تانک ها من در بعد از دوران دفاع مقدس با تعدادی همرزم به جبهه های جنوب آمدم و در این محل صدای شنی تانک ها را به مثابه ی اسبهایی که در روز عاشورا بر ابدان شهدا تاختند شنیدم و عطر شهدا را استشمام کردم و امروز که شما متن را نوشتید و خواندم به خدای محمد ص حس پروازی دارم که فقط خداوند متعال شاهد است و بس
ممنون و التماس دعا
علی عبدالله
نظرات
سلام
کانال رو به چندنفردوستان جنگ ندیده معرفی کردم
وقتی پریشب درمورد جنگ وگریز هویزه وسوسنگرد رو خوندن تمثیل جالبی زدن
:ظهرعاشورا
ندای هل من ناصر
دنبال ابدان شهداگشتن:
وقتی بعضی رخدادهای جنگ رو که خودم ناظربودم براشون توضیح دادم حسرت نبودنشون در ۸ سال دفاع مقدس ،درچهره وکلامشون هویدا بود
امیدوارم خط شهدا خدای ناکرده کمرنگ نشه
علیرضا
نظرات
کاش آن روزها هم
فضای مجازی بود!
تا این جوان بسیجی عکس خودش را
می گذاشت و می نوشت:
من و پای قطع شدم
همین الان یهویی
برای دفاع از وطن ...
تا مرد میدان وطن دوستی
معلوم شود کیست
عکس
🍀🍀🍀🍀🌺🌺🌺🌺
نشر معارف شهدا در حماسه سازان زنجان در ایتا👇
کانال حماسه سازان
کانال رزمندگان زنجان
اینجا قرارگاه شهدا🌹است
انتقال مطلب با ذکر منبع
نشر مطالب صدقه جاریه است
محفل انس و رفاقت با شهدا🌹
دعوت شهدا هستید👇👇
همه دعوتید به محفل رزمندگان
┄┅☫🇮🇷کانال حماسه سازان🇮🇷☫┅┄
➡️@hamasesazanznj🇮🇷🇮🇷عضو شوید👈
➡️@hamasesazanznj🇮🇷🇮🇷عضو شوید👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چشمان هزاران شهید
بر اعمال شما دوخته شده است
شهید مهدی زینالدین
کلیپ نماهنگ
شهید زین.الدین
🍀🍀🍀🍀🌺🌺🌺🌺
نشر معارف شهدا در حماسه سازان زنجان در ایتا👇
کانال حماسه سازان
کانال رزمندگان زنجان
اینجا قرارگاه شهدا🌹است
انتقال مطلب با ذکر منبع
نشر مطالب صدقه جاریه است
محفل انس و رفاقت با شهدا🌹
دعوت شهدا هستید👇👇
همه دعوتید به محفل رزمندگان
┄┅☫🇮🇷کانال حماسه سازان🇮🇷☫┅┄
➡️@hamasesazanznj🇮🇷🇮🇷عضو شوید👈
➡️@hamasesazanznj🇮🇷🇮🇷عضو شوید👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌹
بایدکهفقطیوسفزهرابپسندد
ماراچهنیازیستکهدنیابپسندد
قنبرشدنایناستکههرلحظهبگویی
منراضیامآنطورکهمولابپسندد...
...بگذاربخندند،
بهاینحال،
بهاینعشق،
می ارزداگرزینبکبریبپسندد
یا صاحب زمان ادرکنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌹
عالم عامل شهیدآیت الله دستغیب:خدا لعنت کند هر عمامه سری را که از رهبری اطاعت نکند
✍خدا لعنت کند هر عمامه سری را که از رهبری اطاعت نکند.رهبر یکی است، امام یکی است و نائب امام هم یکی است.تا زمانی که حسن (ع) امام بود حسین(ع) امام نبودوای بر ملتی که از رهبر خود فاصله بگیرد.
مواظب باشید گرگ ها شما را از رهبر الهی جدا نکنند.شما را گروه گروه نکنند.شما را طعمه خودشان قرار ندهند.وسیله پیشرفت دشمن نشوید.شما الان در جبهه جنگید.در جبهه جنگ دینی هستید.
شهید محراب آیتالله دستغیب
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌹
هنگ سوم=ق ۳۷
خاطرات اسیر عراقی
دکتر مجتبی الحسینی
✍روزی در سنگر استراحت بودم و ضمن تماشای برنامههای تلویزیونی، در مورد جنگ با هم نشسته بودیم، گفتگو میکردیم.
من گفتم= صدام گفت ....
دکتر :رعد: با لحنی غضبناک پاسخ داد= چرا نمیگویی آقای رئیسجمهور یا رفیق صدام؟ مگر صدام پیشخدمت توست؟
پاسخ دادم= زبانم به گفتن آقای رئیس جمهور یا رفیق عادت نکرده است. من همیشه از او به نام صدام حسین اسم میبرم.
صداهای ما تدریجا شکل برخورد لفظی به خود گرفت، اما سروان :صباح: فورا دخالت کرد و به این غائله خاتمه داد. سروان مرا از سنگر خارج کرد و گفت= بهتر است برای انجام ماموریتی یگان را ترک کنی و از آنها فاصله بگیری. آنها صدام و حزب او را میپرستند. تو هم نمیتوانی سکوت کنی. تصور میکنم که تو را به این آسانی رها نخواهند کرد.
نظر او منطقی بود. از آن روز به بعد در مأموریتهای متعدد شرکت کردم؛ بهتر بگویم بیشتر در تبعید بسر بردم. آنها به هر نحوی مرا تحت فشار گذاشته بودند، ولی تسلیم نشدم.
وقتی میخواستم از سروان :احسان حیدری: مرخصی بگیرم، به من گفت= «\چرا درخواست مساعده نمیکنی؟
گفتم= نیازی به مساعده ندارم.
گفت= همه بجز تو درخواست مساعده میکنند.»
گفتم=هرگز دستم را به طرف تو دراز نخواهم کرد. چنانکه استحقاقش را داشته باشم، بایستی آن را بدهی.»
هدف او این بود که من دست گدایی به طرفش دراز کنم و در مقابلش سر خم کنم.
تنها رفیق و همسنگر من در آن روزها دکتر :یعقوب: بود که به تازگی به ما ملحق شده بود. او نمونه عینی ستمدیدگانی بود که زیر سلطه بعثیها گرفتاریها و رنجهای زیادی را متحمل شده بودند. دکتر «يعقوب» متخصص بیماریهای زنان و زایمان بود. او ۱۳ سال در ایتالیا بسر برده و در دانشگاه تریستا تدریس نموده و با یک خانم دکتر ایتالیایی ازدواج کرده بود. آنها صاحب یک دختر بودند. دکتر یعقوب با برخی از دانشجویان بعثی مقیم ایتالیا برخورد کرده و آنها او را با تمهیداتی مجبور به بازگشت به عراق کردند. حتی زمینه ملاقاتش را به سفیر عراق فراهم ساختند و سفارت به او وعده داد که در بصره به تدریس پرداخته و از امتیازات مادی و رفاهی برخوردار خواهد شد. دکتر یعقوب وعدههای آن عفلقیها را باور کرده و برای انجام کار و خدمت به هممیهنان خود به خاک عراق بازگشت. او همسر و تنها نوزاد دختر خود را در ایتالیا ترک کرد و وارد بغداد شد تا برای آنها منزل و وسایل ضروری زندگی را مهیا کند.
به محض ورود به بهشت موعود، به خدمت ارتش احضار شد، چرا که قبلاً خدمت نکرده بود. به همین دلیل او را به عنوان پزشک سرباز وظیفه به خدمت اعزام کردند. اما از آنجایی که از ضعف بینایی رنج میبرد و نیز با یک زن خارجی ازدواج کرده بود، غیرمسلح تشخیص داده شد، یعنی این که نمیبایست در واحدهای نظامی فعال خدمت کرده و یا راهی جبهه شود.
آن طور که برایم تعریف میکرد، در ابتدا به عنوان پزشک عمومی به استخدام بیمارستان نظامی ناصریه درآمد. او میگفت که مسئولین بیمارستان برخوردی توهینآمیز با وی داشتند. شش ماه پس از شروع جنگ، او را بر خلاف قوانین ارتش به یگان ما منتقل کردند، اما وساطت دکتر :صباح الربیعی: بر مقررات ارتش عراق چیره شد و به جای اول بیمارستان ناصریه انتقال یافت. دکتر صباح با سرتیپ ستاد :صلاح قاضی:، فرمانده لشکر پنجم، رابطهای صمیمانه داشت. دکتر یعقوب ماهیانه ۶۰ دینار حقوق دریافت میکرد و به همین دلیل قادر نبود همسر و فرزندش را از ایتالیا بیاورد. او به مکاتبه با آنان اکتفا میکرد. داستان زندگی این مرد نمونه گویایی از بیتوجهی بعثیها نسبت به زندگی مردم است. آخر، یک نفر پزشک زنان و زایمان در خطوط مقدم جبهه چه نقشی میتواند داشته باشد؟ بدتر از همه این که مورد استهزاء سایر افسران و سربازان نیز قرار میگرفت. او بارها از مشکلاتش با من سخن گفت. میدیدم که از فرط غصه و اندوه در حال ذوب شدن است. سیگار لحظهای از لبانش دور نمیشد. گاهی سعی میکردم با خنده و شوخی دردهایش را تسکین دهم و گاهی نیز او را به خاطر کاری که کرده بود مورد عتاب و سرزنش قرار میدادم، چرا که گول وعدههای دروغین بعثیها را خورده بود. در مقابل این برگ از مصیبت ملت عراق، برگ دیگری هست که تصور پارتی بازی، تبعیض و فساد اداری در عراق را به ما نشان میدهد.
هنگ سوم
نشر همراه با لینک
🍀🍀🍀🍀🌺🌺🌺🌺
نشر معارف شهدا در حماسه سازان زنجان در ایتا👇
کانال حماسه سازان
کانال رزمندگان زنجان
اینجا قرارگاه شهدا🌹است
انتقال مطلب با ذکر منبع
نشر مطالب صدقه جاریه است
محفل انس و رفاقت با شهدا🌹
دعوت شهدا هستید👇👇
همه دعوتید به محفل رزمندگان
┄┅☫🇮🇷کانال حماسه سازان🇮🇷☫┅┄
➡️@hamasesazanznj🇮🇷🇮🇷عضو شوید👈
➡️@hamasesazanznj🇮🇷🇮🇷عضو شوید👈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌹
صحبتهای طوفانی حاج مهدی سلحشور در خصوص چرایی سقوط سوریه و بشار اسد:دستمان باید در دستان حضرت آقا باشد.
بچه حزب اللهیها باید تحلیل درستی از وقایع داشته باشند.
در سال ۲۰۱۱ بشار اسد از ایران رسما خواست تا به سوریه ورود کنیم، اما اینبار هیچ درخواستی برای ورود ایران نشد.
در کمتر از ۱۰ سال مردم سوریه جنایات داعش و فروش ناموسشان توسط داعشیها را یادشان رفت و به این وضع دچار شدند.
ولایت فقیه
سربازان ولای
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌹
انتشاربراینخستینبار
هیچ چیز بهتر از محبت اهل بیت نیست
صلوات خدا بر همه آنها باد.
ما موجود افضل من حُب اهل البيت
صلوات الله عليهم أجمعين
فیلم دیدار شهید حاج قاسم سلیمانی
با مردم سیلزدهی شعیبیه شوشتر در
استان خوزستان
جان فدا سپهبد شهید قاسم سلیمانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌹
خونِ پیکرهی حق در طول تاریخ
از قلب عاشوراست که سرچشمه میگیرد
و اگر حقیقت را بخواهی،
هنوز روز عاشورا به شب نرسیده است.
کاروان تاریخ روان است و یاران عاشورایی سیدالشهدا (ع) یکایک از صلب پدران و رحم مادرانشان پای به سیارهی زمین میگذارند
و در زیر خیمههایی پشمینه و یا در خانههایی کاهگلی بزرگ میشوند و خود را به صحرای کربلا میرسانند.
شهید سید مرتضی آوینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌹
صاحبان و سهامداران واقعی انقلاب اینانند
شبتون با یاد شهدا🌹🌹
🌹بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌹
هيچ نميگويم
فقط خيره ميشوم
به لبخندت
وخاطراتی که پی در پی
ازخيالم ميگذرد
واين عالم خيال
چقدر به تو نزديک است
آری تنها درخيالاتم است
که باتوای رفيق سالهای
حماسه وعشق کمۍآرام ميشوم...❤️
شبتون شهدایی
🍀🍀🍀🍀🌺🌺🌺🌺
نشر معارف شهدا در حماسه سازان زنجان در ایتا👇
کانال حماسه سازان
کانال رزمندگان زنجان
اینجا قرارگاه شهدا🌹است
انتقال مطلب با ذکر منبع
نشر مطالب صدقه جاریه است
محفل انس و رفاقت با شهدا🌹
دعوت شهدا هستید👇👇
همه دعوتید به محفل رزمندگان
┄┅☫🇮🇷کانال حماسه سازان🇮🇷☫┅┄
➡️@hamasesazanznj🇮🇷🇮🇷عضو شوید👈
➡️@hamasesazanznj🇮🇷🇮🇷عضو شوید👈
4_471972839465944028.mp3
508.7K
🍀🍀🍀🍀🌺🌺🌺🌺
نشر معارف شهدا در حماسه سازان زنجان در ایتا👇
کانال حماسه سازان
کانال رزمندگان زنجان
اینجا قرارگاه شهدا🌹است
انتقال مطلب با ذکر منبع
نشر مطالب صدقه جاریه است
محفل انس و رفاقت با شهدا🌹
دعوت شهدا هستید👇👇
همه دعوتید به محفل رزمندگان
┄┅☫🇮🇷کانال حماسه سازان🇮🇷☫┅┄
➡️@hamasesazanznj🇮🇷🇮🇷عضو شوید👈
➡️@hamasesazanznj🇮🇷🇮🇷عضو شوید👈
172-araf-ar-parhizgar.mp3
1.15M
ترتیل صفحه ۱۷۲ سوره مبارکه
اعراف
سوره ۷
جزء ۹
قاری=پرهیزکار
متن ترجمه صفحه ۱۷۲ سوره مبارکه
اعراف
سوره ۷
جزء ۹
نوشته استاد انصاریان = منبع= پایگاه👇
(https://erfan.ir)
172-araf-fa-ansarian.mp3
5.95M
صوت ترجمه صفحه ۱۷۲ سوره مبارکه
اعراف
سوره ۷
جزء ۹
منبع= پایگاه قرآن ایران صدا = ترجمه استاد حسین انصاریان
172-araf-ta-1.mp3
5.11M
صوت تفسیر صفحه ۱۷۲ سوره
مبارکه اعراف
بخش اول
سوره ۷
جزء ۹
مفسر=استاد قرائتی