eitaa logo
کانال ایران دیروز، امروز و فردا
146 دنبال‌کننده
5.2هزار عکس
2.5هزار ویدیو
26 فایل
🌴 قرارگاه بسوی ظهور
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال تکاوران جنگ نرم
بسم الله الرحمن الرحیم خمینی عزیز ، و ای مقتدای مستضعفان جهان ، هرگز فراموشت نخواهیم کرد . و ای خمینی عزیز پرچمی که شما برافراشتی هرگز برزمین نخواهیم نهاد . و تفسیر اندیشه های نابت را در گفتمان خامنه ای عزیز جستجو میکنیم و هرگز از این مرد الهی غافل نخواهیم شد و با اجرای دستورات و اوامرش ، انقلاب پر شکوهت را پاس می داریم و با عوامل جاسوس ونفوذی و خیانتکاران به اهداف بلندت تا اخرین نفس می جنگیم و سوگند میخوریم که لحظه ای انها را ارام نخواهیم گذاشت و قطعا و حتما هم می دانیم که پیروز و سربلند خواهیم شد . امیدواریم در محضر یاران شهیدمان و شما ای امام شهیدان ، روسفید باشیم . امسال هم همانند سی سال گذشته یادتان راگرامی می داریم و با اطاعت از فرزند خلف و شایسته ات امام خامنه ای عزیز راه پر فروغت را با قدرت و صلابت ادامه خواهیم داد . ۹۸/۳/۱۳
🌹رفاقت_شهدایی🌹 یک روز گرم تابستان، با مهدی و چندتا از بچه های محل سه تا تیم شده بودیم و فوتبال بازی می کردیم. تیم مهدی یک گل عقب بود. بچه ها به مهدی پاس دادند، او هم فرصت خوبی برای خودش فراهم کرد. تو همین لحظه حساس، به یکباره مادر مهدی آمد روی تراس خانه شان و گفت: - مهدی، آقا مهدی، برا ناهار نون نداریم برو از سر کوچه نون بگیر مادر! مهدی که توپ را نگه داشته بود دیگر ادامه نداد. توپ را به هم تیمی اش پاس داد و دوید سمت نانوایی! ✅رسم رفاقت
✨ خدایــا، مرا بســوزان. استخوان هایـــم را خــرد کن، خاکســترم را به باد بـسـپار، ولے لحظه اے مرا از خــود وا مسپار... 🍃🌸🍃 🌷شادی روح شهدا
🍃يكي از عمليات های مهم غرب كشور به پايان رسيد. 🌸پس از هماهنگي، بيشتر رزمندگان به زيارت حضرت امام خمینی رفتند. 🌺با وجودي كه ابراهيم در آن عمليات حضور داشت ولي به تهران نيامد! 🌸رفتم و از او پرسيدم : چرا شما نرفتيد!؟ 🌸گفت: نمي شه همه بچه ها جبهه را خالي كنند، بايد چند نفري بمانند. 🌺گفتم: واقعاً به اين دليل نرفتي!؟ مكثي كرد وگفت : 🔵"ما رهبر را براي ديدن و مشاهده كردن نمي خواهيم، ما رهبر را براي اطاعت مي خواهيم" 🌺بعد ادامه داد : من اگه نتوانستم رهبرم را ببينم مهم نيست. 🔴👈"بلكه مهم اين است كه مطيع فرمانش باشم و او از من راضي باشد." 📚برگرفته از کتاب #سلام_بر_ابراهیم
همسرش در حال جمع کردن لباس ها بود. حمید متوجه شد. پرسید: این لباسها مال توست؟ کدوم لباسها رو میگفت؟ این چند دست لباس که سالها همراهش بوده و فقط چند تای اونها رو تازه خریده بود❗️ آره، همه اش برای منه. چطور؟ تو که از همه اینها استفاده نمیکنی؟ نه! خب هر لباس جای خودش به درد میخوره، همیشه که نمیشه یه جور لباس پوشید، تنوع هم لازمه. به نظر من یکی دو دست کافیه. خودتو با اینها مشغول نکن. اونها رو بده به زلزله زده ها. من میخوام یک همفکر، یک دوست، یک مبارز همراه من باشه، نه خدای نکرده یک عروسک❗️ #شهید_حمید_باکری #درس_اخلاق
شهید محمد بلباسی یکی از ۱۳ پاسداری بود که در نبرد خان‌طومان به درجه رفیع شهادت رسید؛ شهید والامقامی که هنوز فرزند کوچکش زینب را ندیده بود.
را به بامرام ها میدهند. به مهربان ها! به آن فعال های همیشه آماده ی کار! به بخشنده ها! به دلسوزها! به پرکارهای کم استراحت! به متواضع های همیشه امیدوار! به هیئتی و مسجدی بی ریا! غرور و شهادت خودخواهی و شهادت عیب جویی و شهادت خودپسندی و شهادت قیافه گرفتن و شهادت... چشم‌دیدن این و آن را نداشتن و شهادت... توهم کسی بودن شهوت دیده شدن تنبلی و وقت گذرانی از زیر کار در رفتن یکسره غر زدن و شهادت... هیهات...شهادت را به بی خیال های کم کار، به همیشه خسته های پر ادعا، به تماشاچی های عافیت طلب نمیدهند... که نمیدهند...
◼️ بچه‌ها! شهدا خوب تمرین کردند ولایت پذیریِ امام مهدی(عج) را در رکاب آسید روح‌الله خمینی... ما هم باید تمرین کنیم ولایت پذیریِ امام مهدی(عج) را در رکاب حضرت آقا...❤️ 📝
🌷خاطرات سفر مشهد 🕌خیلی بیاد موندنی بود..خوب یادمه... یه روز که از سر برگشته بود خونه🏡..بچه ها دویدن سمتش و بغلش کردن..محمد هم شروع کرد به بالا رفتن از سر و کول باباش😍سفره ناهارو که انداختم... دست کرد جیبش و یه دستمال سفید درآور با نگرونی نگاش کردم و گفتم :"سرماخوردی…؟" 🌷خندید و گفت😄 :"نه خانومم...یه چیزی واستون آوردم..."مات و نگاش میکردم که دستمالو باز کرد دیدم سه تا دونه برنج پیچیده لای دستمال😳...!یه دونه شو داد به من...یه دونه شو به پسر بزرگمون...یه دونه شم داد دست محمد پسر کوچیکمون... زده بود و با شعف گفت:"بخورید که آقا خیلی دوستتون داشته❣"تازه فهمیدم که قضیه چیه...برنج گرفته بود... 🌷با تعجب پرسیدم..."حالا چرا سه تا دونه…؟!"با قشنگی گفت..."تبرّكی میدادن تو حرم...منم ۴ تا دونه گرفتم...😇 یکیشو خودم خوردم...سه تاشم آوردم واسه شما...پیش خودم گفتم... نگیرم که برسه به کسایی که مثه ما دنبال نذری بودن‼️"گفتم:"حالا چرا اینقد کم...؟!"خندید و گفت:"ای بابا…مهم خانوم ...کم و زیادش فرقی نداره...نذری گرفتن یعنی همین...نه اینکه اونقد بخوری که سیر شی..."☺️ راوی: همسر شهید 🌷
🕊 🍃وقتی می اومد خونه دیگه نمی ذاشت من کار کنم. زهرا رو می ذاشت روی پاهاش و با دست به پسرمون غذا می داد. می گفتم: «یکی از بچه ها رو بده به من» با مهربونی می گفت: «نه، شما از صبح تا حالا به اندازه کافی زحمت کشیدی». مهمون هم که می اومد پذیرایی با خودش بود. دوستاش به شوخی می گفتند: «مهندس که نباید تو خونه کار کنه!» می گفت: «من که از حضرت علی ع بالاتر نیستم. مگه به حضرت زهرا س کمک نمی کردند؟» 🌹مهندس شهید حسن آقاسی زاده 📚شهاب، صفحه74 🌷یادش با ذکر
هدایت شده از کانال خوشبختی 🌹
📒🖊عیدفطرجشن تولدفطرت است  فطرتی که از غبارها و زنگار ها پاک شده و اکنون در زیباترین شکل خود خودنمایی می کند. 🕭😔به خودم می اندیشم ،من کجا و مهمانی خدا کجا!!!!  غبار جهل و سیاهی گناه قلبم را آلوده کرده است و خریداری برای این قلب زنگار یافته نمی یابم . به خدا می اندیشم که سراسر لطف است و بسیار مهربان و بنده نواز. 🍃⚘ #عیدتون_مبارک⚘🍃 نماز عید نماز عشق است و رحمت عاجزانه از همه ی بزرگواران تقاضا دارم درنمازعیدحقیررواز دعای خیرشون محروم نفرمایندتشکر🌹. بااحترام موسوی