. #حسین_جان این‌درد‌و‌دل‌بین‌ِخودمان‌مےماند ؟!دل‌ِمن‌گریھ‌کنج‌ِحرم‌مےخواهد ..‌😭 #دلتنگم_ارباب ◽️.....♥️):

♥️ خوشبختی یعنی : شب جمعه حرم باشی ...😭

تو که باشی دلم دیگه نمی لرزه همین اشکم😭 ، به لبخند تو می‌ارزه #حسیـن‌من #ارباب_دلم ◽️.....♥️

♥️🖤..... از مـــادرت بـــپـرس، #نوکریم را قـبـول کرد؟😭 #حلالم_کن_حسین♥️

تو روضه ها... یاد امام‌ زمان نکنیم برای ظهورشون دعانکنیم خداییش مثل اینه بریم مشهد زیارت امام رضا نریم @hamayeshmahdavi

یک خط روضه 😭 مهمان باشید🌺 🏴 😭خودش شبه پیَمبربودوفرقش مثل حیدرشد 😭 میان آن نبرد او هم ز پهلو مثل مادر شد 😭تنش را با عبا برده به سوی خیمه بابایش 😭 که آن رعنا قد و بالاش ، مکرر مثل اصغر شد #یاحسین #اللهم_عجل_لولیک_الفرج #هر_خانه_یک_پرچم 🏴 @hamayeshmahdavi

🖤...... #گریه_کنید_مادر_ما_بیگناه_بود #گریه_کنید_مادر_ما_پابه_ماه_بود #مادر نرو😭.😭 #مادر نرو😭.😭

🏴 لطمه زنی| آتیشه خونمون... .😭. ...🏴 حضرت مادر فاطمه 🏴...

توی خط مقدم کارها گره خورده بود، خیلی از بچه ها پرپر شده بودند، خیلی مجروح شده بودند. حاج حسین خرازی بی قرار بود اما به رو نمی آورد. خیلی ها داشتند باور میکردند اینجا آخرشه. یه وضعی شده بود عجیب. توی این گیر و دار حاجی اومد بیسم چی را صدا زد و گفت: هر جور شده با بی سیم، محمدرضا تورجی زاده را پیدا کن. خلاصه تورجی زاده را پیدا کردند. حاجی بیسم را گرفت و با حالت بغض و گریه از پشت بیسیم گفت: تورجی زاده چند خط روضه حضرت زهرا برام بخون. تورجی زاده فقط یک بیت زمزمه کرد که دیدم حاجی از هوش رفت! خدا میدونه نفهمیدیم چی شد، وقتی به خودمون اومدیم دیدیم بچه ها دارند تکبیر میگویند. خط را گرفته بودند. عراقی ها را تار و مار کرده بودند. با توسل به حضرت زهرا(س) گره کار باز شده بود. #شهید_محمد_رضا_تورجی_زاده🕊🌱

🌴شب زیارتی امام حسین(علیه‌السلام) 🍃بزن بارون ... بزن 🍃دارم از دلتنگی می میرم 🌷 #صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله #مشایه_می_خوام 🌙 #شب_جمعه 🇮🇷🏴