eitaa logo
همدم (همراه دانش آموزان معارف)
8.5هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
337 ویدیو
572 فایل
🔸🔷 📚 همدم 📚 🔷🔸 👈🏻اخبار 👈🏻مشاوره 👈🏻و منابع کمک آموزشی ⚡️ویژه دانش‌آموزان رشته معارف پاسخ‌‌گویی به سوالات: @admin_hamdam 💠معاونت آموزش سازمان مدارس صدرا💠
مشاهده در ایتا
دانلود
📚قسمت هجدهم: 🔻پیمانی سیاه در خانه دوست آنجا را نگاه کن!🔻 🔶آن چهار مرد را ببین ، آنها آهسته با یکدیگر چه می‌گویند❓🤔 ــ دیدید که حدس من درست بود❗️محمّد می‌خواهد علی را به عنوان جانشین خود معرّفی کند . ــ آری ، به زودی همه مردم با علی بیعت خواهند کرد .🤝 ــ باید کاری بکنیم ، ما هرگز اجازه نمی‌دهیم که علی بر ما حکومت کند❗️😳 ــ ما باید با هم، پیمانی مهم ببندیم .👹 همه با این نظر موافقت می‌کنند ، آنها با سرعت به سوی کعبه حرکت می‌کنند . 🔸آیا می‌دانی آنهامی‌خواهندچه کنند❓ خوب است که ما هم همراه آنها برویم . 💫نگاه کن❗️👀 🔶درِ کعبه باز می‌شود و آنها وارد خانه خدا می‌شوند .🕋 🔸حدس من این است که اینها از بزرگان قریش هستند که به این راحتی وارد کعبه شدند . 🔶راستی یادم رفت بگویم ، عرب‌ها رسمی دارند که پیمان‌نامه‌های📜 مهمّ خود را در داخل کعبه قرار می‌دهند . 🔸امّا این چهار نفر می‌خواهند در داخل کعبه ، پیمان‌نامه‌ای را بنویسند .📝 🔶به راستی این چه پیمانی است که باید در کعبه نوشته شود❓❗️ 🔸من باید هر طوری هست وارد کعبه بشوم ، آخر من برای بیان حقیقت ، مسئولیّت دارم .👌 🔶یکی از آنها قلم و کاغذی را برمی‌دارد و شروع به نوشتن می‌کند . 💫خدای من❗️ او چه می‌نویسد❓آنها می‌خواهند چه پیمان‌نامه‌ای را امضا کنند❓😱 🔶«ما چهار نفر با یکدیگر پیمان می‌بندیم که وقتی محمّد از دنیا برود نگذاریم حکومت به خاندان او برسد😡» .۷۰ 🔸من باور نمی‌کنم ، عدّه‌ای در میان یاران پیامبر باشند و میان خود پیمانی این‌گونه ببندند😦❗️ 🔶آخر مگر خاندان پیامبر چه کرده‌اند🤔 که اینان این‌گونه با آنها دشمنی می‌ورزند❓ 🔸امّا یادم می‌آید که از قدیم گفته‌اند ریاست👑 و سیاست🎩 پدر و مادر نمی‌شناسد❗️ 🔶اینها برای رسیدن به حکومت و ریاستِ چند روزه دنیا حاضر هستند هر کاری بکنند .🙊 🔸اکنون می‌فهمم که چرا پیامبر در عرفات ، از خداوند خواست تا او را در مقابل فتنه‌های دشمنان حفظ کند .👌 🔶اکنون می‌فهمم که چرا پیامبر تا به حال ، مراسم بیعت با علی(ع) را برگزار نکرده است .😔 ... 🍃🌸🍃🌸🍃 @amoozeshmaaref
📚قسمت نوزدهم: 🔻در انتظار پیام آسمانی مانده‌ام🔻 🔶پیامبر را می‌بینم که در خیمه خود نشسته است⛺️ و با خود فکر می‌کند ، خدا او را از پیمان‌نامه‌ای 📜که در کعبه نوشته شده باخبر کرده است .۷۱ 🔸به راستی پیامبر با این افرادی که دور او جمع شده‌اند و خود را مسلمان نشان می‌دهند چه کند🤥❓ 🔶اینها به ظاهر مسلمان شده‌اند و نماز می‌خوانند ، امّا با یکدیگر پیمان می‌بندند که بر خلاف دستور پیامبر عمل کنند .😡 🔸آخر اینها چه مسلمانانی هستند❓❗️ امان از دورویی❗️❗️🕶 🔶درست است که ماجرای انگشتر دادن علی(ع) در رکوع به گوش همه رسیده است ، 💍امّا پیامبر می‌خواهد مراسمی رسمی برگزار کند و از همه مردم بخواهد با علی(ع) بیعت کنند🤝 و به این وسیله دین اسلام را کامل کند .👏 🔸امّا عدّه‌ای از اطرافیان او ، دشمنی علی(ع) را در سینه دارند😡 و به دنبال این هستند تا در اوّلین فرصت ممکن فتنه و آشوب بر پا کنند .😱 🔶آنها منتظر هستند تا پیامبر ولایت علی(ع) را اعلام کند تا در میان مسلمانان فتنه کنند و همه زحمات پیامبر را از بین ببرند . 🔸خداوند می‌داند که چه موقع ، این گروه نخواهند توانست فتنه بر پا کنند ،😁 آن وقت به پیامبر خود خبر خواهد داد .📢 🔶غروب روز سیزدهم ذی الحجّه فرا می‌رسد و هنوز پیامبر منتظر پیام آسمانی است .📃 🔸مردم که مدّت‌ها از خانه و کاشانه خود دور بوده‌اند ، آماده رفتن شده‌اند ، آنها دیگر می‌خواهند نزد خانواده‌های خود باز گردند . 🔶امّا پیامبر نمی‌خواهد این فرصت با شکوه را از دست بدهد ، او در کجا می‌تواند اجتماعی به این بزرگی پیدا کند❓ 🔸باید در میان این جمعیّت صد و بیست هزار نفری ، ولایت علی(ع) اعلام شود .👌 🔶نمی‌دانم چه می‌شود که پیامبر تصمیم می‌گیرد که فردا همراه مردم به سوی مدینه حرکت کند . 🔸این خبر در همه جا می‌پیچد که پیامبر فردا به سوی مدینه حرکت خواهد کرد .🗣 ... 🌼🍃🌼🍃🌼 @amoozeshmaaref
📚قسمت بیستم: 🔻ما برای بدرقه خورشید آمده‌ایم🔻 🔷امروز چهاردهم ماه ذی الحجّه است ، کاروان آماده حرکت است ، هزاران حاجی می‌خواهند به خانه‌های خود باز گردند . 🔹یک انتظار بزرگ در چهره پیامبر به چشم می‌خورد . 🔷به راستی ، چه موقع وعده خدا فرا می‌رسد❓🤔 🔹کاروان حرکت می‌کند ، لحظه خداحافظی با خانه دوست است .۷۲ 💫آنجا را نگاه کن❗️ مردم مکّه هم آماده سفر شده‌اند ، امّا آنها کجا می‌خواهند بروند❓ 🔷مگر خانه و کاشانه آنها در این شهر نیست❓ 🔹پس چرا بار سفر بسته‌اند❓🤔 مردم مکّه می‌خواهند پیامبر را تا بیرون شهر بدرقه کنند ، آنها شنیده‌اند که این آخرین سفر پیامبر به مکّه است ،😔 می‌خواهند از پیامبر بهره بیشتری ببرند . آنها می‌خواهند مهمان‌نوازی خود را کامل کنند . 💫آن طرف را نگاه کن❗️ مردم یمن ، سوار بر شترهای خود شده‌اند ، آیا آنها می‌خواهند به یمن بروند❓ 🔷راه یمن از راه مدینه جدا می‌باشد ، آنها باید در همین مکّه با پیامبر خداحافظی کنند و به سوی جنوب بروند ، در حالی که مدینه در طرف شمال است . 🔹هر چه صبر می‌کنم ، می‌بینم که آنها برای خداحافظی نمی‌آیند . آیا آنها می‌خواهند بدون خداحافظی با پیامبر به یمن بروند❓ 🔷فهمیدم ، آنها هم می‌خواهند پیامبر را بدرقه کنند .👌 🔹کاروان از شهر مکّه جدا می‌شود و راه مدینه را در پیش می‌گیرد . 💫آفرین بر اهل مکّه و یمن❗️👏 🔷این مردم همچنان همراه پیامبر می‌آیند . 🔹اوّل قرار بود آنها فقط تا بیرون شهر مکّه بیایند ، امّا اکنون تصمیم می‌گیرند کیلومترها راه را در دلِ این بیابان به احترام پیامبر بیایند❗️۷۳ 🔷آفتاب به وسط آسمان می‌رسد☀️ ، موقع اذان ظهر است ، کاروان برای خواندن نماز متوقّف می‌شود ، بعد از نماز و استراحت ، کاروان حرکت می‌کند . 🔹دل پیامبر همراه این مردم است ، او آرزو می‌کند که این مردم همراه او باشند و متفرّق نشوند تا او بتواند پیام مهمّ خود را به گوش همه آنها برساند . 🔷هوا دارد تاریک می‌شود ، باید در جایی منزل کرد ، خوب است امشب در اینجا منزل کنیم . 🔹فردا به حرکت خود ادامه می‌دهیم ،مردم مکّه و یمن هم در دل این بیابان‌ها همراه ما هستند . 🔷نمی‌دانم چه شده است🧐 که این مردم ، سه روز تمام در دل این بیابان‌ها به همراه پیامبر می‌آیند❓۷۴ 🔹غروب روز هفدهم ماه ذی الحجّه فرا می‌رسد ، دیگر همه ما خسته شده‌ایم ، باید جایی را برای استراحت انتخاب کنیم . 💫آنجا را نگاه کن ، میقات جُحْفه را ببین❗️۷۵ 🔷حتما می‌پرسی جُحْفه دیگر کجاست❓ 🔹جحْفه یکی از میقات‌های حج است ، مردمی که از مصر برای حجّ خانه خدا می‌آیند در اینجا لباس احرام بر تن می‌کنند . 🔷البته حجّ امسال که تمام شد ، سال آینده اگر از راه کشور مصر به مکّه بیایی باید در اینجا لباس احرام بپوشی و لبّیک بگویی . 💫همسفر خوبم❗️ 🔹اینجا منزلگاه خوبی است و معمولاً کاروان‌ها در اینجا منزل می‌کنند ، ما هم شب را در اینجا می‌مانیم . 🔷سفر در این بیابان‌های خشک ، تو را حسابی خسته کرده است😞 ، ما نزدیک دویست کیلومتر راه آمده‌ایم .۷۶ 🔹اکنون خیمه‌ای ⛺️برای خودت بر پا کن و تا صبح ، خوب استراحت کن❗️ 🔷ما تا مدینه راه زیادی در پیش داریم ، تازه بعد از آن هم باید سریع به شهر خود باز گردی ، همه ، چشم انتظار تو هستند . ... 🍃🌼🍃🌼🍃 @amoozeshmaaref
📚قسمت بیست و یکم: 🔻زلال بِرکه در دل🔻 🔶امروز یکشنبه ، هجدهم ماه ذی الحجّه است و صدای اللّه اکبر به گوش می‌رسد .۷۷ 💫همسفر، برخیز❗️وقت نماز است .🤲 مردم همه در صف‌های منظّم پشت سر پیامبر به نماز می‌ایستند . 🔸بعد از نماز ، این کاروان بزرگ ، آماده حرکت می‌شود تا به راه خود در این بیابان ادامه دهد . 🔶آفتاب بالا می‌آید☀️ و صدای زنگ شترها سکوت صحرا را می‌شکند، کاروان ۱۲۰هزار نفری در دل بیابان پیش می‌رود .۷۸ 🔸انتظار در چهره پیامبر موج می‌زند ، به راستی کی وعده خدا فرا خواهد رسید❓🤔 🔶وقتی ما مقداری راه برویم به یک سه راهی می‌رسیم ، یک راه به سوی مدینه می‌رود ، یک راه به سوی عراق و راه دیگر به سوی مصر . 🔸من فکر می‌کنم در آنجا دیگر این کاروان ۱۲۰ هزار نفری تقسیم خواهد شد و هر کس به راه خود خواهد رفت . 🔶این اجتماع بزرگ به زودی ، متفرّق خواهد شد . 🔸ساعتی می‌گذرد ، ⏳ما حدود شش کیلومتر از جُحفه دور شده‌ایم ، آفتاب بر ما می‌تابد و تشنگی بر من غلبه می‌کند .۷۹😥 🔶به یکی از همراهان خود رو می‌کنم و می‌گویم :👤 ــ حاجی❗️آیا آبی داری به من بدهی❓ من خیلی تشنه شده‌ام❓ ــ قدری صبر کن ، در همین نزدیکی‌ها، یک غدیر هست که می‌توانی از آب آن بنوشی .🌊 ــ حاجی❗️حواست کجاست❓من آب می‌خواهم ، آن وقت تو به من آدرس غدیر می‌دهی❗️❓ ــ آقای نویسنده ، منظور من از غدیر ، همان برکه است ، در همین نزدیکی‌ها برکه و آبگیری هست که تو می‌توانی از آب زلال آن بنوشی .😄 ــ چه حرف‌ها می‌زنی❗️در این بیابان خشک ، برکه آب ، کجا پیدا می‌شود❓ 💫ــ نگاه کن ، آنجا را ببین❗️ 🔸 سیاهی درختان را می‌گویم ، اگر باور نمی‌کنی پس این درختانِ بزرگ، برای چه در آنجا روییده‌اند❓باید در آنجا آب باشد . ــ راست می‌گویی ، سیاهی درختان را می‌بینم ، خدای من❗️آنجا چقدر درخت هست ، امّا چگونه در این بیابان ، این برکه درست شده است❓ ــ کنار آن برکه ، چشمه‌ای هست که آب از آن می‌جوشد و به این برکه می‌ریزد . ــ بیابان و چشمه آب❓ ــ ما تا دریای سرخ فقط دوازده کیلومتر فاصله داریم 🌊، در فصل زمستان باران‌های سیل آسا می‌بارد🌨 و در دل زمین فرو می‌رود و در اینجا به صورت چشمه از دل زمین می‌جوشد .۸۰ ــ آیا این برکه همیشه در اینجا هست❓ ــ نه ، وقتی که تابستان فرا می‌رسد و هوا گرم می‌شود آبِ چشمه خشک می‌شود و با خشک شدن چشمه ، برکه هم خشک می‌شود . ــ خدا را شکر که الآن ، روزهای پایانی زمستان است و من می‌توانم آب زلال برکه را بنوشم .۸۱ ... ✨🌸✨🌸✨ @amoozeshmaaref
📚قسمت بیست و دوم: 🔻مدال افتخار بر سینه غدیر🔻 💫خدای من❗️ 🔷چه بِرکه زیبایی❗️ 🔹چه آب باصفایی❗️ 🔷قربان بزرگی خدا بشوم که در دل کویر ، برکه‌ای به این زیبایی درست کرده است❗️ 🔹من کنار برکه می‌روم و از آب زلال آن سیراب می‌شوم و شکر خدا را به جا می‌آورم .🙏 🔷به راستی که این عرب‌ها چه زبان شیوایی دارند❗️ 🔹حتما می‌گویی چرا❓🤔 🔷آنها چه اسم خوبی برای این برکه انتخاب کرده‌اند: 💫 غدیر خُم❗️ 🔹حق داری از من سؤال کنی که معنای کلمه خُم چیست❗️ 🔷خوب حالا که سؤال کردی باید کمی حوصله کنی تا برایت توضیح دهم . 🔹وقتی تو جارو به دست بگیری و خانه🏡 خودت را حسابی تمیز کنی آن وقت هر کس به خانه تو نگاه کند می‌گوید : این خانه ، تمیز شده است .😊 🔷امّا اگر یک دوست عرب زبان داشته باشی، وقتی خانه تمیز تو را ببیند می‌گوید : خُمّ .👌 🔹منظور او این است که این خانه بسیار تمیز شده است .😄 🔷خوب ، اکنون به این برکه زیبا نگاه کن❗️آب این برکه چقدر زلال و صاف است❗️ 🔹اگر بخواهی اسمی برای اینجا بگذاری چه می‌گویی❓🧐 🔷درست حدس زدم❓ اسم پیشنهادی شما این است : بِرکه زلال . 🔹امّا اینجا سرزمین حجاز است و همه به عربی سخن می‌گویند ، پس ما باید این اسم شما را به عربی ترجمه کنیم .۸۲ به نظر شما ترجمه عربی برکه زلال چه می‌شود❓ 🔷درست ترجمه کردی : غدیر خم❗️ 💫دوست خوبم❗️ دیگر وقت نیست ، کاروان باید به حرکت خود ادامه دهد . 🔹کاش فرصتی بود تا کمی اینجا می‌ماندیم و صفا می‌کردیم❗️👌 🔷من نمی‌توانم از آبیِ این آب، چشم برگیرم❗️ 🔹ساعت حدود نه صبح است ، ولی ما نمی‌توانیم اینجا بمانیم ، ان‌شاءاللّه برای نماز ظهر در منزلگاه بعدی توقّف خواهیم کرد❗️۸۳ 🔷عدّه‌ای مشک‌ها را پر از آب می‌کنند و به کاروان ملحق می‌شوند . 🔹پیامبر در حالی که بر شتر خود سوار است به برکه می‌رسد . 🔷صدایی به گوش پیامبر می‌رسد : 💫 «یَـأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ...: 💫 ای پیامبر❗️آنچه بر تو نازل کرده‌ایم برای مردم بگو که اگر این کار را نکنی، وظیفه خود را انجام نداده‌ای 😳و خداوند تو را از فتنه‌ها حفظ می‌کند .»۸۴ 🔹وعده خدا فرا می‌رسد ، خدا می‌خواهد کنار این آب ، مردم را با ولایت آشنا سازد .۸۵ 🔷همان گونه که آب این برکه ، تشنگان کویر را جانی تازه می‌بخشد ، ولایت علی(ع) هم تشنگان مسیر کمال را جانی دیگر خواهد بخشید .👏 🔹مردم از آیه مهمّی که بر پیامبر نازل شده است خبر ندارند . 🔷صدای پیامبر سکوت صحرا را می‌شکند : 💫«شتر مرا بخوابانید❗️ به خدا قسم ، تا دستور خدای خویش را انجام ندهم از این سرزمین نمی‌روم .»۸۶ 💫همسفرم❗️ 🔹 اینجا سرزمین مقدّسی است ، خدا اینجا را برای بیعت مردم با علی(ع) انتخاب کرده است . 🔷سرزمین عرفات، شایسته این نبود تا جشنِ ولایت علی(ع) در آنجا برگزار شود ، امّا این سرزمین شایستگی دارد تا آیینه تمام نمای ولایت شود . 🔹شتر پیامبر را به زمین می‌خوابانند و پیامبر از شتر پیاده می‌شود . 🔷چهره پیامبر از خوشحالی می‌درخشد ، هیچ کس پیامبر را تا به حال این‌قدر خوشحال ندیده است . به خدا قسم ، هیچ قلمی✏️ نمی‌تواند این شادی پیامبر را به تصویر بکشد❗️ 🔹مردم ، همه در تعجّب هستند😳 ، آنها نمی‌دانند چرا پیامبر دستور توقّف داده است . 💫همسفرم❗️یادت نرفته که جمعیّت این کاروان ، ۱۲۰ هزار نفر است! 💫نگاه کن❗️ 🔷 اوّل کاروان چند کیلومتر جلوتر از ما هستند ، خیلی‌ها هم هنوز از ما عقب‌ترند ، من فکر می‌کنم که طول این کاروان چندین کیلومتر بشود .۸۷ 🔹باید صبر کنیم تا همه به اینجا برسند . 🔷پیامبر دستور می‌دهد تا چند سوار نزد او بروند ، پیامبر به آنها دستور می‌دهد تا به همه کسانی که جلوتر رفته‌اند خبر بدهند که برگردند .🗣 🔹همچنین پیامبر عدّه‌ای را می‌فرستد تا به آنهایی هم که عقب هستند خبر بدهند که زودتر خود را به اینجا برسانند ، همه باید کنار این غدیر جمع بشوند . ... 🍃🌼🍃🌼🍃 @amoozeshmaaref
📚قسمت بیست و سوم: 🔻زیر درختان سرسبز و بلند🔻 🔷آفتاب بر سر و صورت من می‌تابد ، خوب است زیر درختانِ کنار برکه بروم . چه درختان سرسبز و بلندی❗️🌴 🔹اینها درخت مُغیلان است ، درختی بسیار بلند و خار دار 🌵که کنار برکه‌های این صحرا روییده است 🏝.۸۸ 🔷این درختان با شاخه‌ها و برگ‌های انبوه خود ، سایبان ⛱خوبی برای مسافران هستند .۸۹ 🔹فضای سایه این درختان پر از بوته‌های خار شده است و ما نمی‌توانیم زیر سایه آن استراحت کنیم . 🔷شاخه‌های این درختان هم بلند شده و بعضی از آنها به روی زمین رسیده است . 💫نگاه کن❗️👀 🔹پیامبر هم به سوی این درختان می‌آید ، او نگاهی به این درختان می‌کند و به فکر فرو می‌رود . 🔷آنگاه چهار نفر از یاران خود را صدا می‌زند ، آیا آنها را می‌شناسی❓ 💫سلمان ، مقداد ، ابوذر ، عمّار . 🔹پیامبر از آنها می‌خواهد تا بوته‌های خار زیر این درختان را از زمین در آوردند و شاخه‌های اضافی را قطع کنند .۹۰ 🔷آنها فورا مشغول می‌شوند ، ابتدا بوته‌های خار را از ریشه در می‌آورند خارها به دست آنها فرو می‌رود ، امّا دردی احساس نمی‌کنند ، زیرا با عشقی مقدّس کار می‌کنند .💗 🔹به راستی در اینجا چه خبر است❓🤔 💫همسفرم❗️ 🔷بیا من و تو هم به کمک آنها برویم تا هر چه سریع‌تر ، سایبان این درختان آماده شود و زمین از خارها پاک شود . 🔹بعد از لحظاتی ، زیر درختان از بوته‌های خار خالی می‌شود ، امّا اگر خوب نگاه کنی👀 خارهای زیادی، روی زمین ریخته است و ممکن است به پای کسی برود . 🔷پیامبر دستور می‌دهد تا زیر این درختان جارو شود ، و مقداری آب در آنجا پاشیده شود💦 .۹۱ 🔹بیا سریع از گیاهان بیابان جارویی بسازیم و اینجا را جارو کنیم . 💫عزیزم❗️می‌دانم خسته شده‌ای😥 ، امّا تو به سفر عشق آمده‌ای ، باید تحمّل کنی ، تو داری به میعادگاه غدیر خدمت می‌کنی❗️ 💫به به❗️ 🔷حالا ، اینجا خیلی باصفا شد❗️ وقتی پیامبر زیر درختان غدیر را نگاه می‌کند ، لبخند زیبایی می‌زند . 💫گوش کن ، این سخن پیامبر است : «اکنون بروید و سنگ‌های بزرگ بیابان را جمع کنید و در آنجا منبری آماده کنید» .۹۲ 🔹بلند شو ، رفیق❗️پیامبر می‌خواهد مهم‌ترین سخنرانی خود را کنار غدیر ایراد کند🔊 . 🔷معلوم می‌شود که این سخنرانی بسیار مهم است که پیامبر دستور داده اینجا این‌قدر تمیز و مرتّب شود .😲 🔹سنگ‌ها از بیابان جمع می‌شود و در زیر یکی از درختان ، روی هم قرار می‌گیرد . 🔷هنوز ارتفاع منبر آن طور که باید و شاید بلند نشده است ، به نظر شما چه کنیم❓ 🔹دیگر در این اطراف که سنگی نیست❗️ 🔷اکنون، پیامبر دستور می‌دهد تا جهاز و رواندازهای شترها را جمع کنیم و بر روی سنگ‌ها قرار دهیم .۹۳ 🔹سرانجام منبری به ارتفاع یک انسان درست می‌کنیم ، یک پارچه زیبا بر روی آن می‌کشیم تا این منبر زیبا و دلنشین باشد ، خوب است پارچه‌ای هم پشت منبر نصب کنیم تا مانع تابیدن آفتاب باشد .۹۴ 🔷دیگر اذان ظهر نزدیک است ، پیامبر دستور می‌دهد همه مردم در نماز شرکت کنند .۹۵ 🔹مردم از آب زلال برکه ، وضو می‌گیرند و صف‌های نماز را تشکیل می‌دهند ، آنهایی که زودتر آمده‌اند در سایه درختان قرار می‌گیرند ، معلوم است که این جمعیّت ۱۲۰هزار نفری در زیر سایه این درختان جای نمی‌گیرند . 🔷کسانی که دیرتر آمده‌اند در زیر آفتاب قرار می‌گیرند🌕 ، زمین خیلی داغ است ، آنها مجبور می‌شوند تا عبای خود را زیر پای خویش پهن کنند .۹۶ ... 🍃🌺🍃🌺🍃 @amoozeshmaaref
📚قسمت بیست و چهارم: 🔻شکوه یک نماز در تاریخ🔻 🔶همه مسلمانان در صف‌های منظّم ایستاده‌اند و منتظرند ظهر بشود تا با پیامبر نماز بخوانند .🤲 🔸آنها می‌دانند که پیامبر می‌خواهد برایشان سخنرانی مهمّی بکند.📢 🔶در این میان به پیامبر خبر می‌رسد که عدّه‌ای از مردم از جمعیّت فاصله گرفته‌اند و در این اجتماع بزرگ شرکت نکرده‌اند .🤨 💫خدایا❗️مگر آنها سخن پیامبر را نشنیده‌اند که همه باید برای نماز جمع شوند❓❗️🧐 💫آری ، فرستادگان پیامبر بارها و بارها در میان جمعیّت اعلام کرده‌اند که همه باید در نماز شرکت کنند . 🔸آنها از بزرگان قریش هستند ، پس چرا آنها از مسلمانان جدا شده‌اند❓ 🔶من فکر می‌کنم که آنها فهمیده‌اند پیامبر امروز چه هدفی دارد ، برای همین می‌خواهند بهانه‌ای برای فردای خود داشته باشند .😠 🔸چه بهانه‌ای بهتر از اینکه بگویند ما سخنان پیامبر را در روز غدیر نشنیدیم❓❗️ 💫همسفرم❗️ به نظر شما باید چه کرد🤔❓ 🔶من به سمت آنها می‌روم تا با آنها سخن بگویم ، امّا وقتی به آنها می‌رسم ، می‌بینم آدم‌های معمولی نیستند ، اینها بزرگان قریش هستند . 🔸در این میان ،پیامبر علی(ع) را به حضور می‌طلبد و به او می‌گوید : 💫 «علی جان❗️به سوی آن گروه برو و آنها را به سوی ما بیاور» . 🔶علی(ع) حرکت می‌کند و به سمت آنها می‌رود . 🔸بعد از لحظاتی . . . همه آنها نزد پیامبر هستند .😳 🔶نمی‌دانم چه می‌شود که آنها به این زودی از تصمیم خود منصرف می‌شوند آنها از هیبت و شجاعت علی(ع) می‌ترسند ، می‌دانند که علی(ع) در اجرای دستور پیامبر کوتاهی نمی‌کند👌 .۹۷ 🔸اکنون دیگر همه مسلمانان جمع شده‌اند و آماده خواندن نماز هستند . 🔶پیامبر سجّاده خویش را کنار منبر می‌گستراند و آماده نماز می‌شود . 💫اللّه اکبر❗️ 🔸این صدای اذان است که به گوش می‌رسد .۹۸ 💫چه منظره زیبایی❗️ یک بِرکه آب ، درختان با شکوه و شکوه نماز جماعت❗️ 🔶اینجا غدیر خم است ، ظهر روز هجدهم ماه ذی الحجّه ، سال دهم هجری . ... 🍃🌸🍃🌸🍃 @amoozeshmaaref
📚قسمت بیست و پنجم: 🔻عترت پاک مرا بشناسید!🔻 🔷نماز ظهر غدیر به پایان می‌رسد❗️ و پیامبر از جای خود برمی‌خیزد ، از چند نفر می‌خواهد که سخنان او را با صدای بلند تکرار کنند تا همه ، سخنان او را بشنوند .📢 🔹پیامبر بالای منبر می‌رود و رو به مردم می‌ایستد ، همه ، منتظر شنیدن سخنان پیامبر هستند .۹۹ 🔷او ابتدا از مردم سؤال می‌کند : 💫«ای مردم❗️ آیا صدای مرا می‌شنوید❓من پیامبر شما هستم» .۱۰۰ 🔹وقتی او مطمئن می‌شود که همه مردم به سخنان او گوش می‌کنند ، سخنان خود را آغاز می‌کند. 🔷او ابتدا خدا را به یگانگی یاد می‌کند: «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَـنِ الرَّحِیمِ . ستایش خدایی که یکتاست و شریکی ندارد ، خدایی که به همه چیز آگاهی دارد ، آفریننده آسمان‌ها و زمین است 🌍. من به یگانگی☝️ او شهادت می‌دهم و به بندگی او اعتراف می‌کنم . 💫 ای مردم❗️ خدا آیه‌ای را به من نازل کرده است ،📖 گوش کنید ، 👂 💫این سخن خدا می‌باشد : یَـأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَیْکَ ... 💫 ای پیامبر❗️آنچه را که به تو نازل کرده‌ایم به مردم بگو و اگر این کار را نکنی وظیفه خود را انجام نداده‌ای و خداوند تو را از فتنه‌ها حفظ می‌کند . 💫مردم❗️من می‌خواهم علّتِ نازل شدن این آیه را برای شما بگویم : جبرئیل بر من نازل شده و از طرف خدا دستور مهمّی را به من داده است . 💫 ای مردم❗️من به زودی به دیدار خدا خواهم شتافت و از میان شما خواهم رفت😔 ، اکنون از شما می‌پرسم من چگونه پیامبری برای شما بودم❓.»۱۰۱ اشک از چشمان ما جاری می‌شود😭 ، آخر چگونه باور کنیم که پیامبر به زودی از میان ما خواهد رفت❓ 🔹پیامبر سکوت کرده است و منتظر جواب است ، مردم ، همه با صدای بلند جواب می‌دهند : 💫«ما شهادت می‌دهیم✋ که در حقّ ما دلسوزی زیادی نمودی و پیامبر خوبی برای ما بودی ، خداوند به تو بهترین پاداش‌ها را بدهد🎁❗️» .۱۰۲ 🔷اکنون پیامبر علی(ع) را صدا می‌زند ، و از او می‌خواهد به بالای منبر بیاید ، علی(ع) از منبر بالا می‌رود و طرف راست پیامبر می‌ایستد .۱۰۳ 🔹پیامبر رو به جمعیّت می‌کند و می‌گوید : 💫 «ای مردم❗️من قرآن و عترت خود را به عنوان دو یادگار ارزشمند در میان شما باقی می‌گذارم . 🔷می‌خواهم بدانم شما بعد از من با این دو یادگار ، چگونه رفتار خواهید کرد .»۱۰۴ 💫همسفر خوبم❗️ 🔹من یک سؤال به ذهنم می‌رسد : چرا قبل از این سخن ، پیامبر علی(ع) را کنار خود فرا خواند❓ 🔷شاید پیامبر می‌خواست که عترت خود را به مردم نشان دهد ، او می‌خواست به مردم بگوید که علی(ع) ، محور عترت اوست❗️عترت پیامبر کسانی هستند که در خانه علی(ع) هستند ، علی و فاطمه و حسن و حسین(ع) عزیزان پیامبر می‌باشند. حتما یادت هست که پیامبر در سرزمین منا ، همین سخن را برای مردم بیان کردند . 🔹برای همین عدّه‌ای در فکر هستند تا عایشه ، دختر ابوبکر را که همسر پیامبر است به عنوان عترت پیامبر معرّفی کنند❗️❗️ 🔷آنها قصد دارند تا با تبلیغات وسیع خود ، عایشه را کنار قرآن قرار دهند❗️😳 🔹امّا امروز پیامبر ، علی(ع) را کنار خود آورد تا عترت خود را به همه نشان بدهد ، اگر دیروز مردم در تشخیص عترت پیامبر دچار شک بودند ، امروز دیگر برای همه روشن شد که منظور پیامبر از عترت خود (که مقامی همچون قرآن دارند) چه کسانی است . 🔷سخن پیامبر ادامه می‌یابد : 💫«ای مردم❗️در رفتار خود با عترت من ، خدا را فراموش نکنید ، مبادا حقّ آنها را از بین ببرید❗️» .۱۰۵ 💫خوب گوش کن❗️ پیامبر این جمله را سه بار تکرار می‌کند . ... 🍃🌸🍃🌸🍃 @amoozeshmaaref
📚ادامه قسمت بیست و ششم : 👇👇 💫ای مردم❗️بدانید آن نوری که شما باید به آن ایمان بیاورید ، علی و فرزندان او می‌باشد .🌅 💫ای مردم❗️خوبی‌های علی بیش از آن است که بتوانم آن را برای شما بگویم ، آن قدر بگویم که هر کس از او اطاعت کند به رستگاری بزرگی رسیده است .۱۱۷ 🔶من پیامبر خدا هستم و علی جانشین من و فرزندان او ، امامانِ شما هستند و آخرینِ آنها، مهدی است. ❤️مهدی همان کسی است که یاری کننده دین خدا می‌باشد و پیامبران قبل از من به او بشارت داده‌اند، او از جانب خدا انتخاب شده است و وارث همه علم‌ها و دانش‌ها می‌باشد، او ولیّ خدا در روی زمین می‌باشد🌍.۱۱۸ 💫ای مردم ، سخنان مرا به کسانی که در شهر و دیار خود هستند ، برسانید .۱۱۹ سخنان پیامبر به پایان می‌رسد. پیامبر می‌خواهد این سخنان او به گوش🗣 همه مردم برسد. 💫آری، این همان خطبه غدیر است که تاریخ📝 را مبهوتِ عظمت خود کرده است. 🍃خطبه غدیر، فریادِ بلندِ ولایت است 👏. بعد از لحظاتی . . .صدای اللّه اکبرِ پیامبر در غدیر می‌پیچد .۱۲۰ 💫خدایا چه خبر شده است ❓ 🔸گویا جبرئیل آمده و آیه جدیدی را آورده است : 🍃«الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الاْءِسْلامَ دِینًا: 🍃امروز دین را بر شما کامل کرده و نعمت خود را تمام نمودم و به این راضی شدم که اسلام ، دین شما باشد 😄.»۱۲۱ پیامبر این آیه را برای مردم می‌خواند ، همه مردم می‌فهمند که اسلام با ولایتِ علی(ع) کامل می‌شود .۱۲۲ 🔶اسلام بدون ولایت ، دین ناقصی است که هرگز نمی‌تواند انسان را به کمال برساند . ... 🍃🌸🍃🌸🍃 @amoozeshmaaref
📚قسمت بیست و هشتم: 🔻خاک بر سر خود می‌ریزیم🔻 🔶آیا می‌دانی که همه پیامبران وقتی می‌خواستند جانشین خود را معرّفی کنند در روز هجدهم ماه ذی الحجّه این کار را انجام می‌دادند😳❓ 🔸روز هجدهم ماه ذی الحجّه از همان ابتدای تاریخ🗓 ، روز مقدّسی بوده است . 🔶امروز روزی است که دین خدا کامل شده است ، آیا ما نباید شاد باشیم😄❓ 🔸به نظر من که عید واقعی امروز است ، هیچ روزی به بزرگی امروز نمی‌رسد👌 .۱۳۱ 🔶جانِ برادر❗️ 💫 آنجا را نگاه کن❗️👀 چرا اینان خاک بر سر خود می‌ریزند😳❓ 🔸اینان که هستند❓امروز که روز سرور و شادی🎉🎊 است ، چرا این چنین می‌کنند❓ 🔶اینها همه ، شیطان‌های زمین هستند😱 که وقتی فهمیده‌اند که پیامبر ، علی(ع) را به عنوان جانشین خود معرّفی کرده است ناراحت شده‌اند😡 و برای همین خاک بر سر خود می‌ریزند ، امروز برای آنها روز غصّه است . 🔸آنها نزد رئیس خود ، ابلیس👹، جمع می‌شوند ، ابلیس به آنها نگاه می‌کند و به آنها می‌گوید : «چه شده است❓چرا خاک بر سر خود می‌ریزید❓» . 🔶آنها جواب می‌دهند : «مگر ندیدی که محمّد ، ولایت علی را برای همه اعلام کرد و همه مردم با علی بیعت می‌کنند🤝❓» . 🔸ابلیس خنده‌ای می‌کند😈 و می‌گوید : «ناراحت نباشید ، در میان این جمعیّت عدّه‌ای هستند که قول داده‌اند به بیعت امروز خود وفا دار نمانند» .۱۳۲ 🔶شیطان از پیمانی که عدّه‌ای از بزرگان قریش در داخل کعبه🕋 بسته‌اند خبر دارد ،👁 او می‌داند که آنها تصمیم گرفته‌اند بعد از وفات پیامبر نگذارند حکومت به دست علی(ع) بیفتد😔 . 🔸درست است که امروز ، این گروه نمی‌توانند در این اجتماع باشکوه کاری بکنند و به ظاهر با علی(ع) بیعت کرده‌اند ، امّا عشق به ریاست👑 ، آنها را به شکستن این پیمان📜 وادار می‌کند . شیطان هم برای این که حکومت عدالت‌محور علی(ع) برپا نشود همه سعی و تلاش خود را خواهد نمود 🔥. 💫آنجا را نگاه کن❗️👀 🔶یک نفر با سرعت از جمعیّت دور می‌شود ، حدس می‌زنم🤔 او نمی‌خواهد با علی(ع) بیعت کند . 🔸بعد از لحظاتی او را می‌بینم که به سوی خیمه 🏕پیامبر می‌آید . 🔸به راستی چه شده است ، چرا او برگشته است❓ 🔶وقتی او با پیامبر روبرو می‌شود چنین می‌گوید : «من داشتم از اینجا می‌رفتم و نمی‌خواستم با علی بیعت کنم ، ناگهان به سواری برخوردم که صورتی زیبا😍 داشت و بسیار خوشبو بود ، او به من گفت که هر کس از بیعت غدیر، خودداری کند یا کافر است یا منافق😡 ؛ برای همین بود که من بازگشتم تا با علی بیعت کنم 👏.» 🔸پیامبر لبخندی می‌زند و می‌گوید : «آیا آن سوار را شناختی❓ او جبرئیل بود که تو را به بیعت با علی تشویق کرد»😃 .۱۳۳ 🔶خداوند در مقابل دسیسه‌های شیطان 😈، فرشتگان خود را می‌فرستد تا مردم را به راه راست هدایت کنند . 🔸اکنون نوبت آن است که زنان با علی بیعت کنند ، پیامبر دستور می‌دهد تا همسران او هم با علی(ع) بیعت کنند . 🔶به دستور پیامبر ظرف آبی را می‌آورند و پرده‌ای بر روی آن می‌زنند . زنان در آن سوی پرده دست خود را در آن آب می‌نهند و علی(ع) هم در سوی دیگر پرده دست خود را در آب می‌گذارد و به این روش آنها هم با امام خود بیعت می‌کنند .😄 ... 🍃🌸🍃🌸🍃 @amoozeshmaaref
📚قسمت بیست و نهم: 🔻هنر آسمانی در اوج می‌ماند🔻 💫نگاه کن ،👀 🔷حَسّان ، شاعر توانمند عرب به سوی پیامبر می‌آید . 🔹وقتی او روبروی پیامبر قرار می‌گیرد چنین می‌گوید : 💫«ای رسول خدا❗️ آیا اجازه می‌دهی شعری📝 را که امروز در مدح علی سروده‌ام بخوانم❓» . پیامبر لبخندی می‌زند و به او اجازه می‌دهد . 🔷حَسّان سینه‌ای صاف می‌کند و با صدای بلند شروع به خواندن می‌کند 🗣: 🍃«یُنادیهِم یَومَ الغَدیرِ نَبیُّهُم/ بِخُمٍّ وَاَکْرَمَ بِالنَّبیِّ مُنادِیا... 🍃پیامبر در روز غدیر با امّت خویش سخن گفت و تو می‌دانی هیچ سخنگویی گرامی‌تر از پیامبر نیست 👌، او از امّت خود پرسید : 💫مولایِ شما کیست❓، همه مردم در پاسخ گفتند : خدا و شما ، مولای ما هستید و ما همه ، گوش به فرمان تو هستیم ، سپس پیامبر رو به علی(ع) کرد و گفت : 💫 ای علی❗️از جای خود برخیز که من تو را امام و جانشین بعد از خود قرار داده‌ام» .۱۳۴ 🔹شعر حسّان تمام می‌شود ، پیامبر به او نگاه می‌کند و می‌گوید : 💫 «ای حسّان ، تا زمانی که با شعر خود ما را یاری کنی از جانب فرشتگان یاری خواهی شد» .۱۳۵ 🔷به راستی که هنر می‌تواند حقیقت را ماندگار کند و تا قیامت، شعر حسّان از یادها فراموش نخواهد شد ، کاش من و تو هم با زبان عربی آشنایی بیشتری داشتیم و می‌توانستیم زیبایی این اشعار را بهتر درک کنیم😀 . 🔹این شعر آن قدر در کام عرب‌ها، زیبا و دلنشین است که دیگر ممکن نیست از ذهن‌ها پاک شود👌 ، این شعر در طول تاریخ همچون خورشیدی☀️ در آسمان ولایت خواهد درخشید و روشنی بخش راه آزادگان خواهد بود . 🔷اگر اجازه بدهی، من در اینجا آرزویی بکنم:🤲 🔹کاش همه ما ، این شعر را حفظ می‌کردیم❗️ این شعر، یکی از سندهای ولایت و امامت است📜 . ... 🌴🌸🌴🌸🌴 @amoozeshmaaref
📚قسمت سی ام: 🔻پیامبر عاقل‌تر از همه است🔻 🔶من دیگر خسته شده‌ام 😕، اگر اجازه بدهی بروم و خیمه‌ای⛺️ برای خود آماده بسازم و قدری استراحت کنم . 🔸آیا به من در آماده سازی 🔨خیمه کمک می‌کنی❓ 🔶خدا خیرت بدهد❗️🙏تو بهترین همسفر دنیا هستی😄 . 🔸من وارد خیمه می‌شوم و قلم ✏️و کاغذ 🔖را برمی‌دارم و می‌خواهم حوادث امروز را بنویسم . 🔶به راستی که هیچ گاه تاریخ🗓 ، امروز را فراموش نخواهد کرد . 🔸هیچ کس نمی‌تواند غدیر را انکار کند . 🔶پیامبر در حضور هزاران نفر فرمود : 💫«هر که من مولای او هستم ، این علی ، مولای اوست»✋ . 🔸این سخن را همه شنیدند . ناگهان ، مطلبی به ذهنم می‌رسد ، نمی‌دانم به تو بگویم یا نه🤔❗️ 🔶تو دوست من هستی و من می‌توانم خیلی راحت حرف خود را با تو بزنم . آیا می‌دانی منظور پیامبر از کلمه مولا چه بود❓ 🔸در زبان عربی کلمه مولا ، دو معنا دارد : ❤️الف . صاحبِ ولایت . ❤️ب . دوست . 🔶ممکن است یک نفر با توجّه به معنای دومِ کلمه مولا ، از سخن پیامبر چنین بفهمد : 🍃 «هر کس که من دوست او هستم ، علی هم دوست اوست» . 🍃و تو خوب می‌دانی که با این معنا ، دیگر ولایت علی(ع) ثابت نمی‌شود .👌 💫همسفر خوبم❗️ 🔸 باور کن ، فرداعدّه‌ای از دشمنان علی(ع) ، وقتی ببینند که نمی‌توانند اصل غدیر را انکار کنند ، سعی خواهند کرد در معنای سخن پیامبر ، اشکال وارد کنند .۱۳۶ 🔶آیا تو به من کمک می‌کنی تا برای این شبهه ، جوابی پیدا کنم❓🙏 🔸من فکر می‌کنم ، تو هم فکر کن❗️ آری، یک ساعت فکر کردن🧐، بهتر از هفتاد سال عبادت است 📿. 💫همسفرم❗️ من جواب را نیافتم ، امّا به چند سؤال مهم رسیده‌ام : 🔶چرا پیامبر دستور داد تا آن همه جمعیّت در آن هوای گرم😥 توقّف کنند❓ 🔸چرا پیامبر همه آنهایی را که جلوتر رفته بودند، باز گرداند❓ 🔶برای چه پیامبر از همه مسلمانان خواست تا با علی(ع) بیعت کنند❓ چرا امروز آیه قرآن 📖نازل شد که خدا ، دین اسلام را کامل کرد❓ 🔸برای چه خداوند به پیامبر قول داد که او را از فتنه‌ها✡🕎 حفظ می‌کند❓ 🔶چرا پیامبر دستور داد تا مردم علی(ع) را امیر مؤمنان خطاب کنند❓ 🔸آیا در اعلام «دوستی با علی(ع)» ، احتمال خطر و فتنه‌ای می‌رفت👿 که خدا به پیامبر وعده داد که ما تو را از فتنه‌ها حفظ می‌کنیم❓ 🔸آیا می‌شود اعلامِ دوستی با علی(ع) ، این‌قدر مهم باشد که اگر پیامبر این کار را انجام ندهد وظیفه پیامبری خود را انجام نداده باشد❓❗️ 🔶آیا اعلام دوستی با علی(ع) نیاز به آن داشت که پیامبر مردم را در غدیر جمع کند❓❗️ 🔸فقط در اعلام ولایت و رهبری علی(ع) بود که احتمال فتنه دشمنان می‌رفت و خدا پیامبر را از این فتنه‌ها حفظ فرمود . این ولایت علی(ع) است که دین را کامل کرد❗️👏 🔶فقط ولایت و رهبری علی(ع) است که با بیعت 🤝کردن سازگاری دارد . 🔸آیا موافقی کارهای پیامبر را با هم مرور کنیم❓ 🔶پیامبر دستور داد زیر درختان 🌴را جارو بزنند ، آب بپاشند💦 ، منبری درست کنند ، همه مردم جمع شوند ، در نماز شرکت کنند و بعد از سخنرانی او ، همه مردان و زنان با علی(ع) بیعت کنند . این کارهای پیامبر فقط با معنای صاحبِ ولایت سازگاری دارد . 🔸منظور پیامبر این بود : 🍃 «هر کس من بر او ولایت دارم ، علی هم بر او ولایت دارد» . 🔶ای کسی که می‌گویی منظور پیامبر در غدیر فقط اعلام دوستی با علی(ع) بود ، به سخن من گوش کن : من حرفی ندارم که سخن تو را قبول کنم ، امّا در این صورت دیگر ، پیامبر انسان کاملی نخواهد بود.😳 💫تعجّب نکن❗️ 🔸آیندگان که این سخن را بشنوند که پیامبری پیدا شده و در هوای داغ و سوزان ، ۱۲۰هزار نفر را ساعت‌ها معطّل کرده برای اینکه بگوید من پسر عموی خودم را دوست دارم، انصاف بدهید، آیا آنها نخواهند گفت آن پیامبر چگونه انسانی بود❓🤭 🔶همه این مردم می‌دانند که پیامبر علی(ع) را خیلی دوست دارد💖 ، دیگر چه نیازی بود که این مراسم باشکوه برگزار شود❓ 🔸عشق و دوستی پیامبر به علی(ع) ، حرف تازه‌ای نیست❗️ 🔶از روز اوّل ، پیامبر عاشق او بوده است ، این که دیگر این همه مراسم نمی‌خواهد . 🔸پس چرا می‌خواهی سخن پیامبر در غدیر را به گونه‌ای معنا کنی که از پیامبر تصویر انسانی غیر کامل ساخته شود❓ باید سخن پیامبر را به گونه‌ای معنا کنی که با عقل و هوش و سیاست پیامبر مطابق باشد . 🔶پیامبر این مراسم باشکوه را برگزار کرد تا مسأله مهمّ رهبری جامعه را بیان کند .👑 🔸به راستی چه مسأله‌ای مهمّ‌تر از رهبری جامعه وجود دارد❓👌 🔶فقط با این معناست که همه دنیا از عقل و درایت پیامبر متعجّب می‌شوند . پیامبر ما به دستور خدا در بهترین زمان و مکان ، امّت خویش را جمع کرد و جانشین خود را به آنها معرّفی نمود . ... 🌾🍃🌾🍃🌾 @amoozeshmaaref