🍃🍃🍃💕🍃🍃🍃
🥀پاسداری از ازدواج، انفرادی نیست!
👈 دختر و پسر باید سعی کنند پیوند #ازدواج را پاسداری کنند.
‼️وظیفهی آنها هم این نیست که بگوییم هر کاری یکی از آنها کرد، دیگری تحمل کند. نه
👈 باید هر دو به هم کمک کنند تا این پاسداری صورت گیرد.
‼️ نمیشود بگوییم شوهر سهم بیشتری دارد یا زن سهم بیشتری دارد، نه
هر دو✌️ در حفظ این بنیان و در حفظ این اجتماع دو نفره
که بعدها به تدریج زیاد میشود، نقش دارند.👉
مقام معظم رهبری
#جمله #تداوم
@hamechydon
💠 #ازدواج و #رابطه به #زن_شوهردار
💬 سوال: آیا می شود با زن شوهردار عقد دائم یا موقت انجام داد و با وی نزدیکی کرد؟ آیا اجازه شوهر آن زن لازم است؟
✅ پاسخ:
"ازدواج با زن شوهردار به هیچ وجه جایز نیست، حتی اگر شوهرش هم اجازه دهد. اساساً یکی از شرایط ازدواج با هر زنی این است که شوهر نداشته باشد و در عده طلاق هم نباشد. بنابراین، اگر انسان بداند زنى شوهر دارد و با او ازدواج کند باید از او جدا شود و بعداً هم نمى تواند او را براى خود عقد کند." [1]
♦️ حدیث:امام باقر(علیه السلام): زنا شش اثر دارد: سه اثر در دنيا، سه اثر در آخرت، اما آثار دنيائي زنا، اين است که آبرو را ميبرد، رزق و روزي را کم ميکند، مرگ و نيستي را نزديک مينمايد. اما آثار آخرتي آن: غضب پروردگار، سختي حساب، ورود به آتش و جاودان ماندن در آن. [2]
✔️ نکته: گاهي ارتباط با زن متاهل به جاهاي خطرناك و باريك (رابطه جنسي و …) مي كشد و مجازات هاي سنگين دنيايي (سنگسار، اعدام و …) را گريبانگير فرد مي كند. آيا حيف نيست آدمي سرمايه زندگي خويش را تنها با يك اشتباهي كه مي تواند از آن جلوگيري كند بر باد دهد!
📚پی نوشت:
[1]. توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج 2، ص 469- 472.
[2]. فروع کافي، باب الزنا، ج 5، ص 541.
@hamechydon
✨﷽✨
#داستان_های_اخلاقی
🌼امیر نگاهت باش تا اسیر گناهت نشوی
✍در بنیاسرائیل زنی زناکار بود، که هرکس با دیدن جمال او، به #گناه آلوده میشد! درب خانهاش به روی همه باز بود، در اطاقی نزدیک در، مشرف به بیرون نشسته بود و از این طریق مردان و جوانان را به #دام میکشید، هرکس به نزد او میآمد، باید ده دینار برای انجام حاجتش به او میداد! عابدی از آنجا میگذشت، ناگهان چشمش به جمال خیره کننده زن افتاد، پول نداشت، پارچهای نزدش بود فروخت، پولش را برای زن آورد و در کنار او نشست، وقتی چشم به او دوخت، آه از نهادش برآمد کهای وای بر من که مولایم ناظر به وضع من است، من و عمل حرام، من و مخالفت با حق! با این عمل تمام خوبیهایم از بین خواهد رفت!
رنگ از صورت عابد پرید، زن پرسید این چه وضعی است. گفت: از خداوند میترسم، زن گفت: وای بر تو! بسیاری از مردم آرزو دارند به اینجایی که تو آمدی بیایند. گفت: ای زن! من از خدا میترسم، مال را به تو حلال کردم مرا رها کن بروم، از نزد زن خارج شد در حالی که بر خویش تأسف و حسرت میخورد و سخت میگریست! زن را در دل ترسی شدید عارض شد و گفت: این مرد اولین گناهی بود که میخواست مرتکب شود، این گونه به وحشت افتاد؛ من سالهاست غرق در گناهم، همان خدایی که از عذابش او ترسید، خدای من هم هست، باید #ترس من خیلی شدیدتر از او باشد؛ در همان حال #توبه کرد و در را بست و جامه کهنهای پوشید و روی به عبادت آورد و پیش خود گفت: خدا اگر این مرد را پیدا کنم، به او پیشنهاد ازدواج میدهم، شاید با من #ازدواج کند! و من از این طریق با معالم دین و معارف حق آشنا شوم و برای عبادتم کمک باشد.
بار و بنه خویش را برداشت و به قریه عابد رسید، از حال او پرسید، محلّش را نشان دادند؛ نزد عابد آمد و داستان ملاقات آن روز خود را با آن مرد الهی گفت، عابد فریادی زد و از دنیا رفت، زن شدیداً ناراحت شد. پرسید از نزدیکان او کسی هست که نیاز به ازدواج داشته باشد؟ گفتند: برادری دارد که مرد خداست ولی از شدت تنگدستی قادر به ازدواج نیست، زن حاضر شد با او ازدواج کند و خداوند بزرگ به آن مرد شایسته و زن بازگشته به حق پنج فرزند عطا کرد که همه از تبلیغ کنندگان دین #خدا شدند!!
📚برگرفته از کتاب عرفان اسلامی، ج 13، نوشته استاد حسین انصاریان
@hamechydon