eitaa logo
حامد محمدجانی
120 دنبال‌کننده
306 عکس
16 ویدیو
90 فایل
اطلاع رسانی؛ جزوات؛ منابع و اسناد؛ اسلاید و صوت دروس و سخنرانی‌ها و یادداشت‌ها...
مشاهده در ایتا
دانلود
مکاسب ۲ ، النوع الخامس ، ج۶.mp3
22.81M
📒📒📒📒📒📒📒📒📒📒📒 💠 النوع الخامس من مکاسب المحرمه 📚 جلسه ۶ مدرسه کریم اهل بیت امام حسن مجتبی ع 📒📒📒📒📒📒📒📒📒📒📒 🌐 @hamed_mohamadjani1
اصول الفقه، حلقه اولی، ج۱۱.mp3
25.45M
📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕 💠 الحلقات فی علم الاصول للشهید الصدر ره الحلقة الاولی 📚 جلسه ۱۰ مدرسه امام خمینی ره 📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕📕 🌐 @hamed_mohamadjani1
فقه، شرح لمعه، کفارات، ج۱۱.mp3
18.86M
📗📗📗📗📗📗📗📗📗📗📗 💠 الروضة البهية في شرح اللمعة الدمشقية «فقه۲» 🔹 کتاب الکفارات 📚 جلسه ۱۰ مدرسه امام خمینی ره 📗📗📗📗📗📗📗📗📗📗📗 🌐 @hamed_mohamadjani1
حامد محمدجانی
✅ جزوه و تقریر فقه ۲ «مکاسب» 🔺 بخش سوم جزوه کلام مفتاح الکرامه و اشکالات آن جواب صاحب مفتاح ال
✅ جزوه و تقریر فقه ۲ «مکاسب» 🔺 بخش چهارم اشکال و جواب اشکال: شیخ انصاری گفت اجاره با قصد قربت تنافی دارد، حال نتیجه این حرف این است که عبادات استجاری، صحیح نباشد. چون مثلا کسی که اجاره بر حج شده، قصدش پول می شود و با اخلاص تنافی دارد و این با اجماع مخالف است. جواب: اجاره بر عبادت، بر دو قسم است: قسم اول: اجاره بر عبادت نیابتی (عبادت استیجاری) است، مثلا من پول می دهم که تو نایب از میت شوی در نماز خواندن، در اینجا اجاره رفته روی اتیان عبادت با قصد قربت به نیابت از غیر. پس دو عنصر وجود دارد نیابت و اتیان عبادت، اما اجاره روی نیابت رفته است و به خاطر اجاره، واجب شده است و این نیابت، واجب توصلی است نه تعبدی که نیاز به قصد قربت داشته باشد و اجاره با قصد قربت تنافی داشته باشد. تطبیق اشکال و جواب (جواب سوال مقدر:)وأمّا تأتّي (آمدن) القربة (قصد قربت) في العبادات المستأجَرة، فلأنّ الإجارة إنّما تقع على الفعل المأتي به (فعل) تقرّباً إلى الله، نيابة عن فلان. توضیح جواب: اجاره کردن عامل برای عبادات، دو صورت دارد: صورت اول: اجاره کردن عالم برای عبادت نیابتی، یعنی همان عبادت استیجاری. در این صورت عقد اجاره بر انجام عبادت، قربة الی الله به نیابت از منوب عنه (میت مثلا)، واقع شده است، در اینجا دو عنصر وجود دارد: عنصر اول: نیابت عامل از منوب عنه، یعنی عامل خودش را بر انجام عبادت قربة الی الله نایب از منوب عنه قرار می دهد، عامل برای این نیابت، اجاره شده است و اجرت نیز در مقابل همین نیابت می باشد، نیابت اگرچه فی نفسه یعنی با قطع نظر از تعلق اجاره به آن، مستحب است، چون احسان به منوب عنه می باشد، ولی بعد از تعلق اجاره به آن، نیابت واجب می شود از نوع وجوب توصلی، چون در نیابت، قصد قربت شرط نیست. عنصر دوم: عبادت؛ عامل برای عبادت اجاره نشده است و اجرت نیز در مقابل عبادت نمی باشد. بنابراین چیزی که اخذ اجرت در قبال انجام آن، اشکال دارد (عبادت)، متعلق اجاره نیست و چیزی که متعلق اجاره است (نیابت)، اخذ اجرت در قبال انجام آن اشکال ندارد. (ارشاد الطالب، ج2، ص 119 - ایروانی، ج1، ص 206 - حاشیه صاحب عروه، ج 1، ص 24). صورت دوم: اجاره کردن عامل، برای عبادت غیر نیابتی، یعنی برای عبادت خودش. در این صورت عقد اجاره باطل است. تطبیق اشکال و جواب وأمّا تأتّي (آمدن) القربة في العبادات المستأجَرة، فلأنّ الإجارة إنّما تقع على الفعل المأتي به تقرّباً إلى الله ، نيابة عن فلان. توضيحه (تاتی القربه): أنّ الشخص (اجیر - عامل) يجعل نفسه نائباً عن فلان في العمل متقرّباً إلى الله، فالمنوب عنه يتقرّب إليه تعالى بعمل نائبه (منوب عنه) (عامل) وتقرّبه (نائب)، وهذا الجعل (قرار دادن خود نائب) في نفسه (با قطع نظر از متعلق اجاره شدن) مستحبّ؛ لأنّه (جعل) إحسان إلى المنوب عنه وإيصال نفع إليه (منوب عنه)، وقد يستأجر الشخص (عامل) عليه (جعل) فيصير (جعل) واجباً بالإجارة وجوباً توصّلياً لا يعتبر فيه (وجوب توصلی) التقرّب. فالأجير إنّما يجعل (اجیر) نفسه (اجیر) لأجل استحقاق الأُجرة نائباً عن الغير في إتيان العمل الفلاني تقرّباً إلى الله، فالأُجرة في مقابل النيابة في العمل المتقرّب به (عمل) إلى الله التي (صفت النیابه است) مرجع نفعها (نیابت) إلى المنوب عنه (میت مثلا)،  صورت دوم از جواب صورت دوم: اجاره کردن عامل، برای عبادت غیر نیابتی، یعنی برای عبادت خودش. در این صورت عقد اجاره باطل است. چون عمل که عقد اجاره بر اتیان آن منعقد شده است، قابل اتیان در خارج نیست (مستاجر، به واسطه عقد اجاره، اجیر را ملزم به اتیان عبادت با قصد قربت کرده است و اجرت نیز در قبال انجام عبادت، با قصد قربت می باشد، ولی انجام عبادت با قصد قربت، ممکن نیست. چون انجام عبادت برای اجرت، با انجام عبادت قربة الی الله، قابل جمع نیست، علاوه بر اینکه با اتیان عبادت قربة الله نفعی به باذل مال نمی رسد) و عملی که قابل اتیان در خارج است، عقد اجاره بر اتیان آن منعقد نشده است (اجیر، قادر بر اتیان عبادت، بدون قصد قربت است ولی اجاره بر این نوع از عمل، منعقد نشده است) بنابراین اجاره باطل است، بر خلاف صورت اول (عبادت استیجاری). تطبیق صورت دوم از جواب  وهذا (اجاره کردن عامل بر عبادت نیابتی) بخلاف ما نحن فيه (اجاره کردن عامل برای عبادت خودش)؛ (علت بخلاف:)لأنّ الأُجرة هنا (ما نحن فیه) في مقابل العمل تقرّباً إلى الله. (علت دوم بخلاف:)لأنّ العمل (عبادت عامل) بهذا الوجه (به این صورتی که در ما نحن فیه است، یعنی انجام عبادت با قصد قربت) لا يرجع نفعه (عمل) إلاّ إلى العامل؛ (علت لا یرجع:)لأنّ المفروض أنّه (عامل) يمتثل ما وجب على نفسه،  🌐 @hamed_mohamadjani1
✅ جزوه و تقریر فقه ۲ «مکاسب» 🔺 بخش پنجم تطبق ادامه صورت دوم اشکال (ترقی از لان الاجرة هنا...:)بل (اجرت) في مقابل (چون اجرت با قربت قابل جمع نیست) نفس العمل (عمل بدون قصد قربت)، فهو (مستاجر - باذل مال) يستحقّ نفس العمل، و (حالیه است - این جمله، تا فان قلت، در مقام تعلیل برای این مطلب است که اجرت در مقابل نفس عمل است نه در مقابل عمل با قصد قربت) المفروض أنّ الإخلاص (قصد قربت) إتيان العمل لخصوص أمر الله تعالى (و حال آنکه در اجاره باید عمل قابلیت داشته باشد که اجیر عمل را به قصد استحقاق مستاجر انجام دهد) ، والتقرّب يقع للعامل دون الباذل (و حال آنکه در اجاره، باید نفعی به باذل برسد)، ووقوعه (تقرب) للعامل يتوقّف على أن لا يقصد (عامل) بالعبادة سوى امتثال أمر الله تعالى (اجرت را) (و حال آنکه در اجاره باید عمل قابلیت داشته باشد که اجیر عمل را به قصد استحقاق مستاجر انجام دهد). ان قلت و قلت ان قلت: گفته شد که اجاره کردن عامل برای عبادت، منافی با قصد قربت از ناحیه عامل است، اشکال این است که منافاتی در بین ینست، چون اجیر عبادت را (عبادت، یعنی عمل با قصد قربت) انجام می دهد، بدون اینکه در حین انجام عبادت، اجیر بودن خود را در نظر داشته باشد (مراد از در نظر نداشتن، این است که عمل را به قصد استحقاق مستاجر انجام نمی دهد)، بعد از انجام عبادت، به علت انجام مورد اجاره، یعنی عبادت، مستحق اجرت می شود، بنابراین اجاره، مانع از قصد قربت نیست. قلت: شرط صحت اجاره این است که مورد اجاره قابلیت داشته باشد که اجیر آن را به قصد استحقاق مستاجر انجام دهد و این شرط در اجاره عبادت منتفی است، چون عبادت قابلیت ندارد که به قصد استحقاق مستاجر اتیان شود. تطبیق ان قلت و قلت فإن قلت: يمكن للأجير أن يأتي بالفعل مخلصاً لله تعالى (قربة الی الله)، بحيث لا يكون للإجارة دخلٌ في إتيانه (فعل قربة الی الله) فيستحقّ (اجیر) الأُجرة، فالإجارة غير مانعة‌ عن قصد الإخلاص (قربت). قلت: الكلام في أنّ مورد الإجارة لا بدّ أن يكون عملاً قابلاً لأن يوفّي به (عمل) بعقد الإجارة، (تفسیر یوفی:)ويؤتى به (عمل) لأجل استحقاق المستأجر (باذل) إيّاه (عمل را) و (عطف بعقد است) من باب تسليم مال (عمل) الغير (مستاجر) إليه (الغیر)، وما كان من قبيل العبادة غير قابل لذلك (أن یوفی به.... الیه). ان قلت: گفته شد که اجاره کردن عامل برای عبادت، منافی با قصد قربت از ناحیه عامل است، اشکال این است که منافاتی در بین نیست، چون انجام عبادت به قصد استحقاق اجرت، مثل انجام عبادت به قصد حصول حاجات دنیوی است (عامل و اجیر، صلات را به قصد قربت و صلات به قصد قربت را به قصد استحقاق اجرت انجام می دهد، چون متعلق اجاره عمل با قصد قربت است، با حفظ این نکته، انجام صلاتِ به قصد قربت به قصد استحقاق اجرت مثل انجام صلاتِ به قصد قربت، به قصد سعه رزق و امثال سعه رزق از طرف خداوند است) و انجام عبادت به قصد حصول حاجات دنیوی، صحیح است (بخاطر روایات)، پس انجام عبادت به قصد استحقاق اجرت، صحیح است. قلت: قیاس این دو به یکدیگر، قیاس مع الفارق است (یکی از اقسام قصد قربت، طلب حاجت دنیوی یا اخروی از خداوند است، ولی استحقاق اجرت از غیر خدا از اقسام قصد قربت نیست، بنابراین انجام عبادت به قصد سعه رزق و امثال آن، انجام عبادت با قصد قربت ثانوی است که موکِّد قصد قربت اولی می باشد بر خلاف انجام عبادت به قصد استحقاق اجرت از غیر خدا) و قیاس مع الفارق باطل است، پس قیاس این دو به یکدیگر باطل است. تطبیق ان قلت و قلت فإن قلت: يمكن أن يكون غايةُ (مقصود) الفعل (مثل نماز) التقرّب (قربت)، والمقصود من إتيان (انجام دادن) هذا الفعل المتقرّب به (فعل) (عبادت مثل صلات با قصد قربت) استحقاق الأُجرة، كما يؤتى بالفعل تقرّباً إلى الله ويقصد منه (فعل) حصول المطالب الدنيوية، كأداء الدين وسعة الرزق وغيرهما من الحاجات الدنيوية (مثل شفاء مریض). قلتُ: فرقٌ بين الغرض الدنيوي (مثل سعه رزق) المطلوب من الخالق الذي (صفت خالق است) يتقرّب إليه (خالق) بالعمل (عبادت)، وبين الغرض الحاصل من غيره (خالق) وهو (غرض) استحقاق الأُجرة ؛ فإنّ طلب الحاجة من الله تعالى سبحانه ولو كانت (حاجة) دنيوية (خبر ان:)محبوب عند الله، فلا يقدح (طلب حاجت) في العبادة، بل ربما يؤكّدها (طلب حاجت، عبادت را) . نکته استدلال صاحب ریاض بر حرمت اخذ اجرت در قبال انجام واجب این بود که اخذ اجرت منافی با قصد قربت است، این استدلال از یک جهت صحیح و از دو جهت باطل است. جهت صحیح: این استدلال در بعضی از مصادیق واجب تعبدی، صحیح است (کما سیاتی). جهت بطلان اول: این استدلال مانع اغیار نیست، چون مدعی، یعنی حرمت اخذ اجرت در قبال انجام واجب، شامل مستحب تعبدی نیست، ولی استدلال شامل مستحب تعبدی است. جهت بطلان دوم: این استدلال جامع افراد نیست، چون مدعی شامل واجب توصلی است، ولی استدلال شامل واجب توصلی نیست.
تطبیق نکته وكيف (وارد باشد یا نباشد) كان (اشکال صاحب مفتاح بر صاحب ریاض)، فذلك الاستدلال (استدلال صاحب ریاض - تنافی اخذ اجرت با قصد قربت) حسنٌ في بعض موارد المسألة (اخذ اجرت، در قبال انجام واجب) وهو (بعض موارد) الواجب التعبّدي في الجملة (بعضی از مصادیق واجب تعبدی)، إلاّ أنّ مقتضاه (استدلال) جواز أخذ الأُجرة في‌ التوصّليات، وعدم جوازه (اخذ اجرت) في المندوبات التعبّدية، فليس (استدلال) مطّرداً (مانع اغیار در مستحبات) ولا منعكساً (جامع افراد در واجب توصلی). 🌐 @hamed_mohamadjani1
حامد محمدجانی
🛑 با عرض پوزش امروز درس مکاسب به دلیل نقص فنی ضبط نشده است
1_5494688533790588932.pdf
2.85M
🛑 انتشار به بهانه مباحثه مطرح شده در جلسه ۱۱ کلاس اصول پیرامون 📚عنوان : عصر حیرت ✍نویسنده : مهدی نصیری 📖موضوع : غیبت امام زمان (عج) 📄تعداد صفحات : ۲۵۶ صفحه 🆔 @hamed_mohamadjani1
🛑 شبهات کلامی 👇
حامد محمدجانی
#شبه دیشب خوابم نمی برد یه چیزی فکرمو مشغول کرده بود: چطور امام علی هر شب شیر میذاشته در خونه فق
🛑 🛑 🔺 چرا فقط انسانهای چند هزار سال پیش باید معجزه ببینند! در فضای مجازی و یکی از سایتهای مخالف دین چنین چیزی آمده بود و مخالفین دین نیز اینرا میگویند که: وقتی به داستانهای کتب دینی نگاه میکنید با عالمی مواجه میشوید که حتی در خیال هم قابل تصور نیست. به یک طرف نگاه می کنید می بینید شخصی در حال حرف زدن با حیوانات است. در طرف دیگر شخصی حرکت ماه و خورشید را متوقف کرده. یکی در پشت سر شما دریایی را شکافته. بالای سرتان یک نفر در حال پرواز روی قالیچه است . در سمت دیگر شخص دیگری در میان آتش بدون اینکه بسوزد نشسته و با خدا چای می نوشه !!! خلاصه در یک کلام شما خود را در فیلم هری پاتر می بینید !!! می گویند معجزه انجام میگرید تا مردم ایمان بیاورند. من به عنوان یک کافر از خدا سوال می کنم که اگر این افسانه ها حقیقت دارد چرا در زمان حال معجزه انجام نمی شود تا من کافر از گمراهی برگردم و همچنین ایمان افراد مذهبی هم کامل تر شود ؟ چرا فقط انسانهای چند هزار سال پیش باید معجزه ببینند و سریع ایمان بیاورند ؟ آیا این از بی عدالتی و فرق گذاشتن میان انسانها نیست ؟ چرا فقط افرادی خاص و محدود در یک زمان خاص معجزه ببینند ؟ و در آخر اینکه چرا همه معجزات زمانی اتفاق افتاده که قلم هیچ محقق بی طرفی این وقایع را ثبت نکرده است ؟!! جواب چیست ؟ لطفا مستدل ومنطقی جواب بدهید تا بتوانیم جواب شبهه افکنان را بدهیم و ایمان و اعتقاد خودمان بیشتر شود. @hamed_mohamadjani1