موشکها، رجزها و هویتهای جمعی
در جایی از این خاک که اگر موشکهای سوختخورده نبودند، چیزی از نام و نشانش باقی نمیماند، معنای رجز و هویت جمعی را بهتر میشود فهمید. اگر به کوچههای پشتی همان میدان نگاه کنیم، جایی که بچههای بسیج فرهنگی ایستادهاند و یک نوحه قدیمی را با صدای بلند تمرین میکنند، چیزی از روح مناسک شیعی میفهمیم.
مناسک، مثل سوخت موشک، چیزی است که دیده نمیشود اما بردش به فرسنگها میرسد. اگر عاشورا نبود، اگر اربعین و سینهزنی و هیئت نبود، شاید شیعهای هم نبود که روی این زمین بلند شود و بگوید: من از کربلا آمدهام و هنوز پابرجایم.
شیعه و هویت جمعی:
یک نگاه ساده به تاریخ نشان میدهد که این هویت جمعی چطور ساخته شده. بغدادِ شیخ مفید را یادتان هست؟ آنجا که در میانه میدان شهر، شیعه برای اولین بار مناسک جمعیاش را به رخ کشید؛ جایی که غدیر در قالب نماز جماعت شکل گرفت. این تنها یک حرکت دینی نبود؛ بلکه تعریف جدیدی از مقاومت بود، در دل حکومتی که هر لحظه تهدید به هضم شیعه در اکثریت میکرد.
حالا بیاوریدش به دهه ۴۰ و ۵۰ شمسی، همین حوالی. وقتی مجاهدین خلق شروع کردند به برداشتن هویت دینی مردم، و مارکسیسمِ روسی از جنوب تهران تا کارخانههای شمال کشور نفوذ کرد، این هویت جمعی چه کرد؟ آیا ساکت ماند؟ یا اینکه رجزهای جدید ساخت؟
رجز به مثابه تکنیک:
شهید مطهری کتاب علل گرایش به مادیگرایی را نوشت. گفتند: چرا دفاع نمیکنی؟ او گفت: دفاع؟ من بازی را عوض میکنم! این کتاب، نه جوابیه بود و نه بحثی منفعل. یک حمله بود. رجزخوانی در میدانِ فکری که دشمن زمین را انتخاب کرده بود. او زمین را عوض کرد، بازی را عوض کرد و بعد، پایههای فکری مادیگرایی را یکییکی برداشت.
رجز و جهاد تبیین:
اگر رجز را کنار جهاد تبیین بگذاریم، میفهمیم این دو، دو روی یک سکهاند. جهاد تبیین، یک جور بیانِ حقایق است، یک جور روشنگری آرام، اما رجز؟ رجز کاری میکند که زمین زیر پای دشمن بلرزد. اگر تبیین، نور است، رجز، صاعقه است.
رجزها، نه از جنس صداهای پوچ که از جنس کلماتِ زندهاند. انَّ الحیاة عقیدة و جهاد، همین یک جمله مگر کم رجز است؟! اگر هویت جمعی را از مناسک بگیرند، اگر نوحههای حسینی به فراموشی سپرده شود، اگر رجزخوانیها خاموش شوند، موشکها دیگر سوختی برای حرکت ندارند.
خطر غفلت:
درست همان زمانی که ما مشغول دعواهای داخلیمان هستیم، آنطرف مرز، دشمن مشغول بازسازی پایگاههای فکریاش است. این را وقتی فهمیدیم که ترورهای کور منافقین، درست وسط شهرهایی اتفاق افتاد که فکر میکردیم امن هستند. از ریگی تا عملیاتهای تروریستی جنوب، همه نشان دادند اگر جهاد تبیین متوقف شود، اگر سوختِ رجزها کم شود، دشمن نهتنها زمینِ فکر، بلکه زمینِ زندگی را هم از ما میگیرد.
یک پایان برای آغاز:
جهاد تبیین و تبلیغ تهاجمی، دو بالِ پرواز هویت جمعی شیعهاند. یکی میگوید، یکی عمل میکند. یکی نشان میدهد، یکی ویران میکند. این مناسک شیعی، این هیئتها و عزاداریها، چیزی بیشتر از مراسماند؛ سوختی هستند که حرکتهای بزرگ را ممکن میکنند. این سوخت را از دست بدهیم، موشکها میمانند اما حرکت نمیکنند.
و حالا سؤال این است: رجز بعدی چیست؟
٨ دی ماه ۱۴۰۳- محمدجانی
------------------------------------------------------------
بعدالتحریر:
- انا و جمیع من فوق التراب / فداء تراب نعل ابي تراب "ع"
- "الهم ارزقنا توفیق الطاعه و المجاهده فی سبیلک و اختم عاقبتنا بالخیر و الشهاده"
#وعده_صادق #مقاومه #شهادت
https://eitaa.com/hamed_mohamadjani