#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
طلوعِ هر سحرم باش یا اباصالح
همیشه در نظرم باش یا اباصالح
در این سیاهیِ فتنه ، در این خسوفِ ثواب
بیا خودت قمرم باش یا اباصالح
اگر چه کودکِ از تو فراریم ، اما
به وقت غم پدرم باش یا اباصالح
خیالِ پست کجا ، شانهٔ سپهر کجا
توانِ بال و پرم باش یا اباصالح
به سویِ چشم تو با توبه باز خواهم گشت
تلافیِ ضررم باش یا اباصالح
تو نیستی ، اگر اینجا بد است هر خبری
بیا و خوش خبرم باش یا اباصالح
#حامد_آقایی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
چون کافری که خیرِ آئین را نمی داند
چون ناخوشی که راه تسکین را نمی داند
دنبال آرامش دمادم می دود اما
دنیا تو را کم دارد و این را نمی داند
#حامد_آقایی
#اللهم_عجّل_لولیک_الفرج
نه عشق بود و شوری ، نه سایه ایی نه یاری
دستت گرفت دل را ، از موج بی قراری
من زردِ زردِ زردم ، تو سبزِ سبزِ سبزی
من خشک و خار و خاشاک ، تو موسم بهاری
جرمی که نیست بدتر از غفلت از نگاهت
من را ببخش بودم هر دم به نابکاری
ای ماه پشت پرده ، بهر گناهکاران
بر عاشقانت اما خورشیدِ آشکاری
خوشبخت عده ایی که در راه چشمهایت
مردند و من نمردم از چشم انتظاری
آغوشِ گرم گیرا ، ای ماه مهربانی
خوش آن لبی که بوسه ، چید از تو یادگاری
تطهیر جان عالم دستی تمیز خواهد
ای آینه که در خاک ، تنها تو بی غباری
چشمت همیشه ابریست خونِ دلت روانست
بر چون حسین باید هر روز و شب ، بباری
گودال سینهٔ توست ، از بس که روضه دارد
هر لحظه روضه خوانِ آن جسم نیزه زاری
#حامد_آقایی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
ستم کش های عالم را امیدی نیست باور کن
به جز روی گلِ مهدی نویدی نیست باور کن
مپیچ از بهر هیچ ای جان به دور آرزوهایت
که جز گیسوی او صبحِ سپبدی نیست باور کن
به بند انداخته دنیای بی مهری ، عدالت را
که بیتِ عدل را جز او کلیدی نیست باور کن
نقابِ شادمانی این جهان بر چهره اش دارد
بر این لبخندِ مصنوعی که عیدی نیست باور کن
زمین ، کهنه تر و خسته تر از دیروز می چرخد
که حالِ مضطرش چیزِ جدیدی نیست باور کن
یدالله ست نعمت را به عدلش می کند تقسیم
بیاید او دگر دست پلیدی نیست باور کن
اگر حالا نمی آید به جز معدود یارانش
به دریای نگاه او مریدی نیست باور کن
#حامد_آقایی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
کسی به قدر تو مظلوم نیست در عالم
برای غربت خود پس ظهور کن آقا
#حامد_آقایی
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
کاش می شد نامه ایی بودم به دستان شما
تا که دستت را بگیرم ، ای به قربان شما
کاش می شد بوسه ایی افتاده بر پای تو بود
کاش می شد چشم شد از برق دندان شما
گاه بی جانی هزاران بار از جان بهتر ست
مثل آن چوبی که باشد رحلِ قرآن شما
کاش بودم کاسه ی آبِ زمان تشنگیت
یا کنار نان تو بودم نمکدان شما
با تو بودن بیشتر از شکل ، دل را لازم ست
هر چه باشم کاش که باشم مسلمان شما
#حامد_آقایی