eitaa logo
کشتهٔ اشک
211 دنبال‌کننده
42 عکس
14 ویدیو
0 فایل
اشعار حامد آقایی# ای خواستنی ترین عزیز عالم آقای بهشت یا اباعبدالله ادمین 09124886897
مشاهده در ایتا
دانلود
تو را برداشتن سخت ست ای خرد و خمیر اما ز بس رفتی به زیر سم ، کشیده می شوی راحت به هر جای بیابان بخشی از جسم تو افتاده اگر چه دوره ات کردند دیده می شوی راحت چه بد ، ای میوهٔ دل نخل امیدم زمین خوردی که روی این عبای کهنه چیده می شوی راحت عزیزم اندکی مانده دگر قدری تحمل کن بیاید مادر قامت خمیده می شوی ، راحت هنوز از تو نکندم دل که بستی چشمهایت را چرا اینقدر از بابا ، بریده می شوی راحت
یا خدیجه(س) ما بچه های فاطمه هستیم ، آمدیم مادربزرگ عیدی ما را حرم بده
چه شِکّری ست چه طعمی ست عطر هر دهنی ست که عزّتِ کلمات و شکوهِ هر سخنی ست قسم به نام حسن ، هر که مهرِ او را داشت انیس و مونسمانَ ست قوم و خویشِ تنی ست رسیده نیمهٔ ماه و نگاه ها اینجاست چقدر این پسرِ خانواده خواستنی ست به یمنِ آمدنش نرخ ها شکسته شده بگو به کعبه اذان را، چه ماهِ بت شکنی ست به روزِ حشر که خوبان حسینی اند همه حدیثِ عشق بگوید ، حسین خود حسنی ست چه چشمه ایست دو چشمش چه ابروئیست کمان عزیزِ فاطمه یعنی عزیزِ هر دو جهان هر آنچه رزقِ جهان هست آب و دانهٔ اوست و جود مانده اگر عمرِ جاودانهٔ اوست همیشه سفرهٔ بذلِ کریم باز بود همیشه بخششِ بی منّت از نشانهٔ اوست چنان به مهرِ خودش فقر را بغل گیرد فقیر حس نکند در میان خانهٔ اوست خدا تمامِ کرم را به مجتبی داده کلیدِ خانهٔ فردوس در خزانهٔ اوست بهشت را به بها می دهد خدا ، آری بهشت اگر بدهد حتم با بهانهٔ اوست دلم به سفرهٔ شاهانه دعوت ست امشب بساط آنکه گدا نیست ، حسرت ست امشب
تو با عظمت ترین جهانی تو حرف بزرگ هر دهانی بُرنده ترین کلام ، از توست ای ناب ترین تیغِ معانی در نطفه ، طلوعِ روح با توست در مرگ ، تو روح می ستانی ای حافظِ سی هزار عالم آقای کران و بی کرانی ابرو و لب تو جمع اضداد چون قهرِ تو ، شهره مهربانی سلمان به جوانی اش تو را دید حیرت که مسن ترین جوانی جای خود ابوتراب ، تازه بابای تمام آسمانی سمتِ تو کند فرار مخلوق در حشر تو برگهٔ امانی ای روی زمین قوی ترین مرد مظلوم ترینِ این جهانی
ای دست گیر ، بیعتِ ما را قبول کن این بار هم زعامتِ ما را قبول کن ای مهربان به چشمِ طمع آمدیم ما گفتی بیا ، جسارت ما را قبول کن تا کاروان قربِ به تو راهمان زیاد جا مانده ایم ، سرعت ما را قبول کن دل را به مفت هم نخریدند مردمان ما یخ فروش ، قیمت ما را قبول کن خوبان شدند غبطهٔ ما ، خوش به حالشان بی ارزشیم ، حسرت ما را قبول کن شب زنده دارِ هرشبِ قدریم با علی ربّ علی ، عبادت ما را قبول کن ما را به دوستیِ علی خلق دیده ست محشر بیا رفاقت ما را قبول کن دائم بیار نام علی را به روی لب امضای این زیارت ما را قبول کن ما را ببر حرم به همان خواهری که گفت این کشته را ، بضاعت ما را قبول کن
این بار هم خون ریخت ، اما پشت در نه آسیب را پس یک نفر زد ، چل نفر نه آن بی هوا ضربه ، هوای کوچه را داشت هنگامِ ضربه داد مولا را خبر نه یک تیغ داد اندازهٔ یک کربلا زخم خونِ دلی نقش زمین شد خونِ سر نه تا خانه هر دفعه زمین می خورد می گفت من را نبیند دخترم با چشم تر نه در کربلا اما سکینه دید زلفی در پنجه ای می رفت و گفت آه ای پدر...نه موئی که زهرا شانه کرد آنجا به هم ریخت از دست شمر افتاد تن بر خاک ، سر نه زد بیشتر زد بیشتر زد بیشتر شمر می گفت در گودال زینب هر قدر نه
هر کس بلا نخواست مقرب نمی شود یعنی که عبدِ باب دل رب نمی شود زینب گرفت جامِ بلا را و سر کشید جامی چنان سبوش ، لبالب نمی شود ام المصائب عالمهٔ بی معلمه هر بانوئی که صاحبِ منصب نمی شود دریا اگر که خونِ دل عاشقان شود یک قطره از مصیبتِ زینب نمی شود زینب ، حسین را به تماشا گذاشت و گفت این بهشت قسمتِ هر لب نمی شود تنها برای یک بدن آمد میان دشت آن هم علی که با رخ او شب نمی شود گفتا که جانِ جانِ برادر بلند شو قدّ حسین با تو مورب نمی شود خون تو ریخته که چنین گُر گرفته ایی این آتش تن تو که از تب نمی شود بوسه گرفت از تو همین چند لحظه پیش ای ماهِ نیزه نوش ، لبت لب نمی شود تنها عباست چارهٔ ما ور نه این بدن هرکار می کنیم مرتب نمی شود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خبر آدم و عالم به در خانه توست ما که در چای تو فال همه عالم دیدیم
🔻عنایت خاص امام حسین به روضه خانگی+فیلم مرحوم آیت‌الله مجتهدی تهرانی می‌گفت: زمانی یکی خواب دیده بود که امام حسین(ع) از قمر بنی‌هاشم می‌پرسند: روضه‌خوان‌ها چند نفر هستند؟ می‌خواهم صورتشان را ببینم. صورت را که به امام حسین(ع) می‌دهند، بعضی روضه‌خوان‌ها را قلم می‌زنند. 👇👇👇 aghigh.ir/000Wmm
زمین از ظلم ، غم دارد که اینجا آسمان خاکی ست به باطن آسمانِ هفتم ست و در عیان خاکی ست قنوتی نیست از دستی و از گلدسته ایی اینجا که زانوی زیارت نامه در این آستان خاکی ست اذان را از بلندای مناره گوش باید داد ولی صد حیف نام اعظم و نام اذان خاکی ست نمی دانم چرا ویرانه ، حتما حکمتی دارد و شاید که قبور اینجا برای امتحان خاکی ست یقینا مجتبی از فاطمه پیشی نمی گیرد نمیخواهد مزاری ، تا که قبر بی نشان خاکی ست بقیع و گوشهٔ زندان و کنج حجره و گودال برای دستگیری تاج سرها ، جسمشان خاکی ست
کجا رود اسیرِ کربلا به غیرِ روضه ها به سیل اشک می رسد به وقت سیر روضه ها خوشا به حال آنکسی که مو سفید روضه شد که گشت رو سفید و عاقبت بخیر روضه ها اگر چه از نگاه او فراری اند عده ایی فراریان شوند عاقبت ، زهیرِ روضه ها به هر کجا که با سرش رسید ، گریه پا گرفت دمی به دیر راهب و دمی به دِیر روضه ها حال که زائر دلِ شکسته می شود حسین کجا رود اسیر کربلا به غیر روضه ها
اگر که پر زده روحم ، فدای جسم علی که اعظم ست برایم ، عزای جسم علی عمود و تیغ به فکر طلا شدن هستند اگر شدند تماما گدای جسم علی پی تنی که شده پخش آمدم اما به چند تکه رسیدم به جای جسم علی عبای پیغمبر روی شانه های من ست پیمبر ست ، عبا پس برای جسم علی عصای من شده یک چیز ، نیزهٔ غربت به عکس، من شدم اینجا عصای جسم علی بگو به شمر نیاید میان آن گودال که قتلگاهِ من اینجاست پای جسم علی
خواستی عمامه برداری اگر نگذاشتند از تن جدّت ولیکن پیرهن برداشتند شخم زد ده اسب جدّت را و بعدش کوفیان تیغ ها و نیزه ها را روی جسمش کاشتند پیکرش را دشنه ها هر قدر برمی داشتند سنگ اندازان به رویش سنگ را انباشتند سر بریدن ، ارباًاربا ، تاختن ، جای خودش عمه را بر دیدن این صحنه ها واداشتند خوب شد سالم به خانه آمدی اما حسین پیکری از او برای خواهرش نگذاشتند
طلوعِ صبح بشر درنگاه تو معلوم به پرده پردهٔ عالم پگاه تو معلوم تو آشکار ترین ، بلکه بهتر از خورشید در آسمان و زمین روی ماه تو معلوم گرفته ست هوای جهان اگر از غم به های های جهان ست آه تو معلوم تو خود پناهِ جهانی اگر چه آقا جان کنار چادر زهرا پناه تو معلوم هر آنکه بر غم جدّت گریست می داند که گشت با مددِ گریه راه تو معلوم قسم به سیصد و اندی حبیب های شما حسینی اند از این رو سپاه تو معلوم تو صبح و شام خود از زائران گودالی به ناحیه ست فقط قتلگاه تو معلوم
واله پاکیِ توست حضرت مریم تشنهٔ دیدار توست چشمهٔ زمزم هست به قم کار تو شفای مریضان حشر بود کار تو شفاعتِ عالم حتم به محشر کنار فاطمه هستی بین همه گامهای توست مقدم شب زدگان را حریم توست چو خورشید صحن عتیق تو هست نور مجسم امر شفاعت به هر کسی نرسیده راضیِ از تو ، خداست قدر مسلم آن که به زهرا شبیه بوده ، یقین شد چشم و چراغ دلِ پیَمبر اکرم چشم و چراغ دل پیمبر اکرم اشک به چشمم بده برای محرم
با بوسه بر خاکت طلا رونق گرفته با نام تو بازارها رونق گرفته ای که قدمگاه تو آمالِ دل ماست هر جا که رفتی خاک پا رونق گرفته داروی ما دارالشفایت ، خاک پایت در خیلِ بیمار این دوا رونق گرفت بیمار ، یک تجویز ، حال خوب ، برگشت اینگونه این دارالشفا رونق گرفته مزدِ تو بر زوار توحید ست ، با تو ایمانِ مردم بر خدا رونق گرفته یک اربعین را کربلایی می کنی پس انگار با تو کربلا رونق گرفته
ای ترکِ تن کرده ، مکن ترک این جماعت را آوراگان را بیش از این آوارگی ظلم ست
هدایت شده از samad
روح الله.mp3
1.84M
❇️ کمالات از خداست ❇️ 🔊 استاد ارجمند مهدی توکلی ✨✨✨✨✨ ✅حضرت آیت الله بهجت قدس سره: 🔻⚠️ما برای این وقت تلف‌کردن‌ها آفریده نشده‌ایم.❗ 📚نکته‌های ناب، ص١٣٣ https://eitaa.com/a110z135
حدیث لم یزلی بود آنچه می گفتی که مدح نور جلی بود آنچه می گفتی تو از صفات خدا حرف میزدی اما بدان صفات علی بود آنچه می گفتی
(١) یابن‌الشبیب! جدّ مرا بی‌هوا زدند یابن‌الشبیب! جدّ مرا با عصا زدند. پی‌نوشت: بی‌هوا بودن، به معنای بی‌پروا و بی‌توجه بودن به محیط اطراف خود و عدم مواظبت است. «بی‌هوا زدن» بیانگر نوعی رفتار ناجوانمردانه‌ی افراد بی‌مروّت است. مثال: بی‌هوا بر روی ماه دخترت سیلی زدند.. اما وقتی رزم امام علیه‌السلام را وصف می‌کنیم، بلاغت کلام، اقتضا می‌کند که از کنایه‌ی بی‌هوا‌زدن استفاده نکنیم؛ تا تصور ناشایست در ذهن مخاطب ایجاد نشود. یابن‌الشبیب! جدّ مرا بی‌هوا زدند موهِم معنای «غفلتِ امام» است. (نستجیر بالله) و چون این عبارت، در قالب زبان حال حضرت امام رضا سلام‌الله‌علیه بیان شده است، به نظر می‌رسد که در نقل و اشاعه‌ی آن، وسواس بیشتری باید داشت.
کنج حجره از جفا روحی فداک افتاده ای پیش زهرا با لبانی چاک چاک افتاده ای بارها خواندی که افتاد از روی مرکب حسین روضه خوانِ روی خاکی روی خاک افتاده ای
اگر چه اهل نیازیم ، ناز هم داریم اگر چه پستی گاهی ، فراز هم داریم امید ، هدیهٔ این آستان به زائرها ست به اهلِ خوف بگو چاره ساز هم داریم به دور قبلهٔ این خاک ، اغنیا جمعند میان طوس ، عراق و حجاز هم داریم گناهکارترین کیست ؟ بی محبت او که با ولای رضا جان ، نماز هم داریم تقربِ به مقامش تقربِ به خداست برای بندگیِ خود تراز هم داریم چه نعمتی ست که هستیم همجوارِ رضا اگر چه اهل نیازیم ، ناز هم داریم
هزار شکر که اشکِ کبوتران با توست به بال ، سایه رساندند چهار سویت را
رتبه دارد هر که اینجا گریه ، زاری می کند گریه اش، صدیقه را در اصل یاری می کند جوهر این اشک پاکیزه کند زنگار را اشکِ روضه نور را بر روح ، جاری می کند از بدِ کردارِ ، خاطی می برد بر او پناه یاد او مخلوق را از خود فراری می کند خوش به حال آنکه اول نیتش را صاف کرد خوش به حال آنکه در این خانه کاری می کند رحمت حق بر روان مادری که سالهاست خانه داری نه از اول روضه داری می کند صبح و شب بر روضه های شام باید گریه کرد چونکه معصوم از برایش بیقراری می کند خونِ پیشانیِ سرهای به نیزه شاهدند هر کدام از سنگها قصدِ شکاری می کند گاهواره داده جایش را به چیز دیگری هست مادر ، نیزه اما بچه داری می کند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺بیشتر از ۱۴۰۰ ساله نمیتونند پنهانش کنند! الله اکبر ! يُرِيدُونَ لِيُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ مى‏ خواهند نور خدا را با (پُف) دهان خود خاموش كنند و اگر چه برای كافران ناخوشایند است (اما) خدا نور خود را كامل خواهد کرد حتما نباید معجزه شق القمر باشد یا اینکه اعجاز عصا مار دوسر باشد آنچه خدا خواهد همان مقدور خواهدشد هر معجزه با آن پیامش معتبر باشد آیات ما را دشمن دین کرده نابودش جز آن شکافی که بر او خون جگر باشد آیا میان این همه اعجازهای حق از این ترک هم می شود فرخنده تر باشد؟ آورده حیدر را خدا در خانهٔ کعبه تا قیمت دُر از صدف ارزنده تر باشد مانوسِ حق بوده علی فخرِ خدا بوده پیش از دمی که گفته شد فخر بشر باشد
مسلّم ست که از تو جدا نخواهم شد بگو بمیر ، جوابِ چرا نخواهم شد به جز صدای غریب تو ای امام بهشت بدان که با احدی هم صدا نخواهم شد خدا کند که بیینم وضوی خونم را خدا کند که نبینم فدا نخواهم شد هزار بار به راهت اگر که سر بدهم من از کنار تو آقا جدا نخواهم شد منی که در به در کوچه های کوفه شدم میان حشر دگر زابرا نخواهم شد غریبه ام اگر اینجا به مسلمت بده حق به شهر غیر حسین آشنا نخواهم شد خدا کند که عطش بعدِ من به تو نرسد که جز برای تو گرم دعا نخواهم شد به محضِ هل دادن ، می روم در آغوشت ز بام دارالاماره رها نخواهم شد