eitaa logo
حامدانه
972 دنبال‌کننده
256 عکس
26 ویدیو
6 فایل
«حامدانه» بخشی از دغدغه ها و نگاه های یک طلبه در جبهه فرهنگی است. قدم هایتان برچشم.. حامد تقدیری رییس ستاد ملی روایت پیشرفت کشور رئیس بنیاد ملی نوجوان و سازمان مدارس صدرا (imso.ir) ارتباط : @h_taghdiri https://eitaa.com/joinchat/2514681856C515654693b
مشاهده در ایتا
دانلود
بیست و پنج سال پیش چهار از عزم شان را جزم کردند تا در کنار انقلاب اسلامی در حمایت و در کشور فعالیت کنند . در این میان یکی از طلاب به رسید و نامش برای همیشه در دلها ماند . شهید حجت الاسلام علمدار این کاروان دغدغه مند بود که به شهادت رسید . دو نفر بعد از چند سال خدمت فرهنگی به کشور برگشتند و برای دغدغه اش ماند . خود را تعریف کرد و بدون داشتن حمایت مالی و تشکیلاتی ثابت ، کاری کرد که اکنون آرزوی ماست . شیخ جعفر به تنهایی مجتمعی آموزشی را پله پله کامل کرد و حتی برای درآمد مدرسه ، را در برنامه ی خود قرار داد. شیخ جعفر اکنون ۴۵۰ دانش آموز دارد و چهارده گروه فارغ التحصیل داشته است. شیخ و استاد ما هنوز . هنوز بوی اخلاصش دل ما را میبرد . هنوز چهره اش و پر است. طلبه ای که را تکلیف خود دانست و در قم نماند تا چشمه های معارف الهی در جهان جوشان باشد . اکنون نیز باید به تجربه بوسنی برگردیم و کاری که یک مخلص در آنجا کرد، ده ها مخلص دیگر در سوریه و کشورهای دیگر تکرار کنند . چشم به راه های عرصه بین الملل هستیم. @hamedtaghdiri
همه اش تقصیر معلم سوم راهنمایی ام بود. وقتی یادمان داد که عاشق شویم. وقتی درگوشمان گفت : باید برای عشقت کارهای یواشکی کنی حتی پدر و مادرت هم نفهمند. آن شب کلی سعی کردم خوابم نبرد و آخر سر ، شمع را از زیر بالشت در آوردم و پای سجاده ، عشقم را شروع کردم. آن شب به معشوق گفتم آتش دلم را سرد نکن. . این عکس تصویر ذهنی من بوده و هست. طلبه ای با دو کیف به دست به سوی مردم عزیز که عیال خدا هستند، می رود. طلبه ای که هجرت کرده تا جهاد کند. طلبه ای پر از ، پر از ، پر از و . . یادمه وقتی فعالیت تبلیغی را شروع کردیم هیچی نداشتیم. برای خریدن جایزه بچه ها هم مشکل داشتیم. هزینه سفرهایمان را قرض میکردیم و عاشقانه کارمان را دنبال می کردیم. همیشه حرف مان این بود پیامبر اسلام چقدر بودجه داشت؟ چقدر حکم و امکانات داشت؟ خدا هم به حرکت هایمان برکت می داد. . کار اگر همه چیزش آماده باشد، بودجه خوب داشته باشد، امکانات فراهم باشد که ما هنری نکردیم. وقتی هیچ چیزی نبود و توانستیم کاری کنیم هنر است. راستش را بخواهید در میان این همه نوشته های خوب و امید بخش ما از فعالیت مان ، سختی های بسیاری پنهان بود. از بی بودجه ای تا مشکلات عجیب و غریب اجرایی و فعالیتی. اما از اول ممنون حاج آقای قمی بودم و هستم که اجازه دادند در مسیر عشقم حرکت کنم. اجازه دادند وارد خیمه عشاق شویم و همین ما را بس است. . در تاریکی نشسته ام و دلم میخواهد یک سال به عقب برگردم. برگردم و یکبار دیگه سردار استوار و احمد خسروی را به آغوش بکشم. به عقب برگردم و یک دل سیر نگاه شان کنم. هر وقت خسته میشدم دیدن این دو نفر منو پر از امید میکرد و چقدر دلم میخواست من هم مثل اون ها وجودم پر از امید باشد. این روزها خیلی خودم را به مرگ نزدیک می بینم و باز کوله ام را باز کرده ام که هیچ در آن ندارم.. . در شروع ماه مهمانی به معشوق هستی عرضه می داریم : معبودا ، ما را بخر بعد ببر. آنطور که دوست داری بخر . معشوق من ما به کجا شکایت بریم از درد هجرانت ، از آتش شعله ور وجودمان .‌.. .