هدایت شده از اشعار آیینی حسینیه
بهمناسبت #سالروز_تخریب_بقیع؛ #امام_حسن_مجتبی_ع_شهادت؛ #حضرت_زهرا_س_هجوم_به_بیت_ولایت
سالیانیست ز عاشق شدنم...
به لَب خلق سخن افتاده
بارها گفتهام و میگویم
دل من دست حسن افتاده
وسط قاب دوچشمان ترم
عکس یک منظره پیداست! بقیع
نیمهشبها به نیابت ز حسین
دل من زائر یکجاست...، بقیع
السلام ای حرم بی زائر
السلام ای که غریب وطنی
آی آقا چقدر میچسبد
وسط صحن شما سینهزنی
دستهها راهی صحنت باشند
نوحهخوانها همگی دم بدهند
یکطرف ذکر حسن یا حسن و...
یکطرف پاسخ جانم بدهند...
همگی خیره به گنبد باشیم
چشمهامان بشود پیمانه
یکنفر پرچم یا یا ام بنین...
بزند برروی سقاخانه
حیف، اینها همه خوابست و خیال
ظلمت از نور خدا میترسد
دور قبر تو پُر از سرباز است
دشمن از اسم شما میترسد
یک نفر خون جگر میخورد و..
یک نفر گریه و نجوا دارد
جامهی خاکی زائرهایت...
ارث از چادر زهرا دارد...
**
چادری که شرف عصمت بود
در کشاکش ز سر ماه افتاد
فاطمه در وسط آتش و دود
پشت در بود که ناگاه افتاد
دست مولا به طناب افتاد و...
دست بی بی ز غلاف افتاده...
میخ نامرد! چه کردی آخر..
بین پهلوش شکاف افتاده..
✍ #سیدپوریا_هاشمی
© اشعار آیینی حسینیه 👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/525729794C288420984e