eitaa logo
مشاوره | حامیان خانواده 👨‍👩‍👧‍👦
1.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
597 ویدیو
40 فایل
﷽ 🌱موسسہ‌مشاوره‌حامیان‌خانواده‌ڪاشان 🌱مدیریٺ:فھیمه‌نصیرۍ|مشاورخانواده 09024648315 بایدساخت‌زندگےزیبا،پویا،بانشاط‌ومٺعالےرا♥️ همسرانہ‌آقایان↯👨🏻 @hamsarane_mr همسرانہ‌بانوان↯🧕🏻 @hamsarane_lady سوالےداشتین‌درخدمٺم↯😊 @L_n1368
مشاهده در ایتا
دانلود
۶۳ کوتاه میگم دوستت دارم، ولی کوتاه نمیام از دوست داشتنت . . . !♥️✨ @hamianekhanevade
رمان 🦋 🕯 🌿 مادربزرگ وارد شد : -شاید باید بپذیرم که پير شدم چون نتونستم به سرعت کارلو دنبال شما بيام . لبخند زدم : + به نظر من شما خيلی هم جوونی . پسر ایتاليایی در حالی که جعبه کمک های اوليه دستش بود و به سمت من ميومد گفت : - ليدی ریتا از پيری حرف نزن که تنها بانوی جوان و زیبای این شهر شمایی . مادربزرگ که حالا فهميده بودم اسمش ریتا هست جعبه رو از دست نوه اش گرفت : +چشم آبیِ خوش زبون من . و ب*و*سه ای روی گونه کارلو نشوند. مادر بزرگ جلوی پای من روی زمين نشست و مچ پای راستمو در دست گرفت ، کمی محل آسيبو بررسی و آروم شروع به ماساژ دادن کرد ، همزمان باهام حرف ميزد : + کارلو کودکی پُر از شيطنت بود ، مدام دچار آسيب می شد و مداواش هميشه به عهده من بود ، تو چشم های آبیرنگش که اشک جمع می شد و لپ های تپلش که می لرزید تمام وجودم فرو ميریخت ، هيچ وقت طاقت دیدن ناراحتيشو نداشتم و ندارم . و ناگهان مچ پامو چرخوند و دردی وحشتناک سرتاسر پامو فرا گرفت و آخ بلندم به هوا رفت ، پمادی از جعبه برداشت و در حالی که روی محل آسيب ماساژ می داد گفت : +عسلم منو ببخش که بهت نگفتم ميخوام چيکار کنم اما اگر می فهميدی جز استرس چيزی نصيبت نمی شد *** نگاهم به بيرون مات بود ، سياهی شب بی رحمانه ماه رو پنهان کرده و این بسيار برای ستارگان عاشق دلگير بود ، سکوت ماشين برای من از همه چيز آزاردهنده تر به نظر می رسيد و حوصله موسيقی هم نداشتم ، درد پام تقریبا از بين رفته بود و من اینو مدیون درمان و رسيدگی بانو ریتای مهربان بودم ، البته من درد و زخم بزرگتری در دلم داشتم ، اون رو چه کسی التيام می بخشه ؟! آهی عميق کشيدم ، کارلو پرسيد : - دليل این آه عميق چيه ؟ + دلتنگی . - جالبه +دقيقا چه چيزی جالبه ؟ - دلتنگی تو ! + چرا ؟ - اصلا شبيه به آدم های دلتنگ نيستی . + آدم های دلتنگ چه شکلی هستند ؟ حتما باید گوشه نشين و غمگين باشم تا دلتنگ به نظر برسم ؟! - نه ، نمی دونم ، ولی شبيه به آدم های دلتنگی هم که تا به الان دیدم هم نيستی . + هر حسی در هر آدمی به شکلی متفاوت نمود پيدا می کنه . - و در تو دلتنگی به چه شکل نمود پيدا کرده ؟ + شاید به شکل اینکه من ميل بيشتری برای تلاش و کار دارم . - آدم متفاوتی هستی + می دونم . با ابرویی بالا رفته نگاهی بهم انداخت و دوباره مسيره نگاهشو به سمت روبرو هدایت کرد . ماشين روبروی خانه ایستاد و من دربو باز کردم ، کارلو روبروی من ایستاد : - اگر باز هم کمک ميخوای بگو . + نه . و پياده شدم ، هنوز قدم برداشتن مقداری برام سخت بود و کمی لنگ می زدم. ✍🏻 ... ╔═🦋🕯══════╗    @hamianekhanevade ╚══════🕯🦋═╝
۶۶ یک قانون ساده و شیک! اگر با هم دچار مشکل شدید و قهر کردید؛ کسی که برای آشتی پیشقدم شود باید از دیگری هدیه دریافت کند. @hamianekhanevade
حضور بنیاد حامیان خانواده کاشان به مناسبت تبریک و گرامیداشت روز بهزیستی و شرکت در کمیته کاهش طلاق شهرستان کاشان @hamianekhanevade
🌵مسابقه داریم😍. 🌵مسابقه داریم😍 🏅 چه کسی طراحی قشنگی میکند؟؟؟!؟! 😳 برنده تویی!!! 😱 من؟؟؟ 😜 بله، را رو کن😉😉 تو میتونی☺️☺️☺️☺️ مسابقه چی؟!؟! 😍😍😍 ( به مناسبت تولد رهبر انقلاب داریم) به بهترین جوایزی اهدا می شود. 🎁 هفته ای 🎁🎁🎁 🎁🎁🎁 💡زمان شروع : از الان 😃 ⏰ مهلت ارسال آثار : تا جمعه این هفته 🚫شرطش: 🚫 عضو کانال در بشی🙈🙈 👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻به همین سادگی 👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻👏🏻 👇👇👇👇👇👇👇👇👇 📬 ارسال به آیدی: @firoozeneshan_admin آیدی در صحیح است👆👆👆👆👆👆👆 💗روزتـون زیبـا و در پنـاه خدا 🌸🍃 ╔═🍂🍁════╗    💠تنها کانال اختصاصی دختران فیروزه نشان 💙اینجا دختران میدان دار عرصه فرهنگی اند https://gap.im/firuzeneshan ╚════🍁🍂═╝
✅ بهتون توصیه میکنم حتما شرکت کنید😍
رمان 🦋 🕯 🌿 وارد خانه شدیم و هر کس به سمت اتاقش رفت ، دستم دستگيره اتاقو لمس کرد صدای کارلو باعث شد که دستگيره رو پایين نکشم : - دلتنگ چه کسی هستی ؟ بدون اینکه به عقب برگردم پاسخ دادم: +دلتنگ یاسين . و منتظر پاسخ نموندم و وارد اتاق شدم ، از پاسخی که دادم متعجب بودم ، پاسخم بدون فکر و تعلل بود ، نگفتم دلتنگ پدر و مادرم ، وطنم ، خانوادم و ... گفتم یاسين ! با همون لباس لنگان به سمت تختم حرکت کردم و دراز کشيدم ، نگاهم خيره به سقف بود ، یاسين الان کجایی ؟ جات راحته ؟ توام دلت برای من تنگه ؟ داداش من که خيلی دلم برات تنگه ، یعنی زیاد از حد دلتنگم ، کاش اینقدر خوب نبودی ، کاش بيش از حد در حقم مهربانی نمی کردی ، کاش هميشه حامی نبودی و ای کاش من برای تو بد نمی بودم ؛ نفهميدم کی خوابم برد و دنيای بی خبری منو فرا گرفت . *** دست برد پشت سرم و کليپسمو کشيد ، از درد جيغ بلندی کشيدم و من دسته ای از موهامو داخل کليپس دیدم ، دوباره دستشو به سمت پشت سرم آورد و من از ترس موهامو گرفتم ولی اون بی شرف موهای بلندمو دور دستش پيچيد و کشيد که باعث شد سرم به سمت عقب کشيده بشه ، صورتشو نزدیک صورتم آورد : - کاری می کنم که روزی هزار بار به پاهام بيفتی و التماسم کنی که عقدت کنم ، ميبينی هيچکس اینجا نيست که کمکت کنه . ناليدم : &هيچ غلطی نمی تونی بکنی . با شدت روی زمين پرتم کرد و شروع کرد به باز کردن دکمه های پيراهنش و با یک حرکت از تنش خارج کرد ، کم کم بهم نزیدک می شد و من از ته دلم فریاد زدم: +خخخخخددددددا یییااانزار بی آبرو بشم . کسی اسم منو صدا ميزد و من از اونجا هر لحظه دورتر می شدم ، چشمامو که باز کردم منبع صدا رو تشخيص دادم ، یک خانم سپيد پوش که بالای سرم نشسته بود : - خوبی عزیزم ؟ + من کجا هستم ؟ - بيمارستان . + من اینجا چه کار می کنم ؟ - حالت خوب نبود عزیزم و دوستت تو رو به اینجا آورد . + دوستم ؟ - بله ، کارلو دلوکا . پرستار از لبه تختم بلند شد و بعد از چک کردن سرم از اتاق خارج شد من در بيمارستان چه کار می کردم ؟! سعی کردم آخرین چيزی که در ذهنمه به خاطر بيارم ، وارد اتاقم شدم و روی تختم دراز کشيدم و خوابم برد ، بعد کابوس دیدم و وقتی چشم باز کردم اینجا بودم ! کاش زودتر کارلو بياد بفهم من اینجا چه می کنم ؟ خيلی زود دعام مستجاب و کارلو وارد شد ، دیدن یک چهره آشنا در غربت واقعا آرامشو به آدم برمی گردونه خصوصا در مکانی مثل بيمارستان ، با دیدن چشم های باز من نفسی از سر آسودگی کشيد و روی صندلی کنار تختم نشست : - خوبی ؟ + خوبم فقط نميدونم اینجا چه کار می کنم ؟! - دو شب قبل که از مزرعه برگشتيم ... حرفشو قطع کردم : - دو شب قبل ؟ یعنی چی ؟ - یعنی یک روز و نيم تو بی هوش بودی ، من اون شب آماده خواب شده بودم که صدایی از اتاقت شنيدم ، وارد اتاقت شدم و دیدم خيس عرقی و می لرزی و تب خيلی باالیی هم داشتی ، به اورژانس زنگ زدم ، تشخيص دکتر اورژانس انتقال سریع به بيمارستان بود ، اینجا هم تشخيص داده شد که تب و لرز داری و سریعا اقدامات الزم انجام شد . - اوه خدای من . درب اتاق باز شد و اینبار مرد مسنی که روپوش سفيد به تن داشت همراه همون خانم پرستار وارد شد ✍🏻 ... ╔═🦋🕯══════╗    @hamianekhanevade ╚══════🕯🦋═╝
سلام به همراهان گرامی 💐💐💐💐💐💐💐 راههای ارتباطی با ما و کانال های رسمی ما: https://instagram.com/hamianekhanevade?igshid=pcbt48b9xgu پیج اینستاگرام بنیاد حامیان خانواده کاشان 💫💫💫 کانال روابط زناشویی همسرانه ویژه بانوان در پیام رسان ایتا eitaa.Com/hamsarane_lady کانال روابط زناشویی همسرانه ویژه بانوان در پیام رسان تلگرام t.me/hamsarane_lady 💫💫💫 کانال بنیاد حامیان خانواده کاشان در پیام رسان ایتا eitaa.Com/hamianekhanevade کانال بنیاد حامیان خانواده کاشان در پیام رسان تلگرام t.me/hamianekhanevade 💫💫💫 کانال روابط زناشویی همسرانه ویژه آقایان در پیام رسان ایتا eitaa.Com/hamsarane_mr کانال روابط زناشویی همسرانه ویژه آقایان در پیام رسان تلگرام t.me/hamsarane_mr 💫💫💫 کانال دختران فیروزه نشان ها در ایتا eitaa.Com/firoozeneshan
🏡آدرس بنیاد حامیان خانواده کاشان: میدان امام حسین خیابان امیر کبیر روبروی اداره برق کوچه شهید صدقی سمت راست، بعد سمت چپ کوچه معرفت هفتم انتهای کوچه بنیاد حامیان خانواده کاشان 🔶شماره تلفن جهت نوبت گرفتن با مشاورین ۰۹۰۲۴۶۴۸۳۱۵ ۰۹۱۳۶۴۹۳۵۹۳ 🔶شماره تلفن کلاس های فرهنگی هنری ۰۹۳۳۶۱۲۳۱۰۶ 🔶شماره تلفن جهت هماهنگی کارگاهها ۰۹۳۷۸۸۵۳۵۳۵ @hamianekhanevade
📙 🎈کتـــ📓ــاب مانــــ✨ـــدگار ترین رسانه ای است که در طول تاریـ🗓ـخ بشــ👥ـــری،توانسته پیچـ🌀ـیده ترین و عمیـــ🕳ـــق ترین مطالب را در قالب نوشـ✏️ــتار انتـ♻️ـقال دهد.حجم کتاب ها و مرور پذیری محتوا کمک میکندتا مطالب پیچیده به تفصیل بیــ🗣ـان شود و مورد تأمــ🤔ـل قرار گیرند...📚 (((۱۵۰هشـــ🦋))) و‌حسین‌حق‌پناه✏️ ↓•°•°•°•°•°•°•°•°•°•↓ @hamianekhanevade ↑°•°•°•°•°•°•°•°•°•°↑