eitaa logo
کانال شهید حمید رضا باب الخانی
326 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
287 ویدیو
3 فایل
کانالی از دستنوشته ها📝و استوری های 💍همسران شهدا مخصوصا #شهیدحمیدرضاباب‌الخانی 💕 میلاد: ۱۷ دی ۱۳۶۷ شهادت: ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ محل شهادت: حلب_سوریه نام جهادی: حاج ابراهیم مزار: گلستان شهدای اصفهان خادم @Oshagheshahidan
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله توی یکی از دفعاتی ‌که رفته بودیم داخل شهر برای دکتر و مادرش را برای کمک(ترجمه)همراهمان برده بودیم... سیده زینب هم آمد،از همان ابتدا شیرین زبانی هایش شروع شد... وقتی ما رفتیم ،خودش ماند و عمو ابراهیمش رفته بودند و کلی باهم گشت زده بودند وقتی برگشتیم با دست پر آمدند خوراکی و یک تاج دخترانه خریده بود. پدرخودش به خاطر اینکه پیش نماز رزمنده ها بود و برای نماز صبح باید حضور داشت ،خیلی از شب ها خانه نمی آمد. از آن روز به بعد شاید چند دفعه بیشتر عمو ابراهیم را ندید اما دلبسته اش شده بود عمو ابراهیمش هم... شبی که پیکر عمو ابراهیمش را آورده بودند مشهدالحسین برای وداع مثل ابربهاری گریه میکرد. گرفتمش توی آغوشم...احساس کردم دخترک نداشته ام را بغل گرفته ام... وقت خداحافظی هنوز گریه میکرد زانو زدم روبه رویش شانه هایش را محکم گرفتم و گفتم زینب جان، زینب ها باید قوی باشند ،صبور باشند. چه میدانستم تنها ۱۰ روز بعد نوبت صبر سیده زینب میرسد. سالگرد شهادت شهید مدافع حرم سیدعلی زنجانی با تاخیر.... پ.ن:مشهدالحسین مکان مقدسی در حلب،کلیسایی که سرمبارک امام حسین علیه السلام مهمانش بود. به قلم زینب همسر شهید باب الخانی ڪانال رسمی ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ ❥ @Hamidreza_babalkhanii
🕊 بسم الله توی یکی از دفعاتی ‌که رفته بودیم داخل شهر برای دکتر و مادرش را برای کمک(ترجمه)همراهمان برده بودیم... سیده زینب هم آمد،از همان ابتدا شیرین زبانی هایش شروع شد... وقتی ما رفتیم ،خودش ماند و عمو ابراهیمش رفته بودند و کلی باهم گشت زده بودند وقتی برگشتیم با دست پر آمدند خوراکی و یک تاج دخترانه خریده بود... پدرخودش به خاطر اینکه پیش نماز رزمنده ها بود و برای نماز صبح باید حضور داشت ،خیلی از شب ها خانه نمی آمد... از آن روز به بعد شاید چند دفعه بیشتر عمو ابراهیم را ندید اما دلبسته اش شده بود... عمو ابراهیمش هم... شبی که پیکر عمو ابراهیمش را آورده بودند مشهدالحسین برای وداع مثل ابربهاری گریه میکرد... گرفتمش توی آغوشم...احساس کردم دخترک نداشته ام را بغل گرفته ام... وقت خداحافظی هنوز گریه میکرد زانو زدم روبه رویش شانه هایش را محکم گرفتم و گفتم زینب جان،زینب ها باید قوی باشند ،صبور باشند.... چه میدانستم تنها ۱۰ روز بعد نوبت صبر سیده زینب میرسد... سالگرد شهادت شهید مدافع حرم سیدعلی زنجانی با تاخیر.... پ.ن:مشهدالحسین مکان مقدسی درحلب،کلیسایی که سرمبارک امام حسین علیه السلام مهمانش بود... به قلم همسر ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ ❥ @Hamidreza_babalkhanii کانالی با محوریت همسران و خانواده شهدا آماده کردن مطالب با ما ، نشرش با شما👌