eitaa logo
کانال شهید حمید رضا باب الخانی
326 دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
287 ویدیو
3 فایل
کانالی از دستنوشته ها📝و استوری های 💍همسران شهدا مخصوصا #شهیدحمیدرضاباب‌الخانی 💕 میلاد: ۱۷ دی ۱۳۶۷ شهادت: ۲۸ بهمن ۱۳۹۸ محل شهادت: حلب_سوریه نام جهادی: حاج ابراهیم مزار: گلستان شهدای اصفهان خادم @Oshagheshahidan
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊 اینجا همه حس آشنایی دارند بر درد دل خویش دوایی دارند هرکسی به حرم آمده باشد، دیده زوّار تو، یار باوفایی دارند ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ ❥ @Hamidreza_babalkhanii کانالی با محوریت همسران شهدا آماده کردن مطالب با ما ، نشرش با شما👌
🕊 استوری همسر ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ ❥ @Hamidreza_babalkhanii کانالی با محوریت همسران شهدا آماده کردن مطالب با ما ، نشرش با شما👌
🕊 استوری انگیزشی دختر ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ ❥ @Hamidreza_babalkhanii کانالی با محوریت همسران شهدا آماده کردن مطالب با ما ، نشرش با شما👌
🕊 استوری همسر ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ ❥ @Hamidreza_babalkhanii کانالی با محوریت همسران شهدا آماده کردن مطالب با ما ، نشرش با شما👌
این مساله خطرناک است برای انسان که انسان گمان کند که شیطان از او دست بر میدارد در آخر عمر وقتی که پیرمرد شدید مثل من دیگر نمی توانید کاری بکنید از حالا که جوان هستید و قوای جوانی محفوظ است جدیت کنید به اینکه هوای نفس را از نفس خودتان خارج کنید. امام خمینی(ره) ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ ❥ @Hamidreza_babalkhanii کانالی با محوریت همسران شهدا آماده کردن مطالب با ما ، نشرش با شما👌
🕊 در بین سینه شوق حریم تو بی‌ حد است اصلاً تمام دلخوشی‌ام شهر مشهد است ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ ❥ @Hamidreza_babalkhanii کانالی با محوریت همسران شهدا آماده کردن مطالب با ما ، نشرش با شما👌
پس خوش به حآلِ عاشقِ خدا 🍃🌱
‍ سلام‌ دوستان مهمون امروزمون داداش وحید هست🥰✋ *صورت آسمانی*🕊️ *شهید وحید شیبانی*🌹 تاریخ تولد: ۲۲ / ۱۲ / ۱۳۶۰ تاریخ شهادت: ۱ / ۱۲ / ۱۳۹۱ محل تولد: تهران محل شهادت: کردستان *🌹همسرش← چند ماه قبل از شهادت🕊️یک روز آقا وحید آمد و گفت شناسنامه‌ات را بردار، بیا برویم،‼️می‌خواهم خانه را به نامت کنم.‼️تعجب کردم وگفتم ضروتی ندارد اینجا برای همه ماست🍃از من انکار و از او اصرار🍂اما آقا وحید مرا با خود برد و ارثی که از عمویش به او رسیده بود (به علت اینکه عمویش وارثی نداشت) را به من داد و گفت برای خودت طلا بخر🍃 هرچند که ابتدا مخالفت کردم اما در نهایت به دل او راه آمدم.🍃بعد از اینکه همه دارایی‌اش را به نام ما کرد، گفت من مهریه‌ات را دادم🍃و پول طلایی که به شما دادم، اجاره خانه من است🍂 پس من مستأجر شما هستم و از خودم چیزی در این دنیا ندارم.»🌙 آقا وحید راست می‌گفت، گویی آماده رفتن بود🥀و خود را از تعلقات دنیا رهانید.🕊️او مهندس مخابرات در سپاه ‌بود🍃ایشان که برای انجام مأموریتی به کردستان رفته بودند،🍂بر اثر انفجار مواد منفجره💥به دست گروهک پژاک❌به شهادت رسید.🕊️همکارش گفت پیکر آقاوحید سوخته🥀و چیزی برای دیدن نمانده است.🥀یاد آن قد و بالای زیبا و صورت آسمانی‌اش افتادم💫 او ۴۰ دقیقه در آتش سوخته بود🥀در نهایت به آرزویش که شهادت بود رسید*🕊️🕋 *شهید وحید شیبانی* *شادی روحش صلوات*💙🌹 ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ ❥ @Hamidreza_babalkhanii کانالی با محوریت همسران شهدا آماده کردن مطالب با ما ، نشرش با شما👌
🕊 استوری همسر ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ ❥ @Hamidreza_babalkhanii کانالی با محوریت همسران شهدا آماده کردن مطالب با ما ، نشرش با شما👌
🕊 جای خالی تو استوری همسر ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ ❥ @Hamidreza_babalkhanii کانالی با محوریت همسران شهدا آماده کردن مطالب با ما ، نشرش با شما👌
🕊 وقتی زِ سمت مشرقتان عشق می‌وزد گل ميكند هرآينه بر هر دهان سلام ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ ❥ @Hamidreza_babalkhanii کانالی با محوریت همسران شهدا آماده کردن مطالب با ما ، نشرش با شما👌
و کفی بالحلم ناصرا . . و خدا کفایت می‌کند برای صابران . .🌾🌱
🕊 استوری همسر هوای تو ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ ❥ @Hamidreza_babalkhanii کانالی با محوریت همسران شهدا آماده کردن مطالب با ما ، نشرش با شما👌
🕊 رفته‌ایم دنبال خواهرت خوابگاه دانشگاه الزهرا. هنوز نمیدانیم قرار است فردا دخترمان به دنیا بیاید. در آن تاریکی کوچه دم خوابگاه نشسته‌ایم توی ماشین منتظر. مکالمه آن شب را کامل به خاطر دارم. همین که همراهی و همدلی می‌کنی برایم کافی است. میرسیم خانه. شام را بعد از اینکه از دفتر فصلنامه برگشتم و قبل از اینکه تو بیایی دنبالم برویم بیرون، آماده کرده‌ام ماش پلو و مرغ. شام را میخوریم من یادم می‍اید پیاده روی روزانه‌م را انجام نداده‌ام (تمام طول دوران بارداری،حداقل یک ساعت پیاده‌روی می‌کردم). همان جان توی هال چهل و پنج دقیقه قدم میزنم سرم گیج می‌رود. فردا پنج شنبه است تو زود ‌می‌روی بخوابی. کمی بعد نجمه هم می‌خوابد. چراغ‌ها که خاموش شده من هم سعی می‌کنم بخوابم ولی درد های سوزنی آمده سراغم بچه تکان نمی‌خورد. من آنقدر دوران بارداری مطالعه کرده‌ام که بدانم اینها علائم به دنیا آمدن بچه است. تا صبح یک ثانیه هم نخوابیدم ولی بیدارت نمی‌کنم. میدانم هم زود است بخواهم بیمارستان بروم و هم دلم نمی‌آید خوابت را به هم بزنم. هفت صبح بیدار شده‌ای کاری داری، میخواهی دوباره بخوابی. دیگر دردها بیشتر شده میگویم داریوش به نظرم بچه دارد به دنیا می‌آید. ادامه در پست بعد ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ ❥ @Hamidreza_babalkhanii کانالی با محوریت همسران شهدا آماده کردن مطالب با ما ، نشرش با شما👌
کانال شهید حمید رضا باب الخانی
🕊 رفته‌ایم دنبال خواهرت خوابگاه دانشگاه الزهرا. هنوز نمیدانیم قرار است فردا دخترمان به دنیا بیاید.
ادامه پست قبل هفت صبح بیدار شده‌ای کاری داری، میخواهی دوباره بخوابی. دیگر دردها بیشتر شده میگویم داریوش به نظرم بچه دارد به دنیا می‌آید. هول می‌کنی. میگویی زود آماده شو برویم بیمارستان. میگویم نه عجله نکن. باید صبحانه‌ام را کامل بخورم و... ساک بچه را از قبل آماده کرده‌ام. خودم اصرار داشته‌ام بیمارستان دولتی زایمان کنم. بالاخره ساعت نه حرکت می‌کنیم به سمت بیمارستان شهید چمران... بستری می‌شوم ساعت ده. پشت در سالن زایمانی تمام آن ساعات. یکبار صدایم میزنی. میگویی بهاره و خانم محبی (دوست و همکارم) آمده‌اند. منتظر بوده‌اند بروم دفتر فصلنامه حالا که نرفته ام نگران شده‌اند به تو زنگ زده‌اند بعد هم آمده‌اند بیمارستان. من در آن حال نزار به تو می‌گویم چرا به زحمت انداخته‌ای بنده های خدا را تو هم میگویی وسط درد کشیدن هم معذب بودن یادت نمی‌رود... ساعت چهار(یا به قول تو سه و پنجاه و هشت دقیقه) بچه به دنیا می‌آید. چشمان سیاه و کنجکاوش باز باز است. داریوش خیلی شبیه تو است...خانم دکتر بعد از زایمان از من میپرسد حالا اسمش را چه می‌گذارید. یاد تو می‌افتم. دوست داری آرمیتا بگذاریم(همه اسم‌ها پیشنهاد من است) ولی میگویی همه جوره زحمت بچه با توست هرچه تو بگویی. من اسم‌های دیگری مد نظرم است. گفته‌ای من نمیپسندم ولی اختیار با تو. اینها در ذهنم مرور می‌‌شود رو به دکتر میگویم احتمالا آرمیتا و این اولین بار است که من این اسم پیشنهادی خودم را پذیرفته‌ام... پانزده سالگی مبارک «آذردخت» پدر و مادر پست همسر به مناسبت تولد ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ ❥ @Hamidreza_babalkhanii کانالی با محوریت همسران شهدا آماده کردن مطالب با ما ، نشرش با شما👌
🕊 خورشيد كو يگانه رو هفت كشور است بهر شرف زِ خاک نشينان اين در است ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ ❥ @Hamidreza_babalkhanii کانالی با محوریت همسران شهدا آماده کردن مطالب با ما ، نشرش با شما👌
قبل از آنکه برایت قرآن بخوانند!! قرآن بخوان...
🕊 استوری همسر ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ ❥ @Hamidreza_babalkhanii کانالی با محوریت همسران شهدا آماده کردن مطالب با ما ، نشرش با شما👌
🕊 استوری همسر ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ ❥ @Hamidreza_babalkhanii کانالی با محوریت همسران شهدا آماده کردن مطالب با ما ، نشرش با شما👌
🕊 استوری همسر ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ ❥ @Hamidreza_babalkhanii کانالی با محوریت همسران شهدا آماده کردن مطالب با ما ، نشرش با شما👌
🕊 استوری همسر # از سوریه😍 ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ ❥ @Hamidreza_babalkhanii کانالی با محوریت همسران شهدا آماده کردن مطالب با ما ، نشرش با شما👌
خدایا! ما رو اونقدر آدم کن که بفهمیم بدون تو هیچی نیستیم...:)💚
‍ سلام‌ دوستان مهمون امروزمون داداش پویا هست🥰✋ *حِجله...*🥀 *شهید پویا اشکانی*🌹 تاریخ تولد: ۴ / ۹ / ۱۳۷۷ تاریخ شهادت: ۲۲ / ۹ / ۱۳۹۶ محل تولد: کرج محل شهادت: کمالشهر،کرج *🌹مادرش← پویام بستری بود🥀خیلی امیدوار بودم به برگشتنش🍃اصلا به حرفای دکترا اهمیت نمیدادم🥀۴۲ روز بستری بود و خیلی سخت گذشت🥀روز آخر نمیتونستم نفس بکشم🥀رفتیم بیمارستان چشمای پدرش قرمز بود‼️فهمیدم یه اتفاقی افتاده‼️مامور خانمی اومد و از حضرت زینب حرف زد🥀تا اسم حضرت زینب اومد بند دلم پاره شد🥀گفتم مگه پویام چش شده؟! مگه پویا شهید شده؟!🥀 یک آن قلبم واستاد، نفسم گرفت🥀همونجا خشک شدم. پویااام کجاااست🥀پویااام کوووووو،🥀پویااااا.🥀سوار ماشینمون کردن قرص آرامبخش بهم دادن فقط صدای آژیرهای ماشین پلیس رو می شنیدم🥀یسره تا خود خونه خودمون رو می زدیم و گریه می‌کردیم🥀یهو دَم دَر،حجله رو که دیدم فرو ریختم و بیحال شدم..🥀راوی← یک قاچاقچی که قصد داشت خانه و خانواده اش را بسوزاند🔥ماموران میرسند (و سرباز نیروی انتظامی پویا)جلوتر از همه دَر را لگد میزد تا باز شود🍂که در همین حین قاچاقچی بنزین را روی ماموران میریزد🔥که بیشتر از همه روی پویا میریزد🥀و فندک را میزند و آپارتمان منفجر میشود💥او بر اثر سوختگی عمیق🥀بعد از ۴۳ روز بستری بودن به شهادت رسید*🕊️🕋 *سرباز شهید پویا اشکانی* *شادی روحش صلوات*💙🌹 ـــــــــــــــ|••🦋🌿••|ـــــــــــــــ ❥ @Hamidreza_babalkhanii کانالی با محوریت همسران شهدا آماده کردن مطالب با ما ، نشرش با شما👌