⭕️ علل #قطعی_برق از نگاه دکتر #سعید_محمد
#بخش_دوم و پایانی
۵- تولید برق عمداتاً در سه حوزه: الف) نیروگاههای برق آبی به میزان 12000 مگاوات ساعت، ب) نیروگاههای حرارتی حدود 56000 مگاوات ساعت، ج) نیروگاههای تجدیدپذیر هستهای 1800 مگاوات ساعت و مجموعا به ظرفیت 70000 مگاوات ساعت تولید است و مصرف برق در بخش خانگی 33 درصد، در بخش صنعت 34 درصد، در بخش کشاورزی 14 درصد، در بخش عمومی، روشنایی و سایر 19 درصد است. وزارت نیرو به دلیل عدم توجه جدی به موضوع افزایش تولید و عدم حمایت از سرمایه گذاری در این صنعت باعث شده، سرمایه گذاریهای انجام گرفته قبلی از سال 1392 تا کنون تکمیل نشده و تنها 6/17 رشد طی 7 سال نشان دهد که به نسبت رشد مصرف بسیار ناچیز است. ضمناً بر اساس بند 19 آیین نامه اجرایی قانون بودجه سال 1392 به وزارت نیرو اجازه داده شده به منظور افزایش بازدهی نیروگاهها و با اولویت نصب بخش بخار در نیروگاههای سیکل ترکیبی، با روش بیع متقابل قرارداد منعقد نماید و اصل سرمایه گذاری انجام شده از محل صرفه جویی در سوخت نیروگاهها باز پرداخت گردد. در این زمینه وزارت نیرو قراردادهای بیع متقابل به صورت ریالی با سرمایه گذاری منعقد کرد. با توجه به افزایش شدید نرخ ارز و عدم رسیدگی و ارائه تعدیل به موقع قراردادهای مذکور برای سرمایه گذاری که عمدتاً از صندوق توسعه تسهیلات ارزی دریافت نموده بودند و عدم تراز بدهی به صندوق و درآمد ناشی از سرمایه گذاری، سرمایه گذاری را بلاتکلیف و اجرای طرح ها را به کندی مواجه کرد. وزارت نیرو با تاخیر بسیار زیاد سال 1399 اقدام به اصلاح و تعدیل قراردادهای مذکور نمود. با اجرای طرحهای فوق با توجه به اینکه با احداث هر واحد 160 مگاوات ساعتی بخار 250میلیون متر مکعب گاز در سال صرفه جویی خواهد شد، ضمن افزایش حدود 12000 مگاوات ساعت ظرفیت نیروگاهی کشور، 375 میلیارد متر مکعب گاز در سال صرفه جویی خواهد شد و متاسفانه این فرصت ها از بین رفته و ضمن سوزاندن منابع فسیلی کشور ظرفیت سازی نیروگاهی نیز انجام نشده است.(24000 مگاوات ساعت نیروگاه گازی در کشور وجود دارد.)
6- وزارت نیرو با قیمت گذاری دستوری و خرید رقابتی از تولید کنندگان برق و جلوگیری از صادرات برق مازاد تولید کنندگان برق، باعث تضعیف توان مالی و تولیدی تولید کنندگان شده است؛ علیرغم اینکه بند " ت" ماده 48 قانون ششم توسعه بر افزایش نرخ آمادگی و انرژی اشاره شده است، وزارت نیرو نرخ آمادگی را از سال 1394 تا کنون و نرخ انرژی را از سال 1394 تا سال 1398 افزایش نداده است و صادرات برق تولید کنندگان را وزارت نیرو رسماً صادر و مطالبات تولید کنندگان جهت بازپرداخت بدهیهای ارزی را به صورت نرخ حواله ای باز پرداخت می کند که این ظلم مضاعف در حق تولید کنندگان برق است. لازم به ذکر است نرخ های مصوب خرید انرژی توسط وزرات نیرو فقط در ماههای پیک بار شبکه( 4 ماه در سال) خریداری می شود و در ماههای دیگر تا حدود 60 درصد قیمت مصوب خریداری می کند و نیروگاهها به دلیل جلوگیری از خاموشی و تحمیل هزینه های مازاد اقدام به فروش اجباری برق می کنند.
7- عدم پرداخت به موقع مطالبات ناشی از فروش برق باعث تضعیف این صنعت و عدم توانایی برنامهریزی و تکمیل سرمایهگذاری انجام شده در موعد مقرر گشته است، به گونهای که پرداخت مطالبات با انتظار بالای 4 سال انجام می شود.
8- طبق برنامه ششم توسعه می بایست سالانه حدود 2000 مگاوات نیروگاه تجدیدپذیر(اعم از خورشیدی، بادی و ...) احداث شود که این مهم با وجود پتانسیل بالا در کشور مورد غفلت قرار گرفته است، به گونهای که کل ظرفیت حال حاضر کشور در حوزه انرژیهای تجدید پذیر، حدود 1000 مگاوات است.
با این توضیحات نتیجه میگیریم که بحران خاموشی در کشور هیچ ربطی به تحریمها ندارد و تنها نتیجه بیتدبیری در صنعت برق کشور بوده و قابل پیش بینی و پیشگیری نیز بوده است.
☘کانال تحلیل های اقتصادی دکتر حمیدرضا مقصودی
@hamidrezamaghsoodi
🧮 داستان اقتصاد ریاضی!
#بخش_دوم
4⃣ کهانتِ اقتصاد ریاضی!
همیشه مقدار سود و بدهی، هزینه و درآمد، ریاضی محاسبه می شده؛ اما "اقتصاد ریاضی" خاستگاهش اینجا نیست! استفاده از ریاضیات پیشرفته برای مدل سازی اقتصادی، و پیش گویی های بازار برای سیاستگذاران، خاستگاه اقتصاد ریاضی است.
وقتی می خواهند بازار را مدل سازی ریاضی کنند، بازیگر آن انسان است نه الکترون و پروتن! عوامل مختلفی در رفتارهای انسان موثر است: از "درونی ترین لایه های انگیزشی او" تا "فرهنگ و ارثیه های خُلقی و باوری ملی و باستانی"!
آیا همه این عوامل متعدد و غیر کمّی در محاسبه و مدل سازی ریاضی لحاظ میشود؟! اصلاً همه قابلیت لحاظ در مدل ریاضی دارند؟
• به تصریح ریاضی دانهای اقتصادی، برای مدل سازی:
- هر مدل یک دسته پیش فرض دارد.
- این پیشفرض ها از برداشت و شهود ما از واقعیت انتخاب میشود.
- هرچه مجموعه این پیشفرض ها بیشتر باشد(یعنی دریافت و شهود از جامعه کامل تر باشد)، دست و پای مدل بسته تر خواهد شد!(مدلی با مؤلفه های موثرِ زیاد، پیچیده تر و سخت تر است)
- اینجاست که اقتصاد ریاضی دست به گزینش می زند! واقعیت را مجردتر فرض می کند! حواشی را حذف و ابعاد و جزییات مورد علاقه را نگه می دارد! و مدل می سازد! ۳
(البته می گوید راه برای مدلی با مولفه های حذف شده هم باز است! اما معمولا "اقتصاد سیاسی" از آن تحقیقات پشتیبانی نمی کند)
برای نمونه:
تفاوت مردم شناسانه ی: اصناف، اقلیم ها، انگیزهای درونی و دهها مولفه فرهنگی، تاریخی، دینی برای مدل سازی در این خلاصه(بهینه) می شود: "انسان، عقلایی رفتار می کند"!
اما وقتی در مرحله قبل تر شاخص ها را همه کمّی کرده اند، نتیجه این میشود که: رفتار عقلایی انسان، در واقع نوعی محاسبه گری ریاضی است! حالا مدل سازی اش کار سختی نیست!
تمثیل:
همانطور که اول در طبیعیات همه چیز را به جِرم و انرژی تقلیل دادند؛ بعد عوامل متعددِ موثر بر نقطه جوش آب را هم کاستند و گزاره "آب در ۱۰۰ درجه می جوشد"؛ را "قانون" کردند! حالا دامنه هیمالیا و دماوند و... "استثناء" اند و البته قابل اندازه گیری!
اینجا هم مثلا "اقتصاد تبرعی" و "انگیزه های غیر محاسباتی"(غیرعقلایی در این مکتب!) مثل چرخه مالی خمس و زکات و نذر و تحبیس و وقف و... مثل استثنائات هیمالیا و دماوند می شوند! با این تفاوت که کنار "اقتصاد معاوضی" بازار به اقتصاد سرریز می شود؛ در حالیکه واقعا در مدل لحاظ نشده است!(دقت کنید)
5⃣ اقتصاد ریاضی، علمِ بازار آزاد نه علم مطلق نظامات اقتصادی!
باید تا اینجا روشن شده باشد بین "اقتصاد ریاضی" بعنوان یک روش(!) با "بازار آزاد" بعنوان یک بستره ، رابطه و تناسب هست. اقتصادِ ریاضی، علم کشف روابط علیّ و معلولی بازار آزاد و کنشگرش -که انسانِ محاسبه گر است- می باشد که پس از پیدایش این مکتب و این انسان پیدا شده است.
جامعه ای که می خواهد مثلا: از "امانت و ودیعه" بیشتر از "ضمان" / از "اقتصاد تبرعی" برای "تامین حق های همگانیِ بهداشت و آموزش" بجای "بازاری کردن اینها" و "کالا کردن حق ها"/و...؛ نهاد و نُرم بسازد؛
اولا: مفاهیم بنیادین اقتصادش، همه کمّی و ریاضی نمیشود؛ تا مدل ریاضی بپذیرد!
ثانیاً: فروکاستن های موجود اقتصاد ریاضی، تحقق نُرم ها و نهادهای نظام مطلوبش را تاخیر و بلکه تاویل می برد! اقتصاد مطلوبش نشدنی تر میشود. چون تحقق مدلهای بازاری، انسان و جامعه بازار را می سازد و انسان فرهنگی و فطری را محجوب می کند.(دقت کنید)
..................
۱. ر.ک: مبادی با بعد الطبیعی علوم نوین / آدوین آرثربرت/ ترجمه عبدالکریم سروش
۲. ر.ک: مقاله:چطور پول معیار سنجش همه چیز شد؟ / الی کوک - مجله آتلانتیک/ سایت ترجمان
https://tarjomaan.com/neveshtar/8780/
۳. ر.ک: روزنامه دانشگاه شریف ش۸۹۱ مصاحبه با دکتر وصالی و دکتر مدنی زاده: بدون ریاضیات فقط می توانیم داستان بگوییم
http://daily.sharif.ir/%D8%A2%D8%B1%D8%B4%DB%8C%D9%88/
📝 محسن قنبریان ۱۴۰۱/۴/۱۲
☑️ @m_ghanbarian
هدایت شده از دکتر علی سعیدی
🔅 برچسب نئولیبرالیسم؛ چاقویی که ممکن است دسته خودش را ببرد!
#بخش_دوم
🔹 نکته جالبتوجه این است که بیشتر مدافعان نئولیبرالیسم کسانی هستند که صبغه مهندسی دارند و کمتر مباحث اندیشهای و فلسفی و تاریخی اقتصاد را مطالعه کردهاند. این کوتهنظری در حدی است که حتی تناقض در دفاعیات خود از نئولیبرالیسم را هم متوجه نمیشوند یا اینکه بهراحتی از کنار آن میگذرند و آن اینکه اگر این گزارههای نئولیبرالیسم #علم است و علم از هست و نیستها حکایت میکند پس چرا محتوای آنها همگی سرشار از #بایدها و نبایدها و توصیههای سیاستی است! اساساً این گزارهها براساس کدام روش عقلی یا تجربی بهدستآمده که بهعنوان یافتههایی علمی تلقی شوند؟ برفرض که جامعهای خاص در زمانی خاص با عمل به برخی یا همه این گزارهها به موفقیتهایی دست یافته باشد، اما چگونه میتوان این موفقیت را به همه جوامع و در همه زمانها #تعمیم داد؟
🔹 چطور میشود کشورهایی که تاریخشان مشحون از استعمار و غارت و تحقیر ملتها است به یافتههایی علمی دست یافته باشند که کلید سحرآمیز پیشرفت و توسعه کشورها است و این یافتهها را بدون هیچ هزینه و چشمداشتی به دولتها و نخبگان ارزانی دارند؟! و چقدر دولتها و نخبگان غیرلیبرال خیرهسر و تنگنظر هستند که چنین دست سخاوتی را پس میزنند!
🔹 بااینحال، ادبیات نئولیبرالیسم و مخالفت با آن در رسانههای داخلی بعضاً در نابهجاهایی مطرح میشود که بهجای زدن ریشۀ مدافعان و مروجان نئولیبرال، یقه کسانی را گرفته است که نهتنها در دایرۀ نئولیبرالیسم نمیگنجند که خود از مخالفان و منتقدان این جریان هستند. وقتی به این دوستان عمدتاً انقلابی اعتراض میشود که چرا بهجای زدن اصل جریان نئولیبرالیسم و سران و سرشاخههای اصلی آن، به سراغ خودیها آمدهاید و با کوچکترین دلالتی ایشان را توبیخ و مؤاخذه میکنید با این پاسخ مواجه میشویم که «سردمداران نئولیبرال که تکلیفشان معلوم است اما ما با خودیهایی سروکار داریم که …» و این خطای شناختی و محاسباتی باعث میشود جریان منتقد نئولیبرالیسم که عمدتاً نیروهای انقلابی و حزباللهی هستند بهجای تمرکز قوا و هجمه سراسری بر نئولیبرالهایی که به لبۀ پرتگاه رسیدهاند، در لحظاتی حساس به جان هم بیفتند و با ایجاد انشقاق، زمینۀ تنفس دشمن را فراهم سازند.
🔹 نمونه بارز این اتفاق در مناظره دکتر درخشان و دکتر غنینژاد در صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران اتفاق افتاد که در آن علناً به قانون اساسی دروغ بسته شد، به رهبران و متفکران انقلاب اسلامی توهین شد و جمهوری اسلامی کمونیستی خوانده شد اما بسیاری از چهرههای جریان حزباللهی به جای سردستگرفتن این اعترافات و تصریحات لیبرالهای وطنی، به مؤاخذه طرف خودی پرداختند که چرا فلان حرف را زدی و فلان حرف را نزدی! توصیه اکید بنده به همه دلسوزان و منتقدان زخمخورده از نئولیبرالیسم این است که تمام تیرهای خود را به سمت سردستههای اصلی و نشاندار این جریان هدفگیری کنند تا به توفیق الهی بتوانیم ریشه این تفکر سلطهگر شیطانی را بخشکانیم و دست آن را از سر کشور و مردم برای همیشه کوتاه کنیم.
به عنوان حسن ختام، به این جمله از #امام بزرگوار بسنده میکنم:
📣 ما از شرّ رضا خان و محمد رضا خلاص شدیم، لکن از شرّ تربیتیافتگان غرب و شرق به این زودیها نجات نخواهیم یافت. اینان برپادارندگان سلطه ابرقدرتها هستند و سر سپردگانی میباشند که با هیچ منطقی خلع سلاح نمیشوند. ۷ دی ۱۳۶۰
🆔 @DrSaeedi