هدایت شده از اقتصاد فرهنگی
ما کشاورزیم...
جد اندر جدمون کشاورز بوده!
یک استخری داریم که گاهگداری در آن ماهی قزلآلا میریزیم.
قزلها را که میریزیم باید غذادهی را "متوازن" انجام دهیم.
شاید بپرسید یعنی چه؟
خب غذا رو بریزید! هر کدام گرسنه باشد میآید و غذایش را میخورد دیگر!
اما اینطور نیست...
به طور طبیعی برخی ماهیها کمی بزرگتر و زرنگتر هستند و غذای بیشتری میخورند.
روز اول کمی بزرگتر میشوند.
روز دوم با توجه به همین بزرگتر شدن باز هم بیشتر سهم میبرند.
روز سوم هم همینطور
هرچه جلوتر میرویم اگر غذا را یکجا بریزیم این اختلاف به صورت تصاعدی بیشتر شده تا جایی که برخی ماهیها آنقدر بزرگ میشوند و برخی آنقدر کوچک میمانند که ماهیهای بزرگ، کوچکها را میخورند...
و من هربار که غذا میریزم برای قزلها به جامعه طبقاتی که نظام سرمایهداری ساخته است فکر میکنم...
جایی که نابرابریهای کوچک به شکافهای طبقاتی تبدیل میشوند.
چانه زدن برای #حداقل_دستمزد کارگران نتیجهی نابرابریهاییست که در بلند مدت بوجود آمده است و تا ریشه تبعیضها از بین نرود در این سطح دعوا کردن به عدالت منجر نمیشود.
#کاپیتالیسم #عدالت #توازن
💠 @h_abasifar