May 11
در این کانال تلاش می کنم آنچه را که مینویسم و مطالبی را که میپسندم به اشتراک بگذارم. شاید از اقتصاد، شاید هم از سایر حوزههای دانشی و بینشی. شاید هم گاه نوشته و دل نوشتهای بی ارتباط. شاید هم ...
https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
#توزیع_درآمد و مصرف میان پنجکهای درآمدی در ایران از سال ۱۹۹۰ تا امروز. با وجود کاهش ضریب جینی همچنان حدود ۵۰ درصد درآمدهای کشور متعلق به بیست درصد از ایرانیان است و ۲۰ درصد فقرای جامعه تنها حدود ۶ درصد از درآمد را دارند.
https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نظر شما؟
من نظرم مخالفه! شایدم موافقه! نه باید فکر کنیم! فکر!
راهکار چیه؟
من موافق رابطۀ یک به یک بین درآمد و خانه دار شدن نیستم.
https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
#حراجگر هنرمند #والراسی
◀️امروز تصاویر مربوط به یازدهمین#حراجـهنری تهران را دیدم و بار دیگر به محدودۀ نفوذ بازار فکر کردم. آفرینشهای هنری بزرگان این مرز و بوم به چه کسی تعلق دارد؟ آیا #پول شایستگی کافی برای تعیین شخص شایسته را دارد؟
⏪آیا #حراجگر_والراسی که این بار در قامت مدیرعامل همیشه معترض خانۀ سینما نمایان شده است حاکم مطلق بازار در تعیین آن است که «چه چیزی به چه کسی میرسد؟» آیا کسی که ۲۰۰۰ میلیون تومان (۲ میلیارد تومان) داشته باشد میتواند مالک آفرینش یک هنرمند شود؟ (که طبعا این افراد یا رانتخواران حرفهای یا واردکنندگان کلان، یا سلبریتی های تازه به دوران رسیده هستند).
⏪آیا مکانیسمی دیگر برای انتخاب فرد شایسته به جز بازار وجود ندارد؟ آیا مثلا شایسته تر این نیست که بهترین نگارگر فعلی کشور، مالک یک تصویر نگارگری قدیمی باشد؟ یا یک قهرمان ملی، یا یک نخبۀ علمی یا حداقل فردی که عمر خود را مصروف عرصۀ هنر کرده است؟ آیا موزههایی که قابلیت پذیرایی از عموم مردم را دارند و نگهدارنده میراثهای ملتها هستند را نمیتوان شایستهتر به این تملک دید؟
https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
چوب #حراج بر میراث هنری کشور!
حراجگر والراسی نقطۀ توقف ندارد؟
https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
#سرمایه_جتماعی و رابطهی آن با توسعه
نویسنده:
مفهوم سرمایه ی اجتماعی و نقش آن در فضای اقتصاد سیاسی کشور از مواردی است که ذهن پژوهشگران بسیاری را به خود معطوف کرده ،گفت و گوی زیر نظرات دکتر حمیدرضا مقصودی در این موضوع را منعکس می کند.
تعریف سرمایهی اجتماعی چیست، از آنجا که به نظر میآید در تعریف مشخص از سرمایهی اجتماعی، اجماعی وجود ندارد لطفاً نظر خود را در اینباره بیان کنید:
سرمایهی اجتماعی تعاریف متعددی دارد که آن هم به خاطر حیطهی باز سرمایهی اجتماعی است، ولی وجه اشتراکی که در همهی تعاریف وجود دارد و به نظر اجماعی از همهی تعاریف است 3 کلیدواژه است: استحکام پیوندهای اجتماعی.
این تعریف را من در سرمایهی اجتماعی همین 3 کلمه میبینم ولی اگر بخواهیم بدانیم پیوند به چه معناست؟ اجتماع ناظر به کیست؟ و استحکام در چه سطحی است؟ این تعریف را گستردهتر میکند. یعنی هرچه استحکام بیشتر باشد و پیوندهای اجتماعی منسجمتر باشد، سرمایهی اجتماعی هم بیشتر است. حال اجتماع را چگونه تعریف کنیم؟ بین افراد، نهادها، گروهها و سازمانها و بین ملتها، در سطوح مختلف، سرمایهی اجتماعی تعریف میشود. اینکه میگوییم اجتماعی، یعنی ناظر به یک فرد نیست، حداقل باید دو فرد وجود داشته باشند و بین آنها این استحکام وجود داشته باشد؛ تعاریف چون نیامدهاند وجه اشتراک را پیدا کنند، بسیار گستردهاند. بعضیها ناظر به شاخصها تعریف کردهاند. مثلاً شاخص اعتماد، شاخص مشارکت، شاخص صداقت، انحرافات اجتماعی و... را دیده و ناظر به آنها سرمایهی اجتماعی را تعریف کردهاند. این به این خاطر است که بسیاری شان به سرمایهی اجتماعی اشراف نداشتهاند.
ادامه در لینک زیر
http://qasdway.ir/fa/news/view/126/4
https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
🔳⭕️پسرعموی عیاش من!
یه سال و خردهای پیش عموی ما صد میلیون تومن داد دست دوتا پسرهاش. به هر کدومشون. گفت با این ۱۰۰ تومن هر کاری میخواین بکنین. اون موقع دلار ۳ و۴۰۰ بود. این دو نفر خوشحال بودن که یهو نفری ۱۰۰ میلیون تومن پول بهشون رسیده. یکی از پسرعموها ۵ تومن گذاشت رو پولش و رفت یه رنوی ۱۰۵ تومنی خرید. عاشق تفریح و جاده و عشق و حاله. همیشه یا تلو تلو میخوره یا یه چیزی دود میکنه. به این معروفه که تا حالا یه روز هم تو زندگیش کار نکرده.
اون یکی پسرعمو ۱۰۰ تومنش رو ریخت تو کار شیرینی خونگی. کم کم کارش گرفت و صفحهش تو اینستاگرام هم کلی مخاطب پیدا کرد. بعد از چند ماه، یه کارگاه شیرینیپزی کوچیک گرفت، سه نفر رو استخدام کرد.
زمان گذشت و اون پسرعموی عیاش، یه کم ته دلش نگران بود که کاش مثل داداشش یه کاری راه می انداخت.یه ذره که به این فکر (فکرراه انداختن کسب وکار مانند برادرش، پسر عموی پرتلاش) فرو میرفت، موبایلش زنگ میخورد و برنامه بعدی جور میشد. اون هم دوباره فراموش میکرد که چنین مسئلهای اصلا وجود داشته.
اوضاع کارگاه داشت خوب پیش میرفت که یهو همه چی ریخت به هم. بعد از چند ماه پسرعموی پر تلاش مجبور شد که کارگاه رو تعطیل کنه و به این فکر میکرد که کجای کار رو اشتباه کرده؟ داداشش یه روز هم تو زندگیش کار نکرده و الان با گذشت چند ماه، ماشین ۱۰۰ میلیونیش شده ۳۰۰ میلیون. پسر عموی عیاش رنو رو فروخت و رفت چندتا پراید خرید و دوباره، کلی سود کرد. پسر عموی پرتلاش هم چند وقتیه تو هایپرمارکت داره دسر میفروشه. راستی شما برای پسرعموی من کاری سراغ ندارین؟ آدم اخلاقمدار و پرتلاشیه!!! (رفرنس: آرش ترابی، راه پرداخت)
☑️⭕️تحلیل و تجویز راهبردی:
در ایران، پنچ دسته پولدار داریم:
▫️رانت خوارها: کسانی هستند که روابط ویژه دارند، دسترسی دارند به اطلاعات یا افراد مهم و از طریق همین دسترسی ها، می تواند یک شبه قراردادهای میلیاردی ببندند، معاملات کلان انجام دهند و فقط در عرض یک ماه، به اندازه حقوق یک کارمند در کل دوران کاری سی ساله درآمد داشته باشند.
▫️باج گیرها: باج گیرها کسانی هستند که رشوه می گیرند، به خاطر موقعیت کاری شان در منصب هایی هستند که تشخیص شان در یک پرونده تسهیلاتی، مالیاتی، گمرکی، قضایی و ... می تواند یک دفعه 10 میلیارد تومان این ور و آن ور کند، بدیهی است که آن کسانی که از این 10 میلیارد این ور و آن ور شدن نفع می برند، حاضرند 10 درصد، آن را هم با فرد مذکور شریک شوند. به نظر شما 1 میلیارد تومان برای یک پرونده کافی نیست؟
▫️موج سوارها: کسانی هستند که آگاهانه یا ناآگاهانه در جهش های قیمتی، یک شبه ره صد ساله می روند، خرید و فروش سکه، طلا، ارز، خانه و ماشین باعث می شود که بدون زحمت و فقط به خاطر تلاطم های قیمتی دارایی شان چند برابر شود.
▫️خوش شانس ها: خوش شانس ها معصوم ترین بخش پولدارهای ایران هستند. اینها یا صاحب ارث هستند (ارثی که از پدر، مادر، یا خانواده خود می برند) و یا اینکه در یک قرعه کشی برنده می شوند. ولی باز هم بدون زحمت و ارزش افزوده به ثروت می رسند.
▫️تولیدکننده ها: کسانی که یک کالا یا خدمت برای جامعه تولید می کنند و در ازای آن درآمد کسب می کنند. مواد اولیه، نیروی انسانی، ساختمان، تجهیزات فیزیکی را به لطف تدبیر و تکنولوژی، ترکیب می کنند و خلق ارزش افزوده ایجاد می کنند.
چهار دسته اول (رانت خوارها، باج گیرها، موج سوارها، خوش شانس ها) تفاوت اساسی با آخری ها (تولیدکننده ها) دارند، چهار دسته اول، ارزش افزوده تولید نمی کنند اما کسب ثروت می کنند و همچنین چهار تای اول، نه درگیر مساله پرداخت حقوق سر برج کارکنان هستند، نه نگران عدم ورود مواد اولیه به خاطر تحریم ها، نه نگران تصمیمات دولت و نه درگیر بیمه و مالیات و شهرداری و عوارض. اما تولیدکنندگان علاوه بر این بدبختی ها، باید با رانت خوارها و باج گیرها هم هر روز بجنگند.
اصل اول اقتصاد، بهینه یابی است؛ بدین معنا که افراد می کوشند بهترین گزینه در دسترس را انتخاب کنند. در کشوری که شرایط به نفع گروه پنجم (تولیدکنندگان) نباشد، آنگاه می شود بهشت باج گیران، رانت خواران و موج سواران و شانس آوران! چرا؟ چون آن گزینه ها، بر اساس اصل بهینه یابی مطلوب ترند.
هنر کشورداری آن است که مجموعه سیاست ها، قوانین و مقررات به گونه ای طراحی شود که شرایط را به نفع گزینه پنجم (تولیدکنندگان که ارزش افزوده برای جامعه دارند) تغییر دهد و گزینه های دیگر نامطلوب تر شود، مثلا به خاطر قاعده «پولت را از کجا آورده ای»، گزینه باج گیری، نامطلوب تر شود. لازم نیست گزینه ها را از بین ببریم یا ایجاد کنیم، بلکه تنها کاری که باید کرد این است که مطلوبیت گزینه ها را بالا-پایین کنیم، مردم خودشان انتخاب هایشان را بهینه خواهند کرد.
مجتبی لشکربلوکی
👆👆👆 خلاصه درسگفتار دکتر حمیدرضا مقصودی درباره:
تحریم راهی برای کنترل کشورها (بخش دوم: بهانههای تحریم مالی ایران)
🔵♦️ بهانههای تحریم علیه ایران چه بود؟ یکی حمایت از تروریسم بینالملل است که منظور همان حماس و حزب الله و حشدالشعبی عراق است و تا کنون هم در کشورهای دیگر کنشهایی داریم و مشخص است که غرب مستکبر و صهیونیستها، تروریست را چه کسی تعریف کردهاند! آمریکا میگوید هرکسی که من بگویم او تروریست و به آن کشور کمک کند، من تحریمش میکنم!
🔵♦️اقتصاد تحریم میگوید که تحریم هزینهای دارد و فایدهای! تحریم کننده هزینههایی را متحمل میشود و از قِبَل هزینههایی که متحمل میشود، فایدههایی هم کسب میکند و از آن طرف، اگر یکی از کشورها را تحریم کنیم، هزینههایی را برایشان دوباره بار میکنیم و اگر نظام تحمیلی را کشور تحریم شده بپذیرد، به فایدههایی میرسد. به همین خاطر، اقتصاد تحریم با معنای لیبرال یعنی اقتصاد هزینه و فایده دوطرفه!
🔵♦️ تحریمهای یکجانبه آمریکا علیه ایران چند دسته است. یکی از اینها تحریمهایی هستند که شخص رئیس جمهور آمریکا علیه ایران وضع میکند، تاکنون 23 فرمان اجرایی از جانب رئیس جمهور آمریکا علیه ایران صادر شده است.
🔵♦️ تنها نظام اطلاعرسانی که میتوانیم به آن اعتماد کنیم، نظام تبلیغ صحیح است کهمردم را نسبت به این مسائل آگاه کنیم، نه صداوسیما و نه رسانههای بینالمللی نمیتوانند این کار را انجام بدهند و وظیفه شما طلاب و مبلغین اقتصاد مقاومتی سنگین تر است. تبلیغ به دلیل چهره به چهره بودنش،بسیار موثر است.
🔵♦️به دلیل ناکارایی تبلیغ فعلی درباره مبارزه جدی با فساد که اکنون در کشور انجام میشود و پولهایی که از رانتخواران دولتی و غیردولتی به بیتالمال برمیگردد، به مردم اطلاعرسانی جدی نمیشود و لذا بیاعتمادی مردم ممکن است افزایش یابد. پس وظیف ه مردمی و الهی خود را صحیح به سرانجام برسانید.
🎯 اگر از تحلیلهای ضعیف خسته شدهاید، به مدرسه اقتصاد بپیوندید؛ در این کانال، صوت و درسگفتار و تحلیلهای اساتید اقتصاد ارائه میشود:
http://eitaa.com/joinchat/3142254611C50a304a13b
👆👆👆 خلاصه درسگفتار دکتر حمیدرضا مقصودی درباره:
تحریم راهی برای کنترل کشورها (بخش اول:شیوههای جنگ اقتصادی: تحریم)
🔵♦️ اقتصاد مقاومتی در نگاه غربیها و غربزدهها یعنی تابآوری بالا؛ یعنی هر چقدر که هل بدهند شما طاقت بیاورید. یعنی فنریت بالای اقتصاد،شما توان انعطاف عمل تان در برابرتکانههای بینالمللی خیلی زیاد باشد که این جور معناکردن، غلط رایج است و کل اقتصاد مقاومتی را به موضوع عدم انفعال تنزل میدهد.
🔵♦️ برخی روشهای #جنگ_اقتصادی عبارتند از : #شاخصسازی، #نظام_آموزشی_اقتصاد، #تحریم و #نفوذ_اقتصادی؛
🔵♦️ کنترل کشور از طریق متغیرها و شاخصها یکی از شیوههای جنگ اقتصادی است. متغیری را مطرح میکنند به عنوان شاخصه متغیر دولت برتر، متغیر حکومت برتر و انسان برتر و همه دولتها و ملتها تلاش میکردند به این سمت بروند و به یک فرد، دولت و نظامی تبدیل شوند با رنکینگ و رتبه بالا با معیارهای مستکبران سرمایهدار.
🔵♦️مثلا متغیر مرسوم شاخص HDI است شاخصه توسعه انسانی که ما رتبه 70 هستیم و همه تلاشهای سازمان برنامه و بودجه این است که کشور ما هم در این معیار غربی به رتبه اول تبدیل شوند.
🔵♦️تحریم و نفوذ اقتصاد و یکی از راهکار های دشمن برای کنترل کشورها است. نفوذ میکنند و دستگاه محاسباتی ملت را تغییر میدهد و عبارتی چون «چرخ بچرخد و آن چرخ هم بچرخد» میشود عامل تعیینکننده رئیس جمهور.
🔵♦️این #تغییر_اولویت و #اشتباه_دستگاه_محاسباتی مردم و مسئولین و نخبگان و برنامهریزان اقتصادی و سیاسی و فکری، تاثیر بالایی برای پیشبرد اهداف دشمن در جنگ اقتصادی است که از طریق رسانهها و فضای مجازی و برنامهنویسی لیبرال و عوامل امنیتی و جاسوسی و نفوذی ها و مرعوبین انجام میشود.
🔵♦️تحریم ابزاری برای کنترل رفتار، تادیب و تغییر سیاستهای حاکمیتها و دولتها است، فشار به حاکمیت ابزاری برای کنترل رفتار، تادیب و تعغییر رفتار مردم است. هر دو تحریم انواع تحریم نفی استقلال کشور ها را هدف قرار می دهند. #اقتصاد_تحریم مسئله مهمی است که باید مورد مطالعه قرار گیرد ولی نه با معیارهای سرمایهدارانه بلکه با معیارهای خودمان.
🎯 اگر از تحلیلهای ضعیف خسته شدهاید، به مدرسه اقتصاد بپیوندید؛ در این کانال، صوت و درسگفتار و تحلیلهای اساتید اقتصاد ارائه میشود:
http://eitaa.com/joinchat/3142254611C50a304a13b
مقصودی بخش اول.mp3
3.16M
💥👈 اختصاصی کانال مدرسه اقتصاد
🎧 تحریم راهی برای کنترل کشورها (بخش اول)
🎼 دکترحمیدرضا مقصودی؛ محقق جنگ اقتصادی
🔴♦️صوت درسگفتار درباره #تقلیل معنای #اقتصاد_مقاومتی؛ تبیین روشهای #جنگ_اقتصادی: #شاخصسازی، #نظام_آموزشی_اقتصاد، #تحریم و #نفوذ_اقتصادی؛ متن خلاصه درسگفتار را در پست بعدی پیگیر باشید: 👇👇
🎯 @schoolofEconomics
مقصودی بخش دوم.mp3
5.84M
💥👈 اختصاصی کانال مدرسه اقتصاد
🎧 تحریم راهی برای کنترل کشورها (بخش دوم: بهانههایی برای تحریم مالی ایران)
🎼 دکترحمیدرضا مقصودی؛ محقق جنگ اقتصادی
🔴♦️صوت درسگفتار درباره تبیین روشهای #جنگ_اقتصادی: #تحریم و #نفوذ_اقتصادی؛ متن خلاصه درسگفتار را در پستبعد ببینید: 👇👇
🎯 @schoolofEconomics
#افسانه_بازار_طبیعی
معرفی بازار بهعنوان پدیدهای طبیعی و دولت همچون پدیدهای غیرطبیعی داستانی مناسب است برای کسانی که به وضع موجود وابستهاند. این کار باعث میشود توزیع جاری قدرت، ثروت و منابع به نظر طبیعی و در نتیجه اجتنابناپذیر غیرقابل اعتراض بیاید. البته که چنین چیزی صحیح نیست. دولت بازارها را شکل میدهد، نگه میدارد و عموماً سازنده اصلی آنهاست و این شامل بازارهای نئولیبرال هم میشود… نابرابری و فسادی که بازار سرمایهداری بهوجود میآورد پروژهای کاملاً سیاسی است نه روندی طبیعی(کتاب پیامبران جدید سرمایه، نیکول اشاف، ۲۰۱۵، ص۶۹).
https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
۱۰ نکته مختصر در باب #بازاریابی_شبکهای
دکتر حمیدرضا مقصودی
ادامه...
کما اینکه کافی است یک اپلیکیشن، یک خودرو بی ام دبلیو را به عنوان جایزۀ نصب فرار دهد تا میلیونها نفر را به نصب آن برنامه ترغیب کند. افرادی با شانس صفر که خود نیز معتفدند برنده نمیشوند اما اگر برنده شوند چه میشود! با این تفاوت که افراد انتهای شبکه در بازاریابی شبکهای هرگز شانس پیروزی ندارند. چرا که بر اساس اصل لانه کبوتری، بر روی هرکدام از تخمهای طلا در این شبکهها، از ابتدا یک نفر نشسته است. تنها میمانند افراد میانی شبکهها، که کارگرانی طمعکار بیش نیستند. یعنی افرادی که با ورود در هر کاری میتوانستند به این سطح متوسط از دارایی برسند بی آنکه انبوهی از مردم را فریفتۀ هیج کنند.
⏪۷- این تلقی که با این بازاریابی میتوانیم اجناس باکیفیت را با قیمت پایینتر به خانواده و اطرافیانمان برسانیم نیز از دیگر اغواگریهای این سازوکار بازاریابی است. چرا که اولا علیرغم سروصداهای متعدد هیج دلیل فنی و اقتصادی بر ارزانتر بودن و باکیفیتتر بودن کالاهایی که توسط تولیدکنندگان انبوه تولید میشوند وجود ندارد و تولیدکنندگان خرد و محلی فراوانی هستند که کالاها را هم ارزانتر و هم باکیفیتتر و بدون هزینههای اضافی اعم از حمل و نقل و تبلیغات و واسطهگری در اختیار مشتری قرار میدهند. ثانیا این بازاریابی چون بر سوء استفاده از اعتماد خانوادگی و محلی بنا شده است مصرف افراد را بیشتر از حالت عادی میکند و آنها را بر آن میدارد که برای رونق کسب و کار دوست و هم محلی و برادر و خواهر خود که مشغول بازاریابی است خرید بیشتری انجام دهند و نتیجتا پول بیشتری را حوالۀ مرکز کنند. لذا هزینۀ بیشتری را بر خانوارها اعمال میکند.
⏪۸ این بازاریابی نهایتا زمینه را برای فروش کالاهای سوپربنگاههای بینالمللی فراهم میکند. چرا که با بیشتر شدن مصرف کنندگان و عبور آنان از یک تعداد مشخص، تولیدکنندگان ایرانی، هرچه هم که بزرگ باشند، قدرت تأمین کالا را نخواهند داشت و ناچار توسط حلقۀ اصلی بازاریابی حذف میشوند. کما اینکه پیش از این به دلیل وجود این تولیدکنندگان، بنگاههای خرد و محلی و خانوادگی حذف شده بودند. و این نشان میدهد که این بازاریابی نه یک کسب و کار استارتاپی ساده که یک نظام توزیع عظیم در جهت ایجاد سرمایهداری توزیعی بینالمللی است.
⏪۹- نتیجۀ این بازاریابیها، چیزی چز افزایش شکاف طبقاتی و از بینبردن قدرت خرید در طبقات پایین اجتماع و حذف نظامات تولید خرد و خانگی و محلی نیست. اتفاقی که بازاریابی شبکه ای آن را جهت تکمیل دهکده جهانی اقتصاد با محوریت شرکتهای بزرگ چندملیتی ایجاد کرده و به محرومیت و استثمار و کارگری میلیونها نفر خواهد انجامید.
⏪۱۰- اما اینکه آیا این هدف محقق میشود یا خیر به میزان اقبال ملتها به این نظام توزیع باز میگردد.
⏪توصیه نهایی: خود و خانواده و ملت خود را دچار یک فقر درازمدت نکنید. فقری که در ابتدا نمیتوانید آن را به وضوح ببینید. کما اینکه یک معتاد نمیتواند عاقبت خود را به این راحتی ببیند و باور کند.
https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
۱۰ نکته مختصر در باب #بازاریابی_شبکهای
دکتر حمیدرضا مقصودی
⏪۱- این بازاریابی در واقع بر استفاده از سرمایۀ اجتماعی مردم در کف جامعه بنا شده است. لذا زمانی در منطق خودش موفق عمل میکند که بتواند انبوهی از مردم را در استخدام خود در بیاورد. لذا انبوهسازی مخاطبان از اصول اولیه طراحان این نوع از بازاریابی است. کافی است توجه کنید که نزدیک به ۸ میلیون نفر از ایرانیان امروز درگیر این بازاریابی هستند.
⏪۲- منطق این بازاریابی، تسهیل فروش انبوه است. لذا در تعاملات رأس هرم بازاریابی، بازیگران اصلی مرتبطین تولیدکنندگان انبوه هستند. زمین بازی نیز بهگونهای طراحی شده است که بازاریابان بتوانند بازارهای محلی و بازارهایی که به راحتی توسط مالها و هایپرها قابل نفوذ نیستند را تسخیر کنند. لذا رقیب اصلی و الیته شکست خوردۀ این شبکهها، کارگاههای کوچک و نظامات توزیع خرد و محلی و بومی هستند. پیروز میدان نیز نظام تولیدی انباشتی سرمایهبر است.
⏪۳- از آنجایی که این بازاریابی بر فروش انبوه بنا شده است، به ناچار باید کالاهایی را بفروشد که مصرف انبوه داشته باشند. این کالاها عموما کالاهای مصرفی و غیردانشبنیانی هستند که به طور عمومی و طبیعی در همۀ مناطق یافت میشوند و پبش از این نیز به مصرف انبوه میرسیدهاند. کالاهایی که پیش از این توسط خانوارها، نظامات تولیدی خرد و کارگاههای کوچک و متوسط در همۀ مناطق جغرافیایی تولید و فروخته میشوند. لذا این بازاریابی، هرگز با نیت بازارگشایی و اکتشاف فضاهای جدید بنا نشده است.
⏪۴- طراحان این بازاریابی از سرمایه اجتماعی نیروی کار خود برای فروش بهره اساسی میگیرند. لذا بازار هدف برای هرکدام از بازاریابان را ابتدائا خانواده، محله و دوستان بازاریاب معرفی میکنند. بازاریابان موظفند اجناس را به خوبی به این افراد معرفی کنند و تلاش کنند حداکثر فروش را به آنها داشته باشند. لذا جریان کالا را به سمت خانواده و محله و جریان پول را به سوی خارج از خانه و محله هدایت میکنند و در عوض درصدی را به عنوان حقالزحمه خود بر میدارند. موفقیت این بازاریابی بر مصرفزده کردن اطرافیان بنا شده است. یادمان باشد این پول تا پیش از این درون خانواده و محله گردش میکرد.
⏪۵- جریان کالا در بازاریابی شبکهای از مرکز به پیرامون و جریان پول از پیرامون به مرکز است. مراد از مرکز نیز تولیدکنندگان و توزیعکنندگاه انبوه هستند که با کارگر ساختن مردم و لغو مالکیت آنها بر کارشان، آنها را بهکارگیری و استخدام میکنند. مردمی که در نظامی جایگزین، خود مالک کار خود بودند. این بازاریابی، تولیدکنندگان و توزیعکنندگان خرد را از کار بیکار میکند و آنها را در بهترین حالت به کارگرانی برای کارخانهجات معدود و بزرگ تبدیل میکند و از آنجایی که درجۀ کاربری این کارخانهها اندک است، بیکاری نتیجه طبیعی این بازاریابی است (برخلاف آنچه گفته میشود).
⏪۶- بازی میان بازاریابان در سطوح مختلف شبکه، یک بازی برد-باخت است نه برد-برد. چرا که بازاریابان میتوانند درصد مشخصی از افزایش قیمت را که در نتیجه توزیع حاصل میشود میان خود تقسیم کنند. بازاریابان بیشماری که در انتهای شبکه حضور دارند بازندگان واقعی هستند و برای رهایی از این بازندگی تلاش میکنند با جذب افرادی دیگر، خود را از اینکه در انتهای شبکه باشند برهانند. پس تلاش میکنند تعداد بیشمارتری از افراد را جذب شبکه خود کنند. همین خود دلیلی است بر این که حتی برد - باخت بودن بازی برای خود آنها نیز روشن است. اما برندگان اصلی در این بازاریابی، حلقۀ اول شبکه هستند. یعنی افرادی که پس از مدتی تنها کافی است بنشینند و تلاش شبانه روزی افراد میانی و انتهایی شبکه را در جذب بازاریاب جدید تماشا کنند و از محل جذب هر فرد جدید و تسخیر بازار سرمایۀ اجتماعی او بهرهمند تر شوند. و پر واضح است که ابتدای شبکه به تعداد بسیار اندکی تعلق دارد که این بازی را طراحی کردهاند و به مرحلۀ رشد اتوماتیک و اغواگرانه رساندهاند. و البته مصرف انگشتنما و ثروت فراوانی که اینها کسب میکنند، طمع بازاریابان تا انتهای شبکه را به شدت برمیانگیزاند.
ادامه دارد...
https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
متن بالا را برای اطرافیانتان که در معرض این بازاریابی قرار دارند ارسال کنید.
https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
◀️آیا توسعۀ صنعتی #آمریکا محصول بازار آزاد است؟
⏪تاریخ توسعۀ صنعتی در ایالات متحده که اغلب بهعنوان قلب #بازار_آزاد در نظر گرفته میشود ماهیت سیاسی بازار را نشان میدهد. تاریخ شکلگیری بازار در ایالات متحده ساختاری صنعتی را نشان میدهد که با کالا و سرمایه حاصل از نیروی کار بردهها تأمین شده و با غصب زمین و نسلکشی و حمایت دولتی قوام گرفته است.
⏪قوانین دولتی مؤثر از بازارهای داخلی و صنایع نوپا در مقابل رقابت خارجی محافظت میکردند و دولتهای فدرال و مرکزی نقش اصلی را در توسعۀ زیرساختهای فیزیکی (کانالها، راهآهن و تلگراف) و ایجاد دانش عظیم صنعتی و کشاورزی_ تمام عناصر ضروری در پیدایش سرمایهداری آمریکا _ ایفا کردند
(به نقل از کتاب پیامبران جدید سرمایه، نیکول اشاف، ۲۰۱۵، ص۶۷)
https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
هدایت شده از پایگاه خبری علوم انسانی مفتاح
💢تفاوت نگاه علوم انسانی اسلامی به تجربه با علوم انسانی رایج چیست؟
📌سید محمدرضا تقوی، استاد روانشناسی دانشگاه شیراز در یادداشتی مطرح کرد:
🔹تجربه در دیدگاه دینی اعم از تجارب مادی و تجارب معنوی است. همانطور که واقعیت اعم از واقعیت مشهود و واقعیت غیب است. از منظر دینی، انسان هم به تجارب مادی و هم به تجارب معنوی نیاز دارد.
🔹در حدی باید به عالم مشهود توجه کرد که نسبت توجه به عالم غیب و شهود، متناسب با دیدگاه دینی بهم نخورد. اگر این نسبت بهم بخورد انسان بیمار میشود. وقتی میفرماید دنیا را برای لهو و لعب نیافریدیم یعنی دنیا هدفمند آفریده شده است. بر این اساس، هر تجربهای که جهت حرکت انسان بسوی الله را مانع شود ولو بظاهر مباح باشد تأیید نمیشود.
🔹توجه صرف به عالَم دنیا توسط محقق، یعنی همان نگاه سکولار به پدیدهها و توجه به پدیدهها توسط دانشمند دینی، یعنی تحلیل پدیدهها در پرتو اهداف و غایاتی که دین برای هستی در نظر داشته است. وقتی میگوییم ما هم مثل اومانیستها تجربه را قبول داریم معنایش این نیست که هر دو یک تجربه واحد را قبول داریم. در واقع ما تجربه در فضای معنایی و مفهومی خودمان را قبول داریم.
📖 متن کامل در:
🌐 http://yon.ir/rWYc7
ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_ـ_
#مبانی_علوم_انسانی_اسلامی
#سیدمحمدرضا_تقوی
#یادداشت
#شیراز
🔳 با #مفتاح همراه باشید
🆔 @meftaah_com
👆بحث فضای معنایی و مفهومی که در این نوشتار به آن اشاره شده، بسیار مهم و راهگشاست.
https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
کمی گوش کنیم.
مدتی است بیشتر دوست داریم حرف بزنیم!
إِنَّ السَّمعَ وَالبَصَرَ وَالفُؤادَ كُلُّ أُولٰئِكَ كانَ عَنهُ مَسئولًا
https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
دکتر محمدصادق ترابزاده
مرگ بر مهارت، مرگ بر تکنیک زدگی
ادامه:
⏪اما از همه این ها مهم تر، ضربه سنگینی است که به تعادل تربیتی در نظام تعلیم و تربیت کشورها وارد می شود و انسان صرفا از زاویه اقتصاد و بهره کشی به آموزش وارد می شود و ساحت های چندگانه تربیتی اش، مغفول می ماند. داشتن مهارت، خوب و ضروری است؛ کشور به تکنسین و نیروی کار ماهر نیاز دارد؛ اساسا دروس تا حد ممکن باید به سمت یادگیری پیش روند تا حافظه محوری و سبک تدریس باید مبتنی بر امکان اعمال آموخته در حیات انسانی باشد، اما باید در کنار این مطلب توجه داشت که انسان باید برای زندگی و حیات طیبه پرورش یابد. پس لازم است ضمن آموختن مهارت های فنی-شغلی، مهارت های اجتماعی آموخته، دانش عمومی کسب کند، تحت تربیت و پرورش قرار گیرد، «انسان» تربیت شود و نهایتا نیز ساختار کلان اقتصادی-اجتماعی باید به سویی باشد که تربیت شدگان نظام آموزشی کشور، مهره های نظام سرمایه داری نشوند.
⏪باید بدانیم که جریان گفتگوی بین المللی در حوزه آموزش به تدریج در هزاره جدید به سمت هماهنگی با جریان گفتگوی بین المللی در حوزه توسعه رفت. به عبارت دیگر به تدریج کشورها در جریان توسعه هزاره، متوجه شدند که بدون توجه به بافت اجتماعی ملل، امکان پیاده سازی برنامه های توسعه ای وجود ندارد و لذا در آموزش 2030، محور و پاشنه آشیل توسعه پایدار را «آموزش» معرفی کردند. از آنجا بود که آموزش در متن توسعه تعریف شد تا از مسیر تغییر در سبک زندگی، فرهنگ، باورها و دانش جوامع، آن ها را سنگ زیرین چرخ های توسعه جهانی و در کام سرمایه داری قرار دهند. باید نگران شد وقتی که آموزش 2030 بر مهارت افزایی تاکید می کند. باید نگران شد وقتی کمیسیون ملی یونسکو در ایران، برای تعامل با فنی و حرفه ای به مذاکره بر می خیزد. باید نگران شد وقتی برای اعتبارسنجی مدارک علمی کشور، ما را هم وارد فرایند تدوین کنوانسیون جهانی می کنند تا با پای خودمان، به استقبال نبایدها برویم. باید نگران شد که وجه مشترک همه جریانات آموزشی در کشور، مهارت افزایی شده است؛ و انقلابی و ضد انقلابی به این سو می روند. باید نگران شد که وقتی نمایشگاه سالانه مدارس غیردولتی در مصلای امام خمینی رحمه الله علیه برگزار می شود، مدارس افتخار خویش را به مهارت آموزی ها، محصولات و دست ساخته هایشان پیوند می زنند. باید نگران بود و در کنار مهارت افزایی، عمق نظری علم را بالا برد. باید نگران بود و در کنار مهارت افزایی، ایمان و آداب حیات اجتماعی سالم را آموزش داد. باید نگران بود و در کنار مهارت، هویت ملی را تقویت کرد و عدالت خواهی و استکبارستیزی را سرلوحه خواست دانش آموزان کرد. باید نگران بود و انسان هایی برای جامعه خود تربیت کرد.
⏪گویی سالهاست که همگی، خود واقعی را به دست فراموشی سپرده ایم. منزلت نظام آموزشی، دانش آموزان و معلمان را فراموش کرده ایم و از یاد بردیم که رسالتی جهانی داریم. کشوری که دغدغه اش، پرورش دانشمندان نیست و به جای آن، صرفا می خواهد نیروی کار ماهر تولید کند، عاقبتی جز نوکری دانشمندان دیگر کشورها را نخواهد دید.
https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
دکتر محمدصادق تراب زاده
◀️«مرگ بر #مهارت؛ مرگ بر تکنیکزدگی»
⏪12 کلاس درس خواندیم اما کاری بلد نیستیم! مدرسه به شما چه یاد داده؟ این همه کلاس و واحد درسی گذراندیم اما نه انگلیسی و نه عربی، هیچ یک را یاد نگرفتیم. یادش بخیر شاید از کل مدرسه، ماکت ساختمانی را که با تخته سه¬لا در کلاس فنی و حرفه ای درست کردیم، به عنوان خاطره ای از یادگیری به ذهن داشته باشم. امروز هم که بزرگ شده ایم، برای تعویض یک لامپ یا قفل درب، باید تعمیرکار را خبر کنیم. واقعا ما در مدرسه چه می کردیم؟! گاهی از این برنامه های تلویزیونی را می بینیم که در گزارش یا مناظره ای، می پرسند: «شما از مثلثات یا دیفرانسیل و انتگرال در کجای زندگی تان استفاده کرده اید؟». بعد همه می خندیم و حسرت می خوریم.
⏪اولیاء نگران آینده فرزندان خویش هستند. از اینکه در مدرسه، مهارتی یاد بگیرند خرسند می شوند و اساسا مدرسه موفق را مدرسه ای می دانند که مهارتی یاد می دهد. مدارس الگو و موفق، مدارسی دیده می شوند که آزمایشگاه و کارگاه های خوبی دارند یا کارهای عملی جدی دارند. از مدارس غرب زده تا مسجد مدرسه ها، از رشته های نظری در متوسطه تا دبستان و حتی مهدهای کودک، از کلاس های علوم تا کلاس های ریاضی و ادبیات فارسی، حتی تا دانشگاه ها، همه دنبال مهارت هستند. برنامه تلویزیونی پرسشگر، جریانات انقلابی در آموزش و پرورش، وزیر و مسوولان وزارتخانه، رییس جمهور، نخبگان آموزشی، آموزش در فضای بین الملل و حتی آموزش 2030 نیز به دنبال مهارت آموزی هستند. بسیاری از نیروهای کار در بازار کار ایران، نیروی کار ساده و فاقد مهارتی هستند که عموما در معرض استخر بیکاری، شغل های ساده و کم درآمد و خدمات حمایتی پایین هستند؛ شان اجتماعی پایینی دارند و فقر را در خانواده خویش، بازتولید می کنند.
⏪نوزدهمین پرسش مهر ریاست جمهوری برای سال تحصیلی 97-98، آن است که پارسال چه مهارتهایی را در نظام تعلیم و تربیت آموختید؟ کدام مربی و معلم بیشترین نقش را در مهارت آموزی به شما داشته است؟ به کدام مهارت برای آینده کشورتان نیاز بیشتری دارید و برای زندگی شما مفیدتر بوده است؟ جناب آقای حسینی (سرپرست وزارت آموزش و پرورش) در کنگره ملی این پرسش مهر در تیرماه 1398، مهارت های فنی و حرفه ای را یک سیاست جدی در آموزش و پرورش می داند و بیان می کند که ظرفیت تقریبی 35 درصدی هنرستان ها و کاردانش، در برنامه ششم به 50درصد خواهد رسید. هدایت تحصیلی به سمت رشته های هنرستان و کاردانش (که ظرفیتش تقریبا تکمیل است)، مسابقات گوناگون مهارتی، توسعه دروس فنی در متوسطه، طرح خوداتکایی مدارس شبانه روزی، ایران مهارت، سمپاد مهارتی و ... همگی در پی تقویت مهارت هستند. آموزشگاه های خصوصی، عموما در حال آموزش رباتیک، چرتکه، زبان و امثال آن هستند.
⏪حال در هژمونی مهارت آموزی و تا حدی سلطه مهارت آموزی بر تعلیم و تربیت، باید فریادی بلند سر داد و خفتگان را از این ظلم و بی عدالتی بر حذر داشت که: «مرگ بر مهارت؛ مرگ بر تکنیک زدگی».
⏪قطعا نگارنده نیز با مهارت آموزی موافق است، آن را جذاب می داند و نیازی از نیازهای اساسی کشور تلقی می کند. توسعه آن را لازم و عمق بخشی به آن را ضرورت می داند. اما نگارنده با سلطه مهارت آموزی بر تعلیم و تربیت قطعا مخالف است و بهتر است این سوال را طرح کنیم که «تعلیم و تربیت، یعنی مهارت آموزی؟ و چقدر از تعلیم و تربیت باید به مهارت اختصاص یابد؟». آیا رسالت تعلیم و تربیت، تولید نیروی کار ماهر برای صاحبان ثروت و قدرت است؟ آیا رسالت تعلیم و تربیت، تک بعدی کردن انسان ها ذیل شعار تخصص گرایی و مهارت آموزی است؟ آیا انسان ها غیر از بعد شغل و معاش، بعد دیگری نیز در ساحت های انسانی خویش دارند؟
⏪در فضایی که ظرفیت هنرستان و کاردانش تکمیل می شود و رشته علوم تجربی عمده داوطلبان رشته های نظری را به سوی خویش جلب می کند، و در عین حال، این رشته ها به شغل، درآمد و اعتبار اجتماعی دست می یابند، آن گاه است که رشته های علوم انسانی و علوم پایه که زیربنای پیشرفت یک جامعه هستند، از حیث کمی و کیفی دچار ضعف می شوند. در عین حال، در پرتو تجلیات آموزش 2030، کشورها ضمن تربیت نیروی کار ماهر، امکان مهاجرت نیروی کار را نیز فراهم می کنند تا در یک بازی نابرابر و به دلیل مشکلات اقتصادی کشورهای جنوب، این افراد برای معاش بهتر به سوی کشورهای شمال حرکت کنند تا با شعار «جهانی شدن» نیروی کاری برای نظام سرمایه داری شوند. آنگاه است که کشورها از دو حیث راهبردی ضربه می خورند: اولا با هزینه خود، نیروی کار ماهر برای کشورهای دیگر تربیت کرده و خود از آن، بهره کمی خواهند برد چراکه بهترین ها در مکانیسم حاکمیت پول، به سوی مشتری پولدار می روند. ثانیا علوم انسانی و پایه که زیرساخت پیشرفت کشورها هستند، دچار تضعیف می شوند.
https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi
◀️سرآغاز #مغالطه_اسمبت
⏪آدام اسمیت ظاهراً نظم طبیعی خودبنیاد خود را از شعرهای برنارد ماندویل (۱۷۰۵) در کتاب افسانۀ زنبورها اخذ کرده است. از بخشی که ماندویل آن را «گناهان شخصی و منفعت عمومی» مینامد.
⏪ اوج اشعار ماندویل که بر اسمیت تأثیر شگرفی گذاشته را میتوان در ابیات زیر خواند:
بنابراین، گناه اکتشاف بزرگی است
زمانی که در چارچوب عدالت قرار گیرد و محدود شود
درواقع، جایی که مردم زیاد باشند
دولت همانقدر ضروری است که خوردن برای رفع گرسنگی
فضیلت بهتنهایی نمیتواند ملتها را زنده کند
در شکوه و جلالند کسانی که دوباره زنده شوند
عصری طلایی، که در آن صداقت چنان آزاد باشد که بلوط [آزاد است]
(Mandeville, 1705, p24)
⏪و البته اسمیت از آنجایی که خود را یک معلم اخلاق میداند در اصلاحی به این نگاه، عنوان گناه را از آنچه فضیلت نیست برمیدارد و اتفاقاً آن را اخلاقی میداند. اخلاقی است که آزادانه نفعشخصی خود را دنبال کنی و لو به قیمت ذبح فضیلتها.
ماندویل در این اشعار دولت را در جایی ضروری میداند که مردم گناه را کنار بگذارند. و اگر گناه کنند نیاز به دولت نیست. و البته این را از خوی حیوانی نهفته در کندوی زنبورها اخذ میکند. جایی که زنبور ملکه و زنبورهای نر، زنبورهای کارگر را بهکار میگیرند و خود از کندو خارج نمیشوند و بر آنان سخت میگیرند و ظلم میکنند تا نظم کندو به هم نخورد و شهد گلها به شیرینی عسل تبدیل شود. و این گناه شخصی زنبورهای ملکه و نر است که این نظام را پدید میآورد.
⏪او این تمثیل را به نحوی مغالطهآمیز را در عالم انسانی نیز بهکار میگیرد و میگوید اگر انسانها از گناههای شخصی دوری گزینند نیازمند حکومتی هستند که دیکتاتورمآبانه نظم را برقرار کنند یا نیازمند یک دموکراسی وحشی هستند. اما اگر از به این نتیجه برسند که گناه شخصی را کنار نگذارند، نیازی به حکومت و دولت و دیکتاتوری و دموکراسی وحشی ندارند و سازوکار خودکار طبیعی، نظم را حاکم میکند.
https://eitaa.com/hamidrezamaghsoodi