eitaa logo
حامیان انقلاب
258 دنبال‌کننده
19.7هزار عکس
13.8هزار ویدیو
818 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۵ مرداد ۱۴۰۳
@madahionline1_29992469(1).mp3
زمان: حجم: 1.12M
اگه رفتی زیر قُبّه ی حسین 💐 یادم کن اگه رفتی توی بین الحرمین یادم کن😭 التماس دعا دارم ازتمام کسانی که دارن میرن کربلا https://eitaa.com/joinchat/1802699167Caa250e3cb0
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
داخل نجف و کربلا خیلی توقف نباید کرد، جمعیت خیلی زیاده و شهر گنجایش این همه زائر رو نداره، بیشتر زمان‌تون رو تو مسیر پیاده روی سپری کنید. و برگردید بعضیا از هفته قبل اومدن و میخوان بعد اربعین برگردن، آخه چرااااا😐 | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
پرسشی بد نگران کرده من مجنون را اربعین، کرب و بلا حک شده در تقدیرم؟
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
6.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بشنوید خاطره علامه محمدتقی جعفری رضوان الله تعالی علیه را درباره تأثیر برخورد کریمانه و درست با مخاطبان
۲۶ مرداد ۱۴۰۳
23.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 اجرای فوق‌العاده زیبای سرود اربعین 🔻 اجرای سرود خلاقانه و بسیار هماهنگ نوجوانان اصفهانی با موضوع پیاده روی اربعین اگه صدبار هم ببینید ارزشش را داره دلی شکست و اشکی جاری شد التماس دعا 😭🤲 صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین علیه السلام •┈┈
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
جا نماندم... چراغ‌ها خاموش بود، اما از روز برایم روشن‌تر بود که این دعا امسال برایم اجابتی ندارد. صدای مداح، توی حسینیه پیچید: «خدایا به حق این شب عاشورا، امسال قدم زدن تو مسیر اربعین رو نصیب و روزیمون بفرما.» صدایی توی سرم پیچید. صدای سوت بلندگو بود یا جیغِ زنی داغ‌دار در وجودم؟ هرچه بود با صدای آمین جمعیت درهم پیچید، اشک شد و لرزان از گوشه چشم‌ چکید. مداح دوباره دعایش را تکرار کرد. آمین جمعیت این بار بلندتر بود و لب‌های من همچنان بسته. زن کناری دست‌ها را بالاتر از صورت برده بود و صدای آمین گفتنش را از دست‌ها بالاتر. همین‌طور که لب‌هایم به هم دوخته بود، ناخودآگاهم در تلاش برای باز کردن مُهر لب‌ها دست و پا می‌زد. لابه‌لای پوشه‌های ذهنی، داشت دنبال سخنرانی‌هایی می‌گشت درباره انواع استجابت دعا. می‌خواست کمی دلم را نرم کند به دعایی که این سال‌ها به استجابت عینی نرسیده و دل‌خوشم کند به انواع دیگر استجابت. تلاشش بی فایده بود. مُهر لب‌هایم همچنان باز نشد. چشم‌ها را بستم. انگار نمک پلک‌ها، روی زخم قلبم پاشیده شده باشد، سوزشی عجیب به جانم افتاد. برق‌های هیئت روشن شد. سینی چای مقابلم بود. صدای زنِ کناری، توی گوشم پیچید: -من که کوله اربعینمو از همین حالا بستم. چای توی دستم بود و این بار به جای یک قند، دو قند میان مشتم؛ یکی برای گرفتن تلخی چای و یکی برای تلخ کامی جاماندگی. صدای زن، داغ دلم را تازه کرد و مشتم را محکم‌تر. قندها، تاب نیاوردند و با عرق مشتِ بسته شده‌‌ام، آب شدند. چای تلخ را با کامی تلخ‌تر، سر کشیدم. نگاه زن به نگاهم گره خورد: -چند ماهته عزیزم؟ آرام با سرش به سمت باری که توی وجودم جاخوش کرده، اشاره کرد. دستمال مرطوب را کف دست‌ها کشیدم تا جای پای قندهای آب شده را پاک کنم و گفتم هشت ماه. چای سردش را بدون قند، یک نفس سر کشید: -به سلامتی بغلش کنی. خواستم با یک التماس دعا مکالمه را تمام کنم. اما باز صدایش توی گوشم پیچید: -پس امسال اربعین کربلا نمی‌ری؟ دست روی بارم گذاشتم و با پیشانی عرق کرده لبخندی تلخ زدم. خواستم بگویم گاو پیشونی سفید که می‌گویند همین است ولی حرف دلم روی زبان نیامده بود که این بار صدایش توی گوش نه، توی وجودم پیچید و انگار پتک شد روی قلبم: -هشت ساله هر اربعین عازم می‌شم تا حاجت بگیرم. هشت ساله نذر می‌کنم اگه سال بعد خدا بهم یه بچه بده، اون سال اربعین یه نیازمند رو جای خودم عازم کربلا کنم. هشت ساله دعام اجابت نشده و داغ رو دلمه. اشک از گوشه چشمش سر خورد و صاف چکید روی زخم دلم. سوزشی عجیب به جان چشم‌هایم افتاد، اشک شد و چکید روی باری که به جان می‌کشیدم. نگاهش را دوخت به من و فرزند نیامده‌ام: -من اعتقاد دارم این بچه‌ها سربازای امام زمانن. اینا راه اربعینو به ظهور گره می‌زنن. آهی سرد کشید. نگاهش را به استکان خالی مقابل دوخت. تلخندی زد و با انگشت اشاره، اشک خشک شده کنار چشم را پاک کرد. -می‌دونم احتمالا از اینکه اربعین کربلا نمی‌ری ناراحتی، ولی مطمئن باش بچه‌ای که تو وجودت رشد می‌دی، یه روز با قدم زدن تو راه اربعین، هم قضای قدم‌های امروز تو رو به جا میاره، هم نمی‌ذاره راه اربعین تا ظهور، خالی بمونه. جمله‌اش آن قدر سنگین بود که به اعماق ناخودآگاهم نفوذ کرد و جای تمام پوشه‌های سخنرانی جاماندگان اربعین را گرفت. لبخندی شیرین، بی‌اختیار گوشه لبم نشست. او هم لبخند زد و گوشه چشم‌هایش، چروکی ریز افتاد: -من امسال تو مسیر کربلا جای شما هم چند قدم برمی‌دارم و واسه سلامتی خودت و تو راهیت دعا می‌کنم؛ تو هم روز اربعین، وسط زیارتت از راه دور، دست روی دلت بذار و دعا کن دامن منم سبز بشه و منم سال دیگه از راه دور، زیارت اربعین رو بخونم. مُهر لب‌هایم باز شد. دست‌ها بالاتر از صورت رفت و صدای آمین گفتنم بالاتر از آن. شاید این اولین باری بود که یک اربعین رفته، به یک جامانده التماس دعا می‌گفت. ‏ ✍آينــــــــــﮫ
۲۷ مرداد ۱۴۰۳
🌹سلام علیکم ✋ کلام به خواهرانم ، که اربعین عازم دیار عشق هستند: بیخیالِ همه این بازیهای رسانه ای ول کنید عبا و پمادِ ضد درد و ضد آفتاب و عینک و ... رو پاشید چادراتونو آماده کنید ، با یه کوله بار سبک پا بذارید تو مسیر مشایة برا حضرت زینب س با چادراتون علمداری کنید هرجا چادراتون خاکی شد ذکرِ یازهرا س بگید هرجا پاهاتون زخمی و خسته شد ذکرِ یا رقیه بگید هرجا گرمتون شد یه نگاه به آسمون کنید و بگید به فدای اون بدن عریانی که زیر آفتاب موند ... خدا رو شکر تمام تلاش ها داره برای امنیت و راحتی ما میشه ، برای اسیری نمی رویم. با دود اسپند و نوحه و التماس دعا از زیر قرآن بدرقه خواهیم شد ان شاء الله. برادران و خواهران بزرگوار فلسفهٔ اربعین همین سختی کشیدنه چشمت که به گنبد خورد سختی هایی که کشیدی میشه این جمله بی بی زینب س (ما رأیت الا جمیلا) کم جایی نمی‌خواید برید میخواید پا بذارید جا پای خانم حضرت زینب س با آداب برید. لبخندِ رضایتِ حضرت به همه چی می ارزه برید نشون بدید حضرت زینب تو ایران خیلی علمدار داره .. نشون بدید چادری که تو کربلا خاکی شد نسل پرور شده ..! نشون بدید نسلِ زینبی با هیچ بازی رسانه ای از بین نمیره . سفرتون بخیر عَلمدارانِ نسل زینب سلام الله علیه 🏴اربعینی ها ! یادتان باشد  که ستون به ستون  را مدیون قطره قطره خون شهیـــــــدانید... 🏴اربعینی ها وقتی چشمتان به گنبد زیبای آقا افتاد، یاد کنید از آنانی که با حسرت پشت پیراهن هایشان  مینوشتند: یا زیارت یا شهادت 🏴اربعینی ها ! میان ِ هروله های بین الحرمین ، یاد کنید از شهـــــــدایی که در آرزوی زیارت ِ شش گوشه ی ارباب پرپر شـــدند ... 🏴اربعینی ها نمیدانم از کدام مرز میگذرید ! اما ؛ یاد کنید از شهـــدای مفقودالاثر در مرزهای مهران ... چزابه ... شلمچه ... 🔴واسه این عشق میشه جنگید. ☘التماس دعای زیارت اربعین ☘ 🌻التماس دعای فرج 🌻 ✍دعا خواه و دعاگو :عاشوری 🌺🍃🌸🍃🌹🍃🌸🍃🌺 https://eitaa.com/darmahzar_eshggoran110 کانال در محضر وحی ؛ قرآن 👆در ایتا ➖➖➖➖➖➖➖➖➖ گروه در محضر عشق؛ قرآن 👇در ایتا https://eitaa.com/joinchat/2230452355C5bb2bc5c71
۲۷ مرداد ۱۴۰۳