eitaa logo
محبان المهدی۵( فرهنگیان)
66 دنبال‌کننده
11.2هزار عکس
9.6هزار ویدیو
11 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 چند برداشت شیرین از یک دیدار 👤 🔹 درباره سخنان رهبرانقلاب در دیدار با مسوولین باید مفصل تر نوشت؛ اما چند برداشت اجمالی از این جلسه برایم شیرین بود. 1️⃣ یکم. دعوت و حضور چهره های مختلف سیاسی از اصولگرا تا اصلاح طلب هایی که مسئولیتی هم ندارند جالب بود. از مسجد جامعی و جهانگیری تا بادمچیان و غیره. بعد هم سخنان رهبری انقلاب اینطور شروع شد که این جلسه با حضور مسوولین کشوری مهم و استثنائی است و این حضور متنوع سیاسی موجب نزدیک شدن دلها می شود. 2️⃣ دوم. بیش از 90 درصد زمان جلسه به توصیه های اقتصادی گذشت. هم از پیشرفت ها گفتند و هم از نقص ها. اما ضعف ها را صریح و بی پرده گفتند... و اینکه اگر الزامات مطرح شده رعایت شود مردم در پایان سال احساس آرامش می کنند. 3️⃣ سوم. مسئولین را دعوت به همدلی و همکاری و کسب اطلاع از عملکرد یکدیگر کردند و برای بار چندم و با مزاح به تورگردشگری مسئولین برای آشنائی با توفیقات انقلاب اشاره کردند. 4️⃣ چهارم. در میان توصیه های اقتصادی بر یک مورد تاکید ویژه داشتند و آنهم جلب مشارکت مردم به عنوان نسخه قطعی رشد تولید. همچنان اشاره کردند در این رابطه عقب مانده ایم. 5️⃣ پنجم. اقتصاد و معیشت را به عنوان اولویت اول معرفی کردند و توضیح دادند خیلی وقت ها ریشه مشکلات فرهنگی در نقص اقتصادی و کسری معیشت مردم است. 6️⃣ ششم. از نظم نوین جهانی گفتند که زودتر از پیش بینی ها به نفع مردم ایران رقم می خورد و از بحران امروز آمریکا و اسرائیلی گفتند که زودتر از موعد 25 ساله زمین گیر شده و می شود.... 7️⃣ هفتم. از اصلاح وضعیت معیشت مردم و کاهش محسوس تورم گفتند و اما مردم را صمیمانه دعوت به صرفه جوئی کردند. 8️⃣هشتم. به نقش ذکر در پیشرفت کشور اشاره کردند و اینکه مسئولین باید قدر این فرصتی که خدا در اختیار آنها قرار داده است در خدمت به خدا بدانند و خدمت به خدا چیزی نیست جز خدمت به خلق. 9️⃣نهم. از انتخابات پایان سال گفتند و اینکه راهبرد مسئولین باید مشارکت و سلامت و رقابت باشد. 🔟دهم. از حجاب گفتند آنهم متفاوت از بسیاری که یا لکنت دربیان حق دارند و یا تحلیل ها ناقص ارائه می کنند. 🔸اولا مساله حجاب را با تهاجم به غرب طرح کردند. اینکه اینها با بلائی که بر سر هویت و شخصیت زن آورده اند حق ندارند درباره جایگاه بلند زن ایرانی اسلامی سخن بگوید. ✅ دوم صریح و روشن است از حرام شرعی و حرام قانونی گفتند. تاکید کردند این یک اقدام دولتی نیست و قانون است. تعبیر حرام سیاسی داشتند. به سخن دیگر قانون یعنی خواست مردم، نه دولت. قانون یعنی انتخاب و حقوق اکثریت. 🔹سوم نیز تاکید داشتند همین ها که کشف حجاب کردند نیز اهل دین اند و اگر آگاه شوند اصلاح می کنند. 💢 عبور کنیم؛ اما پس زمینه همه این سخنان یک پدرانه صریح و دلسوزانه بود. با این نخ تسبیح فرصت کردید مجدد این ده محور را مرور کنید. ➖➖➖➖➖➖➖ 📲 مهم‌ترین تحلیل‌های روز 👇 🆔
☘ سلام بر ابراهیم ☘ 💥 قسمت هجدهم : ۱۷ شهریور ✔️ راوی : امیر منجر 🔸صبح روز هفدهم بود. رفتم دنبال . با موتور به همان جلسه رفتيم. اطراف ميدان ژاله ( شهدا ).جلسه تمام شد. سر و صداي زيادي از بيرون مي آمد. 🔸نيمه هاي شب حكومت نظامي اعلام شده بود. بسياري از مردم هيچ خبري نداشتند. سربازان و مأموران زيادي در اطراف ميدان مستقر بودند. جمعيت زيادي هم به سمت ميدان در حركت بود. مأمورها با بلندگو اعلام ميكردند كه: متفرق شويد. ابراهيم سريع از جلسه خارج شد. بلافاصله برگشت و گفت: امير، بيا ببين چه خبره؟! 🔸آمدم بيرون. تا چشم کار ميکرد از همه طرف جمعيت به سمت ميدان مي آمد. شعارها از درود بر خميني به سمت شاه رفته بود. فرياد بر شاه طنين انداز شده بود. جمعيت به سمت ميدان هجوم مي آورد. بعضيها ميگفتند: ساواکيها از چهار طرف ميدان را کرده اند و... 🔸لحظاتي بعد اتفاقي افتاد که کمتر کسي باور ميکرد! از همه طرف صداي تيراندازي مي آمد. حتي از هليکوپتري که در آسمان بود و دورتر از ميدان تيراندازي مي آمد. حتي از هليکوپتري که در آسمان بود و دورتر از ميدان قرار داشت. سريع رفتم و موتور را آوردم. از يک کوچه راه خروجي پيدا کردم. مأموري در آنجا نبود. ابراهيم سريع يکي از مجروحها را آورد. با هم رفتيم سمت سوم شعبان و سريع برگشتيم. تا نزديک ظهر حدود هشت بار رفتيم بيمارستان. مجروحها را ميرسانديم و برميگشتيم. تقريباً تمام بدن ابراهيم غرق خون شده بود. 🔸يکي از مجروحين نزديك پمپ بنزين افتاده بود. مأمورها از دور نگاه ميکردند. هيچکس جرأت برداشتن را نداشت. ابراهيم ميخواست به سمت مجروح حرکت کند. جلويش را گرفتم. گفتم: آنها مجروح رو تله کرده اند. اگه حركت كني با تير ميزنند. ابراهيم نگاهي به من کرد و گفت: اگه برادر خودت بود، همين رو ميگفتي!؟ 🔸نميدانستم چه بگويم. فقط گفتم: خيلي مواظب باش. صداي تيراندازي کمتر شده بود. مأمورها کمي عقبتر رفته بودند. ابراهيم خيلي سريع به حالت سينه خيز رفت داخل خيابان، خوابيد کنار مجروح، بعد هم دست مجروح را گرفت و آن را انداخت روي کمرش. بعد هم به حالت سينه خيز برگشت. ابراهيم شجاعت عجيبي از خودش نشان داد.بعد هم آن مجروح را به همراه يک نفر ديگر سوار موتور من کرد و حرکت کردم. در راه برگشت، مأمورها کوچه را بستند. حکومت نظامي شديدتر شد. من هم ابراهيم را گم کردم! هر طوري بود برگشتم به خانه. 🔸عصر رفتم منزل ابراهيم. مادرش نگران بود. هيچكس خبري از او نداشت. خيلي ناراحت بوديم. آخر شب خبر دادند ابراهيم برگشته. خيلي خوشحال شدم. با آن بدن قوي توانسته بود از دست مأمورها فرار کند. روز بعد رفتيم بهشت زهرا در مراسم تشييع و تدفين کمک کرديم. بعد از هفدهم شهريور هر شب خانه يکي از بچه ها جلسه داشتيم. براي هماهنگي در برنامه ها. مدتي محل تشکيل جلسه پشت بام خانه ابراهيم بود. مدتي منزل مهدي و... 🔸در اين جلسات از همه چيز خصوصاً مسائل اعتقادي و مسائل روز بحث ميشد. تا اينکه خبر آمد حضرت امام به باز ميگردند. 📚 منبع : کتاب سلام بر ابراهیم 👉 شهید 🕊🌹 شادی روح پاکش صلوات 🌷https://eitaa.com/mahdixxv