بسم الله
سه سالی میشد که کتاب را داشتم، اما دستم به خواندنش نمیرفت. بعد از خواندن کتابِ دودستیِ منصور ضابطیان به ذهنم رسید شاید بد نباشد که سفرنامه او و وحید یامین پور که خودشان در دو طرف متقابل یک نمودار هستند را با هم به شکل مقایسهای بخوانم.
نوع نگاه و سبک برخورد این دو نفر کاملاً مبتنی بر ایدئولوژیهایشان است. یکی از آنها توریست است و به عنوان شخصیتی که تعدادی از کشورهای دنیا را دیده و ژاپن را مانند سایر کشورها میبیند، اما دیگری که برای یک امر مبتنی بر ایدئولوژی به ژاپن دعوت شده است طبیعتاً سفرنامهاش با نفر اول متفاوت است. یامین پور را از طرف مجموعهای طرفدار صلح، پیرامون جنایت هیروشیما به ژاپن دعوت کردهاند. البته کسی که اندک شناختی از او داشته باشد میداند که او نمیتواند بدون پیش فرض های سنتی و سیاسی به این سفر آمده باشد.
از همان ابتدای سفر، آمریکا، جریان هیروشیما، تکنولوژی، تقابل آن با سنت، از بین رفتن سنت و مسائلی از این دست در جای جای کتاب خود را نشان میدهد. بعضی قسمتهای کتاب تبدیل به بیانیههای سیاسی و فرهنگی شده است و همینها از ماهیت سفرنامه بودن کتاب میکاهد. البته از ابتدا هم مخاطب نباید به این کتاب به دید یک سفرنامه توریستیِ صرف، نگاه بیندازد.
قبل از این کتاب، نخل و نارنج او را مطالعه کرده بودم. به نظرم کتاب سفرنامه او و قلمش به اندازه کافی امکان شخصی سازی دارد و نیازی نیست که در قلمش از نادر ابراهیمی تقلید کند. این جنس تقلید حقیقتاً برایم اذیت کننده است.
بخشی از دیدههای یامین پور در کتاب ضابطیان دیده نمیشود اما میتوان گفت بسیاری از دیدههای ضابطیان در کتاب یامین پور نیست. پس به نظر هر دو باید مطالعه شود اما شاید برای مخاطبی که عادت به قلم ضابطین دارد خوانش این کتاب زیادهروی در مسائل ایدئولوژی باشد.
یکی از نکاتی که درباره کتاب باید به آن توجه ویژهای کرد این است که آنچه یامین پور درباره ژاپن بیان میکند که ما با تعابیری همچون دیدگاههای مبتنی بر ایدئولوژی از آن یاد میکنیم، حقیقتاً توسط افراد غیر از او و حتی مخالف با دیدگاه او و دین او هم گفته شده است. آنچه امروزه در دنیا اتفاق میافتد، غلبه و تسلط تکنولوژی و زندگی مدرن بر زندگی سنتی است. زندگی مدرن همچون حیوانی درنده و حریص به دنبال بلعیدن سنتهاست و این هضم سنتها در دل مدرنیته، تبعاتی به دنبال دارد. و فارغ از اینکه موافق یا مخالف چنین اتفاقی باشیم، باید به تحلیل آن بپردازیم. نویسنده کتاب دقیقاً به دنبال چنین چیزی است. همانطور که در بریدهای از کتاب گفته است: «من همان اندازه از ندیدن لوطیهای تهران افسردهام که از آب رفتن ساموراییها. کسی باید جلوی تاراج سنت و معانی متعالی را بگیرد.»
#کاهن_معبد_جینجا
#وحید_یامینپور
#به_قلم_شما 🌸
📚 @hamkhaniketab