.
.
💠شکرگزاری یه کار بسیار آشنا و بسیار ساده که مورد بیمهری ما قرار میگیرد و غالباً از آثار شگفتانگیز آن غافل هستیم. اکثر ما فکر میکنیم تنها وقتی یک اتفاق خیلی خوب، خیلی مهم و خارقالعاده رخ میدهد باید شکرگزار باشیم.
💠همیشه یادمان میرود که نه فقط در موقعیتهای مهم و حساس، بلکه در زندگی روتین و روزمرهمان هم چیزهای بسیار زیادی وجود دارد که میتوانیم بابت آنها شکر روزانه را به جا بیاوریم.
.
.
.
.
🟢۷ دلیل مهم برای شکرگزاری که میخوام هرروز یک دلیلش رو براتون بگم👇
شادی بیشتر😍
تحقیقات علمی نشان میدهند اگر ۵ دقیقه در روز به چیزهایی فکر کنید که بابت داشتن آنها سپاسگزار هستید، در طولانی مدت ۱۰% شادتر خواهید بود.
فکر کردن به نعمتهایی که در حال حاضر از آنها برخوردار هستیم، باعث میشود بیشتر متوجه داشتههایمان باشیم و درباره زندگیمان مثبتتر بیندیشیم
.
.
#رمان_جانان_من
#پارت۱۰
❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥❤️🔥
نرگس: ولی چه روزی بود امروز ریحان،هم خندیدیم هم از ترس داشتیم سکته میکردیم.
ریحانه: آره واقعا. یه ذره انرژی که از قهوه گرفته بودمم همش پرید از استرس. راستی نرگسی من میرم خونه مامانبزرگم. ببخشیدد نمیتونم تا دم خونتون بیام برسونمت عشقم.
نرگس: عهه به سلامتی برو ریحان جون، مگه بچم بابا.. میرم خودم سلام برسون
بای بای
ریحانه: بای بای عزیزم رسیدی خبر بده حتما.
نرگس: چشممم.
به طرف خانه مان راه افتادم.
نزدیک خانه بودم که احساس کردم سایه ای از پشت سرم دارد به من نزدیک میشود.
ضربان قلبم به شدت بالا رفته بود، آب دهنم را قورت دادم و سعی کردم سریع تر در را باز کنم و داخل بروم.
کلید را چرخاندم و پایم را داخل خانه گذاشتم.
قبل از اینکه در را ببندم قرار گرفتن پای شخصی در چهار چوب در باعث بسته نشدن آن شد و من از ترس در را فشار میدادم.
صدای آشنایی به گوشم خورد. پسر خاله ام بود سلمان. از سربازی برگشته بود و مادرم برای شام خانواده خاله ام را دعوت کرده بود.
سلمان: نرگس خانم دختر خاله جان، پام قطع شد اگه لطف کنی بیای ببینی منم ممنونت میشم.
و بعدش شروع کرد به خندیدن.
نرگس: واااییی سلااااام سلماننننن، خوش اومدییی، ببخشید ندیدمت
ترسیدم خب چرا حرف نمیزنی سکته زدم آخه.
کی برگشتییی؟
سلمان: خیر سرم خواستم غافلگیرتون کنم،
به نظرت برای پام بهم استعلاجی میدن؟
نرگس: مسخرههه، چرا بزرگ نمیشی؟
سورپرایزات داشت بی دختر خالت میکرد نخواستیم بابا..خخ..
بیا بریم بالا ،حتما مامان اینا منتظرن.
سلمان: باشه بریم وروجک.هنوز مثل بچگیات شیطنت از تو چشمات میباره.
نرگس: ممنونم نظر لطفته آقا سلمان. من به این آرومی آخه..
جلوتر از سلمان حرکت کردم که به مادرم خبر دهم مهمان عزیزش آمده است. می دانستم از دیدن سلمان حسابی ذوق می کند و خوشحال می شود.
جور دیگری او را دوست داشت از همان زمانی که من یکی دو ساله بودم تا الان.
.
.
1_1768572547.mp3
11.86M
سخنرانی🎤
🦋انسان شناسی🙄🤔❤️
🌺استاد شجاعی🌺
قسمت 6⃣3⃣1⃣
🕊از کجا آمده ام آمدنم بهر چه بود
به کجا میروم آخر، ننمایی وطنم🕊
.
.
#امیرالمؤمنین_علی(علیه السلام)
#امام_زمان(عج الله تعالی فرجه)
اگه هنوز عضو نیستی یا علی👇🔗
https://eitaa.com/joinchat/2864513303C46e26b8fd5
30_ahd_01.mp3
1.82M
سلام امام زمان🥰❤️
آغاز روزم رو با سلام و صحبت باشما آغاز میکنم آقای خوبی ها
.
.
اگه هنوز عضو نیستی یا علی👇🔗
https://eitaa.com/joinchat/2864513303C46e26b8fd5
#قرآن_بخوانیم❤️
⚘️ای پیامبر آنچه از کتاب (قرآن) به تو وحی شده است تلاوت کن».⚘️
کهف/سوره۱۸، آیه۲۷
#قرآن
#هرروز_یک_صفحه
#ثواب
#نشر_حداکثری
اگه هنوز عضو نیستی یا علی👇🔗
https://eitaa.com/joinchat/2864513303C46e26b8fd5
💚حدیث_روز 🌱
امیرالمؤمنین حضرت علی علیه السلام :
عُرِفَ اللّهُ سُبحانَهُ بَفَسخِ العَزائِمِ ، وحَلِّ العُقودِ ، وكَشفِ الضُّرِّ وَالبَلِيَّةِ عَمَّن أَخلَصَ لَهُ النِّيَّةَ .
خداوندِ پاك ، با شكسته شدن تصميم ها ، و برهم خوردن اراده ها ، و برطرف شدن سختى و بلا از كسى كه نيّت را برايش خالص مى گرداند ، شناخته شده است .
📚غرر الحكم : ج ۴ ص ۳۵۷ ح ۶۳۱۵
اگه هنوز عضو نیستی یا علی👇🔗
https://eitaa.com/joinchat/2864513303C46e26b8fd5
.
.
ایتای شمام درحال اتصاله....؟
یکمی حرف بزنیم از کدوم شهر هستید؟؟؟👇
https://harfeto.timefriend.net/17232354368610https://harfeto.timefriend.net/17232354368610
.
.
.
.
امروز درباره فرزند داری به سبک اسلامی میخوایم حرف بزنیم👇
.
.