#روزنوشت #جبهه_انقلاب #انتخابات امروز موفق شدم سردار قالیباف رو از نزدیک ببینم. سعی کردم احساساتی نباشم، تو فشار جمعیت اومد و رسید به جایگاه، شروع کرد به سخنرانی. تو دلم گفتم خسته نباشی سردار. از این شهر به اون شهر. از این جلسه به اون جلسه، یه لحظه خودم رو خیلی تنبل و بی انگیزه در راه رشد اسلام و ایران دیدم، احساس شرم کردم. بگذریم اما هر چی به خود آقای قالیباف و آقای جلیلی نزدیک بشیم، از این حالت احساساتی به حالت منطقی و تکلیف مداری و مصلحت سنجی برای انقلاب نزدیک میشیم. من مطمئنم، خودشون بهترین تصمیم رو می‌گیرند. این حس رو امروز در سخنرانی های آقای قالیباف با تمام وجود احساس کردم. ایشون از سی دقیقه سخنرانیشون ۲۵ دقیقه فقط درباره شرایط کشور در منطقه و جهان و جلوگیری از روی کار آمدن امثال دولت روحانی، صحبت کردن. به طوری که فضای حاکم، منطقی، صمیمی ودر تقابل با جبهه ی غربگرایان شد ومردم یکباره از دل فریاد زدند : جلیلی، قالیباف، اتحاد، اتحاد. ایشون هم مثل پدری دلسوز ، حرف مردم رو تایید می کردن و میگفتند: انشاالله، انشاالله امروز در مسجد امیرالمؤمنین یک جبهه بود، طرفداران جلیلی هم در کنار طرفداران قالیباف حاضر بودن استاد تفسیر خودم با اینکه اولویتش با جلیلیه رو در آغوش گرفتم. بیچاره کسانیکه گول تخریب ها و لجن پراکنی هارو خوردن و خودشونو از جبهه انقلاب جدا کردن. این روزها هم میگذره و در تاریخ ثبت میشه. ما از رهبرمون یاد گرفتیم که به مسائل از بالا نگاه کنیم. به امید پیروزی __________ 🔹 #همسایه | عضو شوید👇 @hamsaaye