🔰زیر سایه #شهدا
🔺قبل از رفتن به #سوریه اومد خونه و گفت : "من امشب میرم #گلزار_شهدا و شب هم نمیام." فهمیدم دوباره هوایی شده.
▫️صبح باچشمهای پف کرده اومد. فهمیدم شب رو بیدار بوده و با اشک به صبح رسونده.
🔻گفت: "من هیچ دلبستگی به این دنیا ندارم. به هر چیزی هم که میخواستم رسیدم. فقط نگرانیام از تو و دخترم ریحانه بود که رفتم دیشب با شهدا اتمام حجت کردم که مراقب شما باشند و عاقبت به خیری نصیبتان کنند.
🌷 #شهید_پویا_ایزدی
🔰 #همسفر_شهدا
✅زنگ زدم به سید. گفتم: مشکل شدیدی برام پیش اومده. خیلی برام دعا کن. بیمقدمه گفت: اگه میخوای مشکلت سریع برطرف بشه، برو #گلزار_شهدا
✳️از اونها بخواه که برات دعا کنند. دعای #شهدا سریع اجابت میشه. چون #قرآن میفرماید که شهدا هم زندهاند، هم نزد خدا هستند. پس کی بهتر از شهدا؟!
❇️خدا را به حق شهدا قسم بدید. شهدای ما خیلی در پیشگاه خدا مقام دارند.
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔰 #همسفر_شهدا
🌺نسیمی جان فزا می آید ، بوی کرببلا می آید ...
.
✅به #بهشت_زهرا سلام الله علیها علاقه خاصی داشت. هر چند وقت یکبار با بچهها به آنجا میرفتیم.
❇️از قطعات اموات شروع میکرد تا به قطعه #شهدا برسیم. از قطعه اموات که رد می شدیم کمتر حرف میزد. میگفت: اینجا ترس عجیبی دارد. انسان یاد عقوبت اعمال و ... میافتد. اما وقتی به #گلزار_شهدا میرسیدیم میخندید.
✳️میگفت: اینجا جای آرامش است. شهید زنده است. مهمان خداست. بعد هم شروع به خواندن میکرد. بیشترین دعایش این بود که روزی به آنها ملحق شود.
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥👆آخرین #نوروز
✅به سید زنگ زدم وگفتم: سال تحویل کجا میری؟ گفت: کجا بهتر از #گلزار_شهدا
❇️تحویل سال حدود سه عصر بود. بعد از نماز راه افتادیم. پرسیدم: کجا بریم بهتره! گفت: هر جا شهدا بخوان!
✳️داخل قطعه ۲۶ شدیم. در میان قبور شهدا به مزار روحانی #شهید_سید_حسین_علوی رسیدیم.
شهیدی که روز #مبعث به دنیا آمده بود و ظهر روز عاشورا در #عملیات_محرم در شمال #فکه به شهادت رسیده بود.
🔹گفت: همین جا میمانیم.
🔸گفتم: سید تحویل سال چه دعایی میکنی.
🔹گفت: من هر کسی را ببینم میگم دعا کنید که امسال سال #ظهور آقا باشه. فقط همین دعا رو دارم.
🌿 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
🔰 #همسفر_شهدا
🕊آخرین روزهای سید
✅تابستان ۸۸ بود ،روز #نیمه_شعبان بود و شروع آخرین سفر سید.
❇️محل قرار بچهها را #گلزار_شهدا انتخاب کرد. سر مزار #شهید_آوینی، میخواست با الگوی زندگیش هم خداحافظی کنه.
✳️از همانجا حرکت کردیم به سمت #مناطق_عملیاتی جنوب. این سفر عجیب تر از دفعات قبل بود. مدت این سفر ده روز بود. سید هر روز با #مسجد تماس میگرفت و #کارهای_فرهنگی را پیگیری میکرد.
👈سید نورانیت خاصی پیدا کرده بود. این را دیگر بچههای #کاروان هم میگفتند.
🌷 #همسفر_شهدا_سید_علیرضا_مصطفوی
هدایت شده از همسفر شهدا
🔰زیر سایه #شهدا
🔺قبل از رفتن به #سوریه اومد خونه و گفت : "من امشب میرم #گلزار_شهدا و شب هم نمیام." فهمیدم دوباره هوایی شده.
▫️صبح باچشمهای پف کرده اومد. فهمیدم شب رو بیدار بوده و با اشک به صبح رسونده.
🔻گفت: "من هیچ دلبستگی به این دنیا ندارم. به هر چیزی هم که میخواستم رسیدم. فقط نگرانیام از تو و دخترم ریحانه بود که رفتم دیشب با شهدا اتمام حجت کردم که مراقب شما باشند و عاقبت به خیری نصیبتان کنند.
🌷 #شهید_پویا_ایزدی