🇮🇷 همسفرتاخدا
#شروع_عاشقی 🌹شهیدحسین زارع کاریزی به قدوقواره اش نمی آمدکه ازازدواج بگویداماباصراحت تمام موضوع ر
#عاشقانہ_های_شہدا 🌹
وقتایـے کـہ ناراحـت بودم😔 یا اینکـہ حوصلم سر میرفت☹️ و سرش غر میزدم...
میگفت:
"جاااݧ دل هادے...؟😍
چیـہ فاطمـہ...؟❤"
چنـد هفتـہ بیشـتـر از شـہادتش نگذشتہ بود یـہ شـب کہ خیلـے دلم گرفتـہ بود...💔
فقط اشک میریختم و نالـہ میزدم...😭
دلم داشت میترکید از بغض😞 و دلتنگـے قلم و کاغذ برداشتم و نشستم و شروع کردم به نوشتـݧ...✍🏻
از دل تنگم گفتم😔💔
#جانا_ز_فراق_تو_این_محنت_جان_تا_کی...💔
#دل_در_غم_عشق_تو_رسوای_جهان_تا_کی...
از عذاب نبودنـش😣 و عشقـم نوشتم بـراش...💕️
نوشتم "هادے💞
فقط یہ بـار
فقط یه باره دیگـہ بگو جاااݧ دل هادے..."😭
نامـہ💌 رو تا زدم و گذاشتم رو میز و خوابیدم😴
بعد شہادتش بهتریݧ خوابـے بود کہ میتونستم ازش ببینـم😊
دیدمـش😉
با محبـت و عشـق درست مثـلہ اوݧ وقتا که پیشم بود داشت نگام میکرد...☺️
#مـن_صدایش_زدم_و_گفٺ_عزيـزم_جانـم…💕
#با_هـمـين_یک_کلمه_قلـب_مـرا_ريخت_بهم...
صداش زدم و بهتریݧ جوابی بود که میشد بشنوم...
"جاااان دل هادی...؟❤️😇
چیه فاطمه…؟❤
چرا اینقده بیتابی میکنـی...؟😞
تو جات پیش خودمہ شفاعت شده اے...💚
#شهید_هادے_شجا
@hamsafar_TA_khoda
#عاشقانه_های_شهدا💕
همسرم از همان اول ازدواج پیشنهاد داد که هر وقت دلخوری از من داری و نمیتوانی ابراز کنی، برایم بنویس!
خودش هم همین کار را میکرد. عادت داشت قبل از خواب همه ی مسائل روز را حل کند. خیلی وقتها شبها برایم مینوشت که امروز بخاطر فلان مسئله از من دلخور شدی، منو ببخش.
من منظوری نداشتم آخرش هم یه جمله عاشقانه
می نوشت.
گاهی من کاغذ را که میخواندم، میگفتم: کدام مسئله را میگی؟ من اصلا یادم نمیاد ، یعنی آن مسئله اصلا من را درگیر نکرده بود، ولی پویا مراقب بود که نکند من دلخور شده باشم...
🌷خاطره ای از همسر
🕊#شهید پویا ایزدی