eitaa logo
همسفرتاخدا
873 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
952 ویدیو
10 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم کانال همسفرتاخــدا برای آمادگی مجردهاوخودسازی متاهل هاتاسیس شده✅ مطالب روزانه کم تبلیغ تبادل ومطالب متفرقه نداریم❌ ادمین کانال؛https://daigo.ir/secret/7173629350 دل هرکی با یاری خوشه.! #دلِ_ما_با_حسینِ...❤️
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 حالا شما امر کن 🌹 شهید ولی اله چراغچی خانه که می آمد به من مهلت تکان خوردن نمی داد . همه ی کارها را خودش انجام می داد . اما نگاهش که می کردم ٬ می دیدم خسته است . می گفتم :« تازه آمدی . استراحت کن .» قبول نمی کرد . می خندید و می گفت :« وقتی من نیستم تو خیلی سختی می کشی ٬ اما حالا که آمدم دیگر سختی ها تموم شد .» ☺️ بعد بادی به غبغب‌ می انداخت ٬ می گفت :« حالا شما امر کن ٬ ما انجام می دهیم .» من خجالت می کشیدم . خجالت می کشیدم که موقع راه رفتن ٬ پشت سرم بیاید تا کفش هایم را جفت کند . طعنه های دیگران را شنیده بودم که می گفتند :« آقا ولی اله کفش های این جوجه را برایش جفت می کنه .» آخر ظاهرش خیلی خشن به نظر می آمد . باورشان نمی شد . باور نمی کردند که چقدر اصرار دارد به من کمک کند . خوب یادم هست ٬ آشپزخانه ما خیلی کوچک بود و آقا ولی خیلی درشت . آن جا که می رفت سر به سرش می گذاشتم ٬ می گفتم :« هیکلت خیلی درشته ٬ توی آشپزخانه جا نمی شه .»😁 تقریبا هر بار که می رفت توی آشپزخانه صدای شکستن ظرف از آشپزخانه می آمد .😊 📚 نیمه پنهان ماه ٬ شماره ۹ ٬ ص ۲۲ 🌷 یادش با ذکر 💕 @hamsafar_TA_khoda 💕
هوای یکدیگر را داشته باشید😉 دل نشکنید قضاوت نکنید هنجارهای زندگی کسی را مسخره نکنید به غم کسی نخندید به راحتی ازیکدیگر گذر نکنید آدم ها دنیا دو روز است هوای دلتان راداشته باشید❤️
15547391691004mp3_89(1).mp3
1.81M
🎤 به تو افتاده سر و کارم حسین... تو بهم عاشقیو یادم دادی خداییش خیلی دوست دارم حسین❤️ 💕 @hamsafar_TA_khoda 💕
4_5870599288605640293.mp3
4.11M
دوباره اشکیه چشام دلیل گریه هام🎈🍃 من منتظر خودتم... 🎤جوادمقدم 💕 @hamsafar_TA_khoda 💕
برای شهید شدن مثل شهدا زندگی کنید اونا چیزی بودن ک خدامیخواست... آدمی بشین ک خدا بخوادتون نه آدمای رو زمین... باشید و جز برای رضای خدا کاری نکنید..
🌸هدیه سالگرد ازدواج 🕊شهید محمد اصغری خواه 🍃بهترین روزهایم سالگرد ازدواجمان بود. هرجا بود خودش را می رساند❤️ حتما هدیه می خرید 🌹 اگر پولی هم نداشت ، یک جعبه کوچک شیرینی می خرید. 🍃وقتی محمد از جبهه برمی گشت ، همه چیز تعطیل می شد. وقتی حکم مدیریتم را می دادند ، محمد به معاون اداره که باهم دوست بودند ، گفت : به یک شرط می گذارم خانمم قبول کنه که هرموقع من از جبهه آمدم به اوهم مرخصی بدهید. 🍃توی مدرسه یک دفعه می دیدم محمد از مدرسه آمدتو☺️ می خواست غافلگیرم کند که موفق هم می شد. چنان حواسم پرت می شد که همکارهایم می فهمیدند😶وقتی که محمد می آمد، می گفتند : بیا ، بیابرو . تو دیگه حواست اینجا نیست😒 و اگر کلاس داشتم ، به جای من می رفتند سرکلاس😊 می گفتند :شما دوتا دیر به دیر هم دیگر را می بینید و دلتان برای هم تنگ می شود.❤️ 📚نیمه پنهان ماه14 ، ص51 🌷یادشهید با ذکر 💕 @hamsafar_TA_khoda 💕
کمک کردن در خانه بهانه ایست برای نزدیک تر شدن به هم 👌 امروز به هم عشق بورزید خوشبختی همین است 😊 💕 @hamsafar_TA_khoda 💕
💠 از کارهایش لذت می بردم 🌹 شهید علیرضا یاسینی 🌸 بچه ها همه می دانستند که وقتی بابا می آید ٬ زنگ می زند . عصر که می شد همه منتظر بودیم ٬ تا زنگ می زد ٬ می دویدیم جلوی در ٬ می پریدیم روی سر و کولش . همه را می بوسید و بغل می کرد . شام که می خوردیم ٬ خودش ظرف ها را می شست ٬ بعد می نشست روی کاناپه لیوانش را می آورد جلو ٬ می گفت :« دلم می خواهد لیوان را بدهم دستت و تو برایم چای بریزی .»😍 هیچ وقت توی خانه با پیژامه راه نمی رفت ٬ برای خودش و پسرها گرم کن و لباس راحتی خریده بود ٬ با سه تا دمپایی رو فرشی یک شکل . می گفت :« دیگر خواهرتون داره بزرگ می شه . باید توی خانه مرتب بگردین .» ☘ جمعه ها صبح زود بلند می شد ؛ ساعت شش . می گفت :« خانم ٬ جمعه ها را تو یک کم استراحت کن .» بلند می شد برای بچه ها تخم مرغ نیمرو می کرد .صبحانه اشان را می داد ٬ به کارهایشان می رسید . اگر هم من حوصله ی آشپزی کردن نداشتم ٬ خودش می پخت .❤️ از همه کارهایش لذت می بردم . دوست داشتم توی ماشین بغل دستش بنشینم به رانندگیش نگاه کنم . پیاده می شد که چیزی بخرد دست می برد توی جیبش که حساب کند ٬ من لذت می بردم .💞 هر وقت اصلاح می کرد ٬ زیر لب شعر می خواند ٬ صدایش که می پیچید توی خانه لذت می بردم .❣ 📚 آسمان ٬ به روایت همسر شهید یاسینی ٬ ص ۶۷ 🌷 یاد شهید با ذکر 💕 @hamsafar_TA_khoda 💕
مولا علی (ع): با اخلاق خوش است كه زندگی خوش و خرّم مى شود ؛ بِحُسنِ الأخلاقِ يَطيبُ العَيشُ غررالحكم حدیث 4263 💕 @hamsafar_TA_khoda 💕
🌹فکر کردم برایت سخت باشد 🕊شهید ولی الله چراغچی 🍃رمضان شصت وسه بود. آقا ولی الله ماموریت داشت.باید می رفت کرمان . من راهم برد. خوب یادم هست ، یک شب که آمدخانه ، دیدم که میخواهد چیزی بگوید، اما انگار پشیمان شده باشد ، نگفت و رفت دراز کشید. یکی دو دقیقه بعد ، یک دفعه من گفتم : حالاکه رمضانه ، چه عیبی داره که ما همین جا افطاری بدهیم!؟🤔 یک دفعه از جایش بلند شد و گفت :چی گفتی خانم!!؟دوباره بگو😳 باخودم فکر کردم حتما حرف بدی زده ام . اما گفتم: خوبه که ماهم افطاری بدهیم! خندید . خیلی خوشحال شد❤️ گفت چندبار خواستم به تو بگویم ، اما با خودم فکر کردم شاید اینجا افطاری دادن برای تو کمی سخت باشه... گفت:فکر همه چیز را کرده ام😉 از خانه همسایه مان فرش گرفت ، خانه را جارو زد، فرش ها را پهن کرد . من هم برای افطار استامبولی درست کردم. خودمان باهم افطاری دادیم🌹 🍃برای اول زندگیمان تجربه خوبی بود. بعداز افطاری هم ، خودش فرش ها را جمع کرد،ظرف هارا شست و خانه راهم جارو زد. نگذاشت من کمکش کنم . 🌸تا همه جا را مرتب نکرد ، ننشست. آن سال به گمانم دومین و آخرین رمضانی بود که ما باهم بودیم💔 📚نیمه ی پنهان ماه9 ، صص 23-24 🌷یاد شهید با ذکر 💕 @hamsafar_TA_khoda 💕
1_57638850.mp3
654.1K
موسیقی بی کلام سینمایی ... 💕 @hamsafar_TA_khoda 💕