هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
پاییز ۱۵۰۰ هممون اینجوری هستیم
به همین سادگی
خوابیدیم تو یه کف جا
با یه کفن سفید
دست خالی
نگا👆
اینجا👆
حالا یکی تو شهر و دهات خودش
یکی هم یه جا دیگه
فرقی نمیکنه
تهش اینجوریه که میبینی👆
همین قدر ساده و ساکت و سرد
احتمالا با مردنمون
همه حرف و حدیثا تموم شده
پروندمون بسته شده
و حتی شاید سالها از مرگمون گذشته باشه و
چیزی از بدنمون باقی نمونده باشه
به جز چهار تا تیکه استخون
کسی ما را یادش نیست
عکسمون تو طاقچه خونه کسی نیست
و حتی خونه و مغازه و ملک و املاک ما را تصاحب کردند و خوردند و یه لیوان آب هم روش
دقیقا صد سال دیگه.
تمام
حالا هی بشین حسرت این و اون بخور
بشین غیبت و بدگویی از این و اون
بشین یه قرون دو زار کم و زیاد کن
حالتو دریاب
عشق و حال کن
بندگی خدا کن
سخت نگیر
تهش همینه که میبینی
کار خودتو بکن
حیف حوصله و اعصابت که الکی خرد کنی
بخند و به اندازه جیبت خرج کن و سخت نگیر
👈 پیش پیش روحمون شاد و یادمون گرامی باد🌷
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
هدایت شده از دلنوشته های یک طلبه
حالا فکر کن سال ۱۵۵۰
خیلی جنس و وضع سنگ و قبرمون خوب باشه، عاقبتش میشیم این👆
تازه اگه اون وقت، یه نهاد و سازمان دولتی و یا خصوصی، حکم تخریب قبرستان را نگیره و روی ما مدرسه و بیمارستان و پارک و سینما و ... نسازند.
والا
همینه
تهش همینه
از کنارمون رد میشن و میگن اینجا یه روزی قبرستون بوده و میگن ارواح متولدین و متوفیان سده ۱۳۰۰ و نیمه اول سده ۱۴۰۰ اینجا سرگردان هستن و یه زن زائو یه صداهایی از بعضی قبرها شنیده که پس افتاده!
دیگه حتی قیافه و اسم و رسممون هم در اینترنت جستجو کنند، گوگل براشون مینویسه که تاریخ مد نظر شما خیلی ازش گذشته و سایت جستجوگر، تاریخ مد نظرتان را پشتیبانی نمیکند.
دیگه کو من؟
کو تو؟
کو خانواده هامون؟
کو اسم و رسممون؟
کو مال و املاکون؟
هیچ
تموم
به همین سادگی
#حدادپور_جهرمی
#دلنوشته_های_یک_طلبه
📜 ما كه خود اسيريم، چگونه سخن از آزاد كردن ديگران می گوییم!
🔹افسوس كه ما، پيش از آن كه از آلودگى ها پاك شده باشيم بر خويش عطر پاشيده ايم و خويشتن را جز آن كه هستيم به ديگران معرفى كرده ايم.
🔹ما به جاى آن كه رنگ خدا را گرفته باشيم، به خدا رنگ زده ايم. چگونه مى خواهيم ديگران را بسازيم و از اسارت ها رها سازيم، در حالى كه هنوز خويش را نساخته ايم؟ ما كه خود اسيريم، چگونه سخن از آزاد كردن ديگران می گوییم!
🔹نمى توان بار رسالت اللَّه را بر دوش داشت تا زمانى كه بنده غير اوييم.
🔹پس بايد از حاكميت غير او آزاد شد. اين است كه معلم، قبل از هر چيز بايد حُرّ شود و به آزادى برسد؛ آزادى از خويش، آزادى از غير و حتى آزادى از آزادى. و در اين مرحله است كه به عبوديت مى رسد.
از آثار مرحوم عینصاد
📚 #تربیت_کودک | ص ۱۳
پن: امشب به این متن فکر میکردم و لحظات خوشی داشتم. گفتم این لحظه را با شما شریک بشم🌸🌺
#دلنوشته_های_یک_طلبه