eitaa logo
نوشته های 🌸مهدی ملاکی
245 دنبال‌کننده
659 عکس
575 ویدیو
11 فایل
🌺 حقوق و قضای اسلامی 🌷مدرس اخلاق حرفه ای 🌷فرهنگی @mahyasiin👈👈👈 ارتباط با من
مشاهده در ایتا
دانلود
شخصی قطعه الماس کوچکی در جیب خود داشت . گردویی که روی زمین افتاده بود نظرش را جلب کرد.خم شد تا گردو را بردارد ،الماس از جیبش درون چاهی افتاد و گم شد.... گردو را باز کرد آن هم پوچ و بی فایده بود. 👇👇 مراقب باشید الماس های زندگی را بخاطر مادیات و دیگر متاع دنیوی از دست ندهید قدردان الماس های زندگی تان باشید. https://eitaa.com/joinchat/1142423585C66ff967211
شاگردی از استادش درباره ی جلب رضایت خدا و بهترین راه آن پرسید استاد گفت: به گورستان برو و به مرده ها توهین کن شاگرد دستور استاد را اجرا کرد و نزد او برگشت. استاد گفت: جواب دادند؟ شاگرد گفت : نه استاد گفت: پس بار دیگر به آنجا برو و آن ها را ستایش کن شاگرد اطاعت کرد و همان روز عصر نزد استاد برگشت. استاد بار دیگر از او پرسید که آیا مرده ها جواب دادند؟ و شاگرد گفت : نه استاد گفت: برای جلب رضایت خدا همین طور رفتار کن نه به ستایش های مردم توجه کن و نه به تحقیر ها و تمسخر هایشان ✍واقعیت همین است.واقعا اگه قرار باشه به تعریف و تمجید مردم یا تحقیر و حسادت شون توجه کنی عمر،آبرو و زمان و فرصت های طلایی عمرت را ضایع کردی حتی در امور اداری آمار و ارقام رو تحویل نگیر، کارت رو دقیق انجام بده رای خوب و محکم،کار دقیق و عالی،رفتار در شأن دیگران برتری داره بر لوح تقدیر یک مدیر ،تعریف و تمجید اداری و ... نظرت چیه؟؟؟ 🌺🌺 https://eitaa.com/joinchat/1142423585C66ff967211
ﺯﻧﯽ ﺧﺪﻣﺖ ﺣﻀﺮﺕ ﺩﺍﻭﺩ ﺭﺳﯿﺪ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪ ﺁﯾﺎ ﺧﺪﺍ ﻋﺎﺩﻝ ﺍﺳﺖ؟ ﺣﻀﺮﺕ ﻓﺮﻣﻮﺩ : ﻋﺎﺩﻝ ﺗﺮ ﺍﺯ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻭﺟﻮﺩ ﻧﺪﺍﺭﺩ، ﭼﻪ ﺷﺪﻩ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﺳﻮﺍﻝ ﺭﺍ ﻣﯽ ﭘﺮﺳﯽ؟ ﺯﻥ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ ﺑﯿﻮﻩ ﻫﺴﺘﻢ ﻭ 3ﻓﺮﺯﻧﺪ ﺩﺍﺭﻡ ، ﺑﻌﺪﺍﺯ ﻣﺪﺗﻬﺎ طناب ﺑﺰﺭﮔﯽ ﺑﺎﻓﺘﻪ ﺑﻪ ﺑﺎﺯﺍﺭ ﻣﯿﺒﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺎ ﭘﻮﻟﺶ ﺁﺫﻭﻗﻪ ﺍﯼ ﺑﺮﺍي ﻓﺮﺯﻧﺪﺍﻥ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﺍﻡ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﮐﻨﻢ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﭘﺮﻧﺪﻩ ﺍﯼ طناب ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺭﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﻭﺭ ﺷﺪ، ﻭ ﺍﻻﻥ ﻣﺤﺰﻭﻥ ﻭ ﺑﯽ ﭘﻮﻝ ﻭ ﮔﺮﺳﻨﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﯾﻢ . ﻫﻨﻮﺯ ﺻﺤﺒﺖ ﺯﻥ ﺗﻤﺎﻡ ﻧﺸﺪﻩ ﺑﻮﺩ، درب خانه حضرت داوود را زدند، و ايشان اجازه ورود دادند، ده نفر از تجار وارد شدند و هرکدام کيسه صد ديناري را مقابل حضرت گذاشتند، و گفتند اينها را به مستحق بدهيد. حضرت پرسيد علت چيست؟ ايشان گفتند در دريا دچار طوفان شديم و دکل کشتي آسیب ديد و خطر غرق شدن بسيار نزديک بود که درکمال تعجب پرنده اي طنابی بزرگ به طرف ما رها کرد. و با آن قسمتهاي آسيب ديده کشتي را بستيم و نذر کرديم اگر نجات يافتيم هر يک صد دينار به مستحق بدهيم حضرت داوود رو به آن زن کرد و فرمود: خداوند براي تو از دريا هديه ميفرستد، و تو او را ظالم مي نامي. اين هزار دينار بگير و معاش کن و بدان خداوند به حال تو بيش از ديگران آگاه هست. پیوستن به 👇🌸🌺 https://eitaa.com/joinchat/1142423585C66ff967211
دزد باورها گويند روزي دزدي درراهي بسته‌اي يافت که در آن چيز گران‌بهايي بود و دعايي نيز پيوست آن بود. آن شخص بسته را به صاحبش بازگرداند. او را گفتند: چرا اين‌همه مال را از دست دادي؟‌ گفت: صاحب‌مال عقيده داشت که اين دعا، مال او را حفظ مي‌کند و من دزد مال او هستم، نه دزد دين! اگر آن را پس نمي‌دادم و در صاحب آن مال خللي مي‌يافت، آن‌وقت من، دزد باورهاي او نيز بودم و اين کار دور از انصاف است. پیوستن به 👇🌸🌺 https://eitaa.com/joinchat/1142423585C66ff967211